بایگانی برچسب: s

علی پهلوان نمی‌شد این قطعه متفاوت را با «آریان» منتشر کرد

موسیقی ما  جدیدترین تک‌آهنگ علی پهلوان، عضو سابق گروه آریان با نام «تنهای تنها» به صورت رسمی منتشر شد.

علی پهلوان از زمانی که گروه «آریان» منحل شد، تنها یک قطعه با نام «خاطره‌های سوت و کور» منتشر کرد و حالا بعد از چند سال، دومین تک‌قطعه خود را در اختیار مخاطبانش قرار داده که علاوه بر خواندن، آهنگسازی، تنظیم، نوازندگی و تهیه‌کنندگی آن را خود بر عهده داشته و میکس و مسترینگ آن هم در ایران و توسط امیر تفرشی انجام شده است.

این خواننده که سال‌ها است در استرالیا زندگی می‌کند، درباره «تنهای تنها» به «موسیقی ما» می‌گوید: «فکر می‌کنم حداقل 15 سال پیش بود که آهنگی روی شعری از داراب پهلوان (که پیش از این هم ترانه دو قطعه را برای آریان گفته بود) ساختم. این قطعه جزء اولین کارهایی بود که برایش آهنگ ساختم اما چون سبک آن خیلی با آریان متفاوت بود، با گروه منتشرنشد. همیشه این آهنگ را با گیتار می‌زدم و می‌خواندم، اینجا هم یک روز با دوستانمان نشسته بودیم و داشتم این آهنگ را می‌خواندم که گفتند چرا آن را همین‌طور ساده منتشر نمی‌کنی؟ خلاصه اینکه موضوع جدی شد و آن را ضبط کردم و الان هم که منتشر شده است.»

پهلوان درباره اینکه چرا در این چند سال کمتر فعالیت موسیقایی داشته و تنها دو تک‌قطعه منتشر کرده می‌گوید: «راستش تا الان که به صورت دلی کار کرده‌ام چون تا زمانی که کنسرت نداشته باشی، نمی‌توانی به طور مستمر فعالیت موسیقایی داشته باشی. البته بدم نمی‌آید کار کنم و خیلی هم دوست دارم که کنسرت داشته باشم اما نه فرصت آن پیش آمده و نه شرایط به گونه‌ای بوده که بتوان این کار را انجام داد.»

خواننده گروه «آریان» درباره اینکه آیا ممکن است بار دیگر این گروه با هم روی صحنه برود می‌گوید: «بعید می‌دانم دیگر آریان به آن شکل قبل دور هم جمع شود. با بعضی از بچه‌ها در تماس هستم و اگر کاری هم پیش بیاید انجام می‌دهیم. هر کدام از بچه‌ها هم فعالیت‌های مستقل خود را دارند؛ پیام صالحی که آلبوم منتشر کرد، من هم «خاطره‌های سوت و کور» را با نینف انجام دادم. سیامک خواهانی هم که اخیراً آلبوم‌اش منتشر شد و بخشی از کارهایش با نینف بود که قبلاً برایش انجام داده بود. من هم سعی کردم هر طور می‌توانم برایش تبلیغ کنم و برای آلبوم «قصر خیال»‌اش، از اینجا پخش بین‌المللی انجام دادم. با ساناز کاشمری هم در تماس هستم و در کل اگر کاری پیش بیاید، بدمان نمی‌آید انجام دهیم.»

قطعه «تنهای تنها» با صدای علی پهلوان را از تماشاخانه سایت موسیقی ما بشنوید و دانلود کنید.

منبع:
موسیقی ما
http://musicema.ir/

سامان جلیلی آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است

سامان جلیلی: آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است

موسیقی‌‌ما – سامان جلیلی سال‌هاست که در حوزه موسیقی پاپ فعالیت دارد و طرفداران خاص خودش را هم دارد. از آن‌ دست خواننده‌هایی است که تیفوسی‌‌‌های زیادی را در فضای مجازی دارد و معمولا هر اتفاق از سوی او، واکنش‌های مختلفی را در پی دارد. نخستین آلبومش «پرتگاه» را چند سال پیش و پس از همه گیرشدن آثارش در اینترنت روانه بازار موسیقی کرد و تعداد اجراهای زنده‌اش به قدری‌ست که می‌گوید قطعا می‌تواند بین رکوردداران اجرای زنده در ایران باشد.
هرچند برخی مشکلات با یکی از تهیه کننده‌های تهران باعث شد چند سالی را نتواند در تهران به اجرای برنامه بپردازد و همین موضوع یکی از بزرگ‌ترین حواشی دوران کاری این خواننده است.

سامان جلیلی که این روزها در آستانه انتشار دومین آلبوم رسمی خود «چه حال خوبیه» است. بارها و بارها درباره زمان انتشار آن اظهار نظر کرده و بارها بدقول شده ولی این بار با قدرت اعلام کرده که این آلبوم اواخر خرداد ماه روانه بازار موسیقی کشور خواهد شد.

همه این اتفاقات، اصلی‌ترین دلیل این گفتگوی تفصیلی با سامان جلیلی است که برای نخستین بار به آنها پاسخ داده است. این خواننده به همراه «محمد قیامتی» (مدیربرنامه‌هایش) در دفتر سایت «موسیقی‌ما» در عصری بهاری حاضر شدند و متن زیر چکیده‌ای از گفت وگوی دو ساعته با این خواننده است که در ادامه می‌خوانید:

  • * کم حرف‌ترین خواننده ایرانی هستی که خیلی به ندرت حاضر می‌شوی در جاهای شلوغ حاضر شوی. این رفتارها نوعی از استراتژی کاری توست یا ذاتا اینگونه هستی؟

این شخصیت را خودم خیلی دوست دارم. از زمان‌های قبل که با آقای قیامتی آشنا شدیم به من گفتند که باید بیشتر توی چشم باشی. نمی‌دانم چرا ولی زیاد دوست نداشتم توی چشم باشم و بیشتر می‌خواستم از بقیه جدا باشم و خودم کار کنم. بیشتر دوست دارم شنونده باشم و می‌دانم اگر حرفی بزنم برداشت دیگری از آن می‌شود. بیشتر دوست دارم شنونده باشم و با کارهایم حرف بزنم.

  • * این شخصیت از زمانی که شروع به کار نکرده بودی هم وجود داشت یا وقتی وارد فضای موسیقی شدی این اتفاق برایت افتاد؟

همیشه همین شکلی بودم و حتی بدتر هم. کلا خجالتی و گوشه گیری بودم.

  • * با این حال وقتی اولین بار برای کنسرت روی یک استیج دوهزار نفره رفتی احساس وحشت بزرگی نداشتی؟

دقیقا. اولین اجرای ما در تهران در سالن میلاد نمایشگاه بود و من جلوی دوهزار نفر فقط راه می‌رفتم و نمی‌توانستم نگاه کنم. نمایشگاه تهران به نظر من غول مرحله آخر بود و واقعا ترسیده بودم. سن من خیلی کم بود و فقط 23 ساله بودم و واقعا برای من ترسناک بود.

  • * کمی به عقب برگردیم و اینکه چه زمانی متوجه شدی آثارت مورد توجه قرار گرفته است؟

شروع کردن من داستان جالبی داشت. من فوتبالیست بودم. با دوستانم نشسته بودیم و تلویزیون آهنگی پخش کرد و من فی البداهه یک مصرع آن را خواندم. دوستِ دوستم که گیتار می‌زد آنجا به من گفت سامان صدایت بد نیست و بیا ما گیتار بزنیم و تو با ما بخوان. ما هر هفته پنجشنبه جمعه‌ها گیتار می‌زدیم و می‌خواندیم. تا اینکه من گیتار زدن یاد گرفتم و یک روز که گیتار می‌زدم و می‌خواندم خانمی که سنش هم زیاد بود و حدود 45-50 سال سن داشت به من گفت چرا فقط آهنگ بقیه را می‌خوانی و خودت نمی‌روی آهنگ بسازی؟ من واقعا ساکت شدم و به حرفش فکر می‌کردم. فردای آن روز از کیش که در آنجا زندگی می‌کردم به شمال و بعد تهران آمدم و کار ساختم. فکر می‌کنم اولین کار من که ساخته شد آهنگ «عشق من» و بعد «بهونه» بود. آن زمان که من این آثار را خواندم، اطرافیانم گفتند که خوب است و ادامه بدهم و همین رویه باعث شد من ناخودآگاه به سمت موسیقی و خواندن بیایم.

  • * درمورد الگوها و کسانی که از ابتدا کارهایشان را رصد می‌کردی و دوست‌شان داشتی صحبت کنیم.

من با کارهای شادمهر خیلی به خواندن علاقمند شدم. ضبط‌های کوچکی در قدیم بود که دو دکمه داشت و وقتی آن را می‌زدیم شروع به ضبط کردن می‌کرد و من وقتی با آن می‌خواندم و ضبط می‌کردم از بچگی دوست داشتم صدایم شبیه به شادمهر شود و ناخودآگاه این اتفاق افتاد.

  • * درمورد فوتبالی بودنت هیچوقت حرف نزده بودی. داستان از چه قرار است؟

داستان ورزش کردن من هم جالب است. من همیشه دوست داشتم کلاس فوتبال بروم ولی پدرم می‌گفت سر کوچه کلاس کاراته است و به کاراته برو. باز می‌گفتم فوتبال و می‌گفتند دوتا کوچه پایین‌تر کلاس کشتی است و بیا کشتی را هم تست کن. به گونه‌ای شده بود که همیشه پدرم می‌گفت من در آن سال‌ها فقط برای تو اسب نخریدم و اگر اسب‌دوانی هم می‌رفتی دیگر همه چیز تمام بود! خلاصه بگویم ما به کیش رفتیم و در یکی از تیم‌های دسته دو یا سه کیش بازی می‌‌کردم. این موضوع برای 7-8 سال پیش است. من واقعا فوتبال را دوست داشتم.

  • * یعنی خیلی جدی و حرفه‌ای هم بازی کردی؟

بله. من آقای گل هم شده بودم. در تیم خدمات کیش فوروارد چپ بازی می‌کردم.

  • * آبی یا قرمز؟

من شدیدا استقلالی هستم.

  • * شخصیت جالبی از تو ظاهرا در حال کشف شدن است. کدام نسل را در استقلال دنبال کردی و قهرمانان استقلالی‌ات چه کسانی بودند؟

قهرمان من فرهاد مجیدی بود و قبل آن را زیاد به خاطر ندارم. فرهاد و جباری و امیرحسین صداقی و وحید طالب‌لو و پیروز قربانی و … بازیکنان استقلال در نسلی من بودند. من خیلی هم به استادیوم می‌رفتم.

  • * چرا عمده خواننده‌های پاپ ایرانی پرسپولیسی هستند؟ رضا صادقی، علی عبدالمالکی، فرزاد فرزین و…

اتفاقا خیلی خوب است. همیشه می‌گفتند وقتی کم باشی خاص هستی. ولی مطمئن باش من استقلالی‌ترین خواننده ایران هستم.

  • * البته تو، احسان خواجه امیری، حمید عسگری و رضا یزدانی هم استقلالی هستید.

مرتضی پاشایی هم استقلالی بود…. یادش به خیر.

  • * هیچ‌وقت به سمت این رفتی که برای باشگاه خودت کاری بخوانی؟

نه هیچ‌وقت پیش نیامد. من برای مصاحبه هم خجالتی بودم چه برسد به اینکه به باشگاه استقلال بروم و بخواهم برایشان بخوانم.

  • * فضای کاری‌ات هم به گونه‌ای است که به این فضای اکتیو و پر انرژی نزدیک هستی. شاید اگر هرکس به جای تو باشد بخواهد یک کار قوی بخواند. حتی به آن فکر هم نکرده‌ای؟

تاکنون به این فکر نکردم که بخواهم برای استقلال بخوانم.

  • * به موسیقی برگردیم. همه اتفاق‌ها گذشت و اولین آلبوم تو منتشر شد. نکته اینجاست که بعد ازآلبوم رسمی تو اتفاقات زیادی دست به دست هم داد که تو در تهران اجرای کمتری داشته باشی. هیچوقت در این مورد صحبت نکردی.

ما وقتی آلبوم را منتشر کردیم محمد قیامتی مدیر برنامه‌های من تصمیم گرفت با تهیه کننده‌های کنسرت در تهران قرارداد ببندیم. محمد در این باره کلی تحقیق کرد و من هم دورادور شرکتی را که با آنها قرارداد تهران را بستیم را می‌شناختم. با ایشان قرارداد بستیم. من خواننده‌ای با سن کم بودم و آن روزها 23 ساله بودم و تجربه‌ای نداشتم و فقط 34 آهنگ خوانده بودم و نمی‌شد انتظار زیادی از من داشت. آن زمان به من قول‌های زیادی درمورد آلبوم و کلیپ و تبلیغات دادند و کلی وعده و وعید … . اجرای اول را که گذاشتیم و من نمی‌دانستم که میزان سود مالی برای تهیه کننده چطور بوده. چون ما قرارداد داشتیم. اجرای دوم را خود محمد گذاشت و تهیه کننده بود و دیگر آن آقای تهیه کننده برای ما کنسرتی نگذاشت. … همین گونه گذشت تا سرانجام تصمیم گرفتیم همکاری را ادامه ندهیم و به ما برای فسخ قرارداد مبلغی را گفتند و بعد از این مدت محمد مبلغی را آماده کرد و ما قرارداد را فسخ کردیم. متاسفانه این شد بدترین تجربه زندگی من در فضای حرفه‌ای.

  • * آن دوره یکی از مهم ترین دوره‌های کاری تو بود که به دلیل این ماجراها بسیار ناخوشایند گذشت. آلبوم تو منتشر شده بود و شاید بهترین زمان برای کنسرت تهران را داشتی. ولی این اتفاقات باعث شد طرفداران تو در تهران بسیار دلگیر شوند ولی باید به آینده نگاه کرد.

کنسرت تهران که به تهیه کنندگی محمد قیامتی برگزار می‌شود و در مردادماه و روز تولدم به روی صحنه می‌رویم. دوسانس بودن یا چهارسانس بودن آن را محمد بهتر می‌داند. شهرستان هم اجرا داریم. دوست دارم همه اتفاقات تلخ گذشته را فراموش کنم و به آینده و این همه اتفاق بزرگ که در راه است فکر کنم. روزهای خوبی در پیش است و من انرژی زیادی برای آنها دارم. آن آقای تهیه کننده را هم بخشیدم و برایشان آرزوی موفقیت دارم. من به گذشت و اینکه در مواقع سخت باید بعضی چیزها را رها کنی و برای پیشرفت از حق ات بگذری، اعتقاد دارم. مرور زمان خیلی چیزها را ثابت خواهد کرد.

  • * موضوعی که همیشه ناگفته مانده، درمورد نوع آشنایی و سیاست کاری‌ات با محمد قیامتی – مدیربرنامه‌هایت- است. این آشنایی از کجا شروع شد، شرح وظایف به چه صورت است. برنامه ریزی‌های آینده شما چیست.

7 یا 8 سال پیش من در تهرانسر خدمت سربازی بودم. یک نفر که برادر محمد بود به من زنگ زد که ما می‌خواهیم قرارداد ببندیم. من هم قبول کردم. به دنبال من آمدند و من هم مرخصی گرفتم و باهم صحبت کردیم که گفتند برای من آلبوم می‌زنند و تهیه کننده و مدیربرنامه من می‌شوند و درصدی هم بینمان تعیین کردیم که کارهای اجرا و هر نوع درآمدی شامل آن باشد. ما با هم قرارداد بستیم و الان هم قرارداد داریم وانشالله تمدید می‌شود و مشکلی نداریم و راضی هستیم.

  • * نکته‌ای که هست زیاد بودن اجراهای شهرستان توست. از لحاظ اجرا در شهرستان قطعا جزو رکوردداران خوانند‌ههای پاپ هستی.

محمد قیامتی: قبل از محرم و صفر پارسال یعنی تا برج 6 به جرات می‌توانم بگویم کمتر از محمد علیزاده در شهرستان اجرا نرفته‌ایم. بعد از محرم و صفر حدود یک ماهی شد که سامان بیماری در کبد خود داشت که کمی درگیر آن بودیم و اجرا نرفتیم. امسال خداروشکر سلامتی‌اش را بدست آورد. بعد از آن هم درگیر فسخ قرارداد کنسرت تهران بودیم حتی لغو قرارداد کنسرت تهران اولویت بیشتری نسبت به آلبوم‌مان داشت. همه این‌ها دلایل کم کاری ما در 6 ماه گذشته بود و انشالله بعد از آلبوم اجراهای زیادی داریم و حداقل قرارداد اجرا در 15 شهر را بسته‌ایم که در هر شهر دو سانس اجرا داشته باشیم و شاید در شهرهایی مثل تبریز به 4 یا 6 سانس هم برسیم.

  • * ماجرای طرفداران زیاد تو در آذربایجان چیست؟ تِم استانبولی برخی آثارت در این موضوع نقش ندارد؟

وافعا خودم هم نمی‌دانم. با اینکه خودم شمالی و مازندرانی هستم در شمال کشور هم شاید انقدر طرفدار نداشته باشم. وقتی به سمت تبریز و اردبیل می‌روم همه بچه‌ها از دلیل آن عاجز می‌مانیم. فکر می‌کنم تُن صدا دلیل باشد و آن سمت‌ها از این تن صدا خوششان بیاید. واقعا برای خودم عجیب است و فکر می‌کنم در تبریز ظرفیت اجرای زنده زیادی داشته باشم که قطعا بعد از آلبوم در این شهر اجراهای ویژه‌ای خواهم داشت.

محمد قیامتی: اجرای اولی که در تبریز رفتیم در سالن چیچک که فکر می کنم ظرفیت هزار وچهارصد نفری دارد دو سانس اجرا رفتیم. اگر در سالن پتروشیمی که پانصد نفر ظرفیت داشت می‌رفتیم 6 سانس را هم می توانستم اجرا کنیم. همه این‌ها برای قبل از آلبوم بود و من با تضمین می‌گویم که آلبوم فوق العاده‌ای است که حداقل 5-6 کار آن هیت می‌شود و هرجا که بروید آن را می‌شنوید.

سامان: آلبوم خیلی خوبی شده و من واقعا خودم فکر نمی‌کردم به این خوبی شود. آلبوم‌هایی که الان می‌آید و من می‌شنوم واقعا چیز زیادی در خود ندارند و احساس می‌کنم آلبوم من واقعا یک سر و گردن از همه آنها بالاتر است.

  • * برسیم به آلبوم. پروسه این آلبوم دقیقا از چه زمانی استارت خورد؟

سال گذشته من یک سری کارها ساخته بودم و فکر می‌کنم یک سال یا یک سال و نیم است که گفته‌ایم آلبوم‌مان را شروع کردیم و قرار است پخش شود. بعد به اجرا و بیماری من خورد و کبدم مشکل پیدا کرد و حتی من یک ماه نمی‌تواستم غذا بخورم چه برسد به اینکه بتوانم کار یا اجرا کنم. بعد از همه این‌ها به نظر من آن کارها قدیمی شد. آلبوم «پرتگاه» من که سه سال بعد از ساختن ملودی‌هایم پخش شد برای من تجربه‌ای بود که ملودی‌ها باید یک تا سه ماه قبل پخش آلبوم باشد. یعنی ملودی را بسازم و برای تنظیم بدهم و بخوانم و سریعا کار پخش شود. همه کارها را کنار گذشتم و فکر می‌کنم در عرض 35 روز 9 آهنگ ساختم که فکر می‌کنم بهترین آلبوم دوران زندگی من باشد. فکر می‌کنم با آلبوم «چه حال خوبیه» حال همه مخاطبانم خوب شود.

  • * شما برای آلبوم زمان‌های مختلفی را مطرح کردید هوادارانتان کمی بدبین شده‌اند. بخش مهمی از فعالیت حرفه‌ای یک آرتیست نوع اطلاع رسانی درمورد آثارش است و بدقول شدن نزد مخاطب اتفاقی است که می‌تواند تبعات منفی داشته باشد. چرا این بدقولی باعث رنجش طرفدارانتان شد؟

ما بی‌تجربگی کردیم ولی داستان‌هایی هم دارد. اول از همه خودم را می‌گویم که یک سری ملودی‌هایی ساختم که می‌گفتم خیلی خوب است و وقتی ملودی‌های دیگر می‌ساختم و در کنارشان می‌گذاشتم می‌دیدم که خوب نیستند و کارهای معمولی بقیه کارهای خوب را خراب می‌کنند. دوباره زمان می‌گذاشتم که آلبوم را بهتر کنم ولی دلیل اصلی آن تنظیم کننده بود که فکر می‌کنم 7-8 ماه کار ما را عقب انداخت. هر روز با بهانه‌ی مختلفی مثل اینکه امشب اینترنت ندارم کار را بفرستم، امشب فلانی مریض است، پایم درد می‌کند و انگشتم در رفت، چشم‌هایم قرمز شده و هزار بهانه دیگر. بهتر بود 5 ماه پیش بگویند که وقت ندارم و زمان ما را نمی‌گرفتند. فقط هم من نیستم و آدم‌های زیادی را اذیت کرده است.

  • * درمورد فضای کلی آلبوم صحبت کنیم. قبل از انتشار آلبوم زمان خوبی است که ایده‌آل‌هایت را درمورد آلبوم بگویی. فکر می‌کنی چه قشری از جامعه مخاطبینت از این آلبوم لذت ببرند؟

من در این چند سالی که کار کرده‌ام سعی داشتم که کارهایم ترتیبی داشته باشد و یکی غمگین و دیگری شاد و دیگری هاوس و ترنس باشد و همیشه همین روال را تکرار می‌کردم. شب عید حتما باید یک کار شاد می‌دادم. من در یک سالی که گذشت فقط آهنگ‌های غمگین و هاوس ترنس کار کردم و هدفم این بود که آهنگ‌های شش و هشت و شاد من به چشم بیاید. اسم آلبوم را در ابتدا «سقوط» گذاشته بودیم ولی خودم دیگر از این فاز بد و منفی وتکراری بیزار شده بودم. احساس کردم همه خیلی مشکلات دارند و فکرشان در کار و زندگی درگیر است و پیش خودم گفتم چرا حالشان را خوب نکنیم؟ این همه من آهنگ غمگین خواندم و اتفاقاتی که باید می‌افتاد دیگر افتاده و باید به دنبال خوب کردن حال مردم باشم و آهنگ‌هایی بسازم که وقتی مردم برای شنیدنش سه دقیقه وقت می‌گذارند حالشان عوض شود. سعی کردم که بین آهنگ‌ها تفاوت هم باشد. مثلا من هیچوقت کار تلفیقی نخوانده بودم و در این آلبوم خواندم. کارهای شادی ساختم و از فضایی که قبلا در آن بودم درآمدم. این آلبوم کار غمگین هم دارد ولی 2-3 کار غمگین خیلی خوب هستند و باید این آلبوم شنیده شود.

  • * واقعا آلبوم در چه مرحله‌ای است؟

وکال یکی از کارها مانده و یک کار را هم به اشکان آبرون داده‌ام که فکر می‌کنم 7-8 روز دیگر به من تحویل بدهند. مجوز آلبوم تمام شده است و وکال این کار را هم بگیرم میکس و مستر کار می‌ماند که فکر می کنم 7 کار را کوشان حداد میکس کرده و فقط 3 تای دیگر مانده است. فکر می‌کنم به زودی کار آلبوم تمام شود چون قرارداد پخش را هم بسته‌ایم.

  • * حالا که کارهای آلبوم تمام شده کمی درباره مسائل شخصی تر تو حرف بزنیم. یک روز عادی سامان جلیلی چگونه می گذرد؟ از کجا شروع می ‌شود و چه کارهایی انجام می‌دهی؟

من وقتی از خواب بیدار می‌شوم معمولا یک یا دو ساعت در گوشی هستم و تلفنم را چک می‌کنم. بعد از آن به اتاق تنظیم کارهایم می‌روم و با صداهایی که می‌شود آهنگسازی کرد کار می‌کنم تا ببینم می‌توانم از آن‌ها کاری را بسازم یا نه. چون اعتقاد دارم در لحظه می‌توان کاری را ساخت که تاثیرگذار باشد. من هر روز این را امتحان می‌کنم تا ببینم می‌توانم کاری را بسازم یا نه. من عاشق پلی استیشن هستم و معمولا زیاد با پلی استیشن بازی فوتبال می‌کنم. در خانه هم میز بیلیارد دارم و بیلیارد بازی می‌کنم و تفریحم همین است و زیاد به بیرون نمی‌روم. همه چیز را در خانه آورده‌ام که بتوانم در خانه تفریح کنم.

  • * گوش کردن موسیقی بخشی از روزهای عادی تو را تشکیل نمی‌دهد؟

اصلا موسیقی گوش نمی‌دهم و اگر بخواهم موسیقی گوش دهم کارهای ترکیه‌ای و هندی را گوش می‌دهم چون به نظرم با گوش دادن به آنها فضای من عوض می‌شود.

  • * یعنی بازار داخلی را رصد نمی کنی؟

تقریبا کارهای همه خواننده‌ها را پیگیری می‌کنم و می‌شنوم. برای خودم خوب است که کارها را بشنوم تا تلاش کنم بهتر از آن‌ها را بسازم.

  • * در یک سال گذشته اثری بوده که روی تو تاثیر بگذارد و آن را تحسین کنی و بگویی چقدر کار خوب و شاهکاری بوده و به حقش نرسیده است؟

کارهایی که به حقشان نرسیده‌اند زیاد بوده است. مثل کارهای مهدی یراحی که به نظرم به حقش نمی‌رسد. من واقعا درک نمی‌کنم چرا مهدی یراحی 6 یا 8 سانس در تهران نمی‌رود؟ صدایش عالی است و ترانه‌هایی که انتخاب می‌کند نشان دهنده هوش بالای اوست. مهدی یراحی آدم مولفی است و به نظرم خیلی خوب است که پای اعتقادش می‌ایستد و کارش را عوض نمی‌کند و همان مسیر را ادامه می‌دهد. حتی به حرف بقیه که می‌گویند کمی شاد و تین ایج پسند بخوان توجه نمی‌کند و کار خودش را انجام می‌دهد که به نظرم ارزش زیادی دارد.

  • * انتقادی که به تو مطرح می‌شود این است که تیم کاری تو، تیم ثابتی است. خودت فکر نمی‌کنی این امر به مرور باعث می‌شود که در گذر زمان به یکنواختی برسی و وارد پروسه تکرار بشوی. از این موضوع نترسیدی؟

بله ترسیدم. من از این آلبوم تصمیم گرفتم تغییر کنم. چون هر اتفاقی می‌خواست بیفتد تا الان افتاده و باید کارم را خوب کنم. به عنوان ترانه سرا با مهرزاد امیرخانی کار می‌کنم که فضای دیگری قرار است بیاید. تنظیم کننده اکثر کارهای قبلی من حامد برادران بود و در این آلبوم با کوشان و اشکان آبرون کار می‌کنم که تاکنون با آن‌ها کار نکرده بودم. البته کار «پرتگاه» با کوشان بود. همه چیز را عوض می‌کنم و با برندترین افراد کار می‌کنم. شاید برای ملودی هم با علیرضا افکاری بتوانم کار کنم.

  • * قابلیت‌های ملودی سازی تو انقدر یونیک و ویژه است که خیلی‌ها اعتقاد دارند از بهترین ملودی سازها هستی. درمورد پروسه ملودی سازی خودت صحبت کن که اصولا از کجا می آید؟

واقعا خودم نمی‌دانم. بعضی کارهای من هم مثل «وای دلم» و «حیف روزهای رفته» به حق خودش نرسید. همیشه تا خودم مصرع به مصرع کار را دوست نداشته باشم کار را پخش نمی‌کنم. همیشه دوست دارم ترانه مخاطبینم را درگیر کند و وقتی می‌خواهند سه دقیقه وقت بگذارند، برای گوش‌هایش ارزش قائلم.

  • * یکی از حاشیه‌های مهم سال گذشته تو ماجرای حامد برادران و ورودش به ارکستر آقای گلزار و خروجش از ارکستر سامان جلیلی بود. چه شد که همه چیز به هم خورد؟

من و حامد خیلی خوب کار می‌کنیم. طبیعتا وقتی گروهی خوب کار کند آدم‌هایی پیدا می‌شوند که وسط بیایند و رابطه‌ها را خراب کنند و حرف ببرند. حتی حرف‌هایی را هم اضافه کنند و به من بگویند حامد این حرف‌ها را زده یا به حامد بگویند سامان این حرف‌ها را زده است. ما می‌خواستیم برای گروه‌مان لباس طراحی کنیم و همه گفتند گروه سرود می‌شویم! به گروه آقای گلزار رفتند و حتی کلاهشان هم یکی بود. اگر گروه سرود بود فرقی ندارد و آن جا هم گروه سرود می‌شود. این مسائل ناراحتم کرد.

  • * تو قبول نکردی که همزمان در دو ارکستر کار کند؟

محمد قیامتی: سامان یک لحظه هم فکر نکرد که حامد نباشد. بعد از اجرای تهران که حامد به عنوان رهبر ارکستر سامان به روی استیج آمد، وقتی اجرا تمام شد و خیلی از دوستان موزیسین گفتند سامان حیف است و چرا نوازنده‌ های خوبی در تیمتان ندارید؟ ما نوازنده‌های خوبی داریم. از درام زن و پرکاشن و همه خیلی خوب هستند. حامد وقتی به سمت خوانندگی رفت دیگر وقت زیادی نداشت. به عنوان رهبر ارکستر باید برای تنظیم ها وقت می گذاشت. اتفاق کنسرت تهران ما آنجا بود که وقتی مردم از سامان آهنگی را خواستند مجبور بود گیتار به دستش بگیرد و کار را بزند درحالیکه کار 20 روز پیش پخش شده بود. مجبور بودیم فقط کارهایی که ایشان تنظیم کرده بودند را فقط تکرار کنیم و بخوانیم. از زمانی که حامد به سمت خوانندگی رفت رهبر ارکستر بودن برایش معنایی نداشت و بیشتر دوست داشت بخواند. همین موضوع باعث قطع همکاری شد.

سامان: حامد برای من زحمت زیادی کشیده و همه جا هم گفته‌ام زمانی که من در کیش تفریح می‌کردم حامد میکس کارهای من را می‌زد. از او ممنونم و الان هم با هم مشکلی نداریم ولی نشد که باهم کار کنیم. شاید این جدایی رهبر ارکستری و خوانندگی باعث شد که کارهای تک آهنگ و آلبوم هم با هم کار نکنیم ولی فکر می‌کنم در آینده درست بشود.

  • * من هم فکر می کنم دوره ما دوره صفر یا صد بودن نیست و جاهایی اتفاق‌هایی می‌افتد که ممکن است در مقطعی آدم ها از هم دور باشند ولی بازگشت بعد شیرین‌تر می‌شود. کمی درمورد فضای خارج از موسیقی صحبت کنیم. چقدر فیلم می‌بینی؟ اصولا آدمی هستی که فیلم ببینی و کتاب بخوانی؟

فیلم خارجی زیاد می‌بینم ولی کتاب زیاد نمی‌خوانم. یک بار شبکه 5 گفتم کتاب نمی‌خوانم و مجری به من جوابی داد که از آن به بعد می‌ترسم بگویم کتاب نمی‌خوانم.

  • * سبک خاصی از فیلم‌ها را دوست داری؟

بیشتر فیلم‌های تخیلی دوست دارم مثل اسپایدرمن. گویا کودک درونم زنده است.

  • * تاکنون برای آهنگ‌هایت از فیلم‌ها ایده و تاثیر گرفته‌ای؟

بله. خیلی. من حتی از صدا و زنگ‌های موبایل هم ایده می گیرم. یک بار در هواپیما نشسته بودم و پرواز ماهان موزیکی را قبل از اینکه بگوید کمربندها را ببندید پخش کرد که من از آن هم الهام گرفتم.

  • * درمورد همکاران دیگرت در عرصه خوانندگی مثلا محسن چاوشی و محسن یگانه حرف بزنیم. می‌خواهم ذهنیات خودت را درمورد گذشته و اکنون این هنرمند ها بگویی. البته این را اعتراف می‌کنم همین که مهدی یراحی را مثال زدی حجت را بر من تمام کردی که همه چیز را به خوبی رصد می‌کنی.

محسن یگانه از وقتی که شروع به خواندن کرد من هنوز خواننده نبودم. نمی‌گویم کارهای یگانه را دوست نداشتم. کارهایش واقعا خوب بود و شاید بعضی جاها روی تن صدای من هم تاثیر می‌گذاشت. محسن یگانه یک مدت خیلی اوج گرفت و فکر می کنم موسیقی ایران بعد از «رگ خواب» در دستش بود ولی بعد از آن هر سال افت کرد که به دلیل غرورش یا انتخاب نکردن ترانه سرا یا تنظیم کننده‌ها بود. فکر می‌کنم مثل الان من بود که فقط دوست داشت که خودش کار کند. محسن چاوشی و یگانه زمان‌های خوبی خواندند. زمانی که همه درگیر آهنگ‌های رپ بودند و یک موج زیرزمینی درمورد آن‌ها راه افتاد. به نظر من محسن یگانه یک زمانی خیلی خوب کار کرد ولی بعد از رگ خواب افت پیدا کرد و کارهای واقعی خودش نبود و اجازه داد بقیه بالا بیایند. به نظر من آن سال‌ها در انتخاب کارهایش باهوش نبود و اجازه داد بقیه معروف شوند.

محمد: سامان همیشه حرف قشنگی می‌زند. محسن یگانه سبکش را گم کرد.

سامان: به نظرم کسی که سبک قشنگی برای خودش درست کرده بود به یکباره خواست سبکش را تغییر بدهد. تا اینکه «بهت قول میدم» دوباره زنده‌اش کرد. ولی فکر نمی‌کنم بتواند آن را نگه دارد. اما من محسن چاوشی را نمی‌فهمم از بس خیلی خوب است. کارهایی که انتخاب می‌کند، تنظیم‌هایی که می‌کند، تن صدایش که به نظرم زمینی نیست و واقعا عجیب و غریب است. نمی‌توان گفت ادا هم باشد چون ادا درآوردنش هم واقعا سخت است. نمی‌دانم چرا تاکنون اجرا نگذاشته و پای سیاست خودش و خاص بودنش و کمتر دیده شدنش هم مانده است. خیلی دوست دارم کشفش کنم و با خودش صحبت کنم.

  • * از خواننده‌ای نسل جدید که آمدند مثل اشوان، سیامک عباسی، عماد طالب زاده، حامد همایون و خیلی های دیگر که در دو سال گذشته توانسته اند وارد فضای موسیقی رسمی کشور بشوند بگو. فکر می‌کنی اوج گرفتن آن‌ها در این مقطع می‌تواند تداوم داشته باشد؟ فضای کاری آن‌ها را به گونه‌ای می‌بینی که موفقیت مقطعی کنونی را بتوانند ادامه دهند؟

به نظرم همه چیز بستگی به هوش خواننده دارد ولی فکر نمی‌کنم کسی که یک شبه معروف شود بتواند ماندگار باشد. من نمی‌خواهم و مثال نمی‌زنم ولی فسنقری هم یک شبه فسنقری شد! به نظرم حامد همایون ماندگار نیست ولی اگر از اشوان حمایت شود می‌تواند ماندگار باشد چون هم استایل خوبی دارد و هم ملودی‌های خوبی می‌سازد. فکر می‌کنم در هر کارش 4-5 تا ملودی دارد و سبک خوبی ساخته.

منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
http://www.musicema.com/node/316453
 عکاس:

امیرعباس گلاب دلم برای مردم می‎سوزد

اولین گفت‌وگوی رسمی با خواننده «ستایش» و «عشق تو» در آستانه برگزاری اولین کنسرتش

امیرعباس گلاب: دلم برای مردم می‎سوزد که با برخی آهنگ‎ها گوش خودشان را خراب می‎کنند

موسیقی ما – مسیر طولانی را طی کرده اما هنوز هم انرژی دارد. مسیری که فراز و نشیب‌های زیادی برایش داشت اما باعث نشده که کنار بکشد یا تن به فعالیت غیررسمی بدهد. کمی سخت به نظر می‌رسد که خواننده‌ای بتواند پس از ده سال کماکان خودش را در سطح بالای موسیقی پاپ نگه دارد اما او با روحیه‌ای جنگنده و به دور از شرایط مرسوم بازار موفق به این امر شده است. مهمترین نکته این روزهایش تحقق رویای دیرینه‌اش یعنی برگزاری کنسرت است و این روزها آخرین جلسات تمرین خود را برای اولین دیدار رسمی با دوستدارانش سپری می‌کند. شاید «امیرعباس گلاب» یکی از آخرین نفرات نسل خواننده‌های نیمه دوم دهه هشتاد باشد که موفق به اخذ مجوز فعالیت رسمی‌شده اما این موضوع باعث نشده تا انگیزه‌اش را از دست دهد. وقتی رو به روی هم نشسته بودیم مشخص بود که خسته است اما از اخذ مجوز خوشحال بود و می‌خندید و از رویاهای بزرگش صحبت می‌کرد. امیرعباس گلاب چند روز پیش مهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بود و اولین گفتگویش در آستانه برگزاری کنسرتش را انجام داد. در این گپ مفصلی که با هم زدیم گلایه‌های زیادی از مسائل گوناگون داشت اما می‌گفت برای کنسرت نهم و دهم مرداد و آلبومش برنامه‌های زیادی دارد. کنسرتی که نهم و دهم مرداد در سالن میلاد به همت شرکت «اکسیر نوین» به مدیریت «محمدرضا خانزاده» برگزار می‌شود.
شاید بهتر باشد که سراغ گفتگویمان با امیرعباس گلاب برویم! اما به شما پیشنهاد می‌کنم اولین صحبت‌های این خواننده آرام و بی‌حاشیه را تا پایان بخوانید:

***
  • *عشق کی خوانندت کرد؟!

مادر من علاقه به موسیقی داشت و همیشه می‌گفت که دوست دارم پسرم گیتار بزند و بخواند و خواننده شود. او از کودکی مشوق من بود و هرچه بزرگتر شدم این انگیزه در من بزرگتر شد که او را به آرزویش برسانم. در حقیقت عشق مادرم، خوانندم کرد.

  • *جالب است چون معمولاً خواننده‌ها علاقه ندارند که فرزندانشان وارد موسیقی شوند. خیلی‌ها هم با وجود مخالفت خانواده وارد عرصه موسیقی شده‌اند.

تنها نکته مثبت موسیقی در میان عذاب هایش این بود که خانواده ام مشوق من بودند. پدر من خواننده و نوازنده موسیقی سنتی است و مادرم هم همیشه حمایت می کرد و خدا را شکر چنین مشکلی که می‌گویید را نداشتم.

  •  *پس شروع کارتان هم با پدر بوده است.

من از هفت سالگی موسیقی سنتی کار می کردم و تا چهارده سالگی ادامه دادم. در موسیقی سنتی فضای باز نمی دیدم و احساس می کردم در یک چارچوب بسته است. حس کردم موسیقی فضای بازتری از لحاظ ترانه و تنظیم و خوانندگی می تواند داشته باشد و به همین دلیل تغییر سبک دادم. البته تا کنون سبک های زیادی نظیر راک و پاپ – سنتی و کلاسیک هم خوانده ام. برای اولین بار در سن چهارده سالگی در یک محفل خانوادگی آقای «فرمان فتحعلیان» را دیدم که گیتار می زدند و می‌خواندند. ما با ایشان یک نسبت خانوادگی هم داشتیم و از زمانی که احساس و ترانه ایشان را دیدم نگاهم به موسیقی عوض شد و الگوی من بودند.

  • *جالب است پدر با این تغییر سبک از سنتی به پاپ که داشتی مخالفت نکردند. چون پدرها معمولاً دوست دارند که پسرها راهشان را ادامه دهند.

اتفاقاً پدرم با تغییر سبک من خیلی مخالف بود. پدرم می‌گفت اگر تار و سه تار بخواهی برایت می خرم ولی گیتار نمی خرم! (خنده) پدرم هنوز هم با پاپ خواندن من مخالف است.

  • *خیلی‌ها در این دوره خوانش سنتی را با موسیقی غربی تلفیق می کنند اما جالب است که تو نخواستی به این مقوله ورود کنی.

من به سبک اکتفا نکردم و آن چیزی که خودم دوست داشتم را خواندم. فضای موسیقی من از تفکرات و سبک زندگی خودم دور نیست. هر آنچه که هستم را می‌خوانم و همیشه کاراکتر خودم را داشتم و به همین دلیل بیشتر کارهای خودم را گوش می‌کنم. بعضاً کارهای دیگران را هم اگر خوب باشد گوش می‌دهم. همیشه می‌گویم مثل من خیلی‌ها فکر می کنند و من فقط زبان بعضی ها هستم که نمی توانند بخوانند. قرار نیست عام مردم را جذب کنم و فقط کسانی که با من هم سلیقه هستند می توانند کارهایم را گوش کنند چون خداوند همه را مثل هم خلق نکرده است. به همین دلیل همیشه ترانه ای که در زندگی خودم نقش داشته را انتخاب کرده ام یا اتفاقی که در لحظه برایم رخ داده را به موسیقی تبدیل کرده ام.

  • *با وجود مخالفت هایی که از جانب پدر داشتی و برایت گیتار نمی‌خرید چه شد که از سن 14 سالگی گیتار فلامنکو نواختی؟

از زمانی که سبک آقای فتحعلیان را دیدم به فضای عرفانی و عاشقانه ایشان علاقه مند شدم. به ساز گیتار علاقه پیدا کردم و نوازندگی این ساز را از روی دست دوستانم یاد گرفتم. با همان سه چهار آکوردی که یاد گرفته بودم در سال 85 حدود 60 شعر و ملودی ساختم. یکی از آنها هم همان قطعه «فقط برو» بود که در سال 86 منتشر شد و موفق بود.

  • *گیتار را خودت خریدی؟!

یکی از دوستانم گیتار را برایم خرید! (خنده)

  • *در ادامه تو به خدمت سربازی رفتی و برخلاف همه که به خدمت می‌روند و از زندگی عقب می افتند برای تو اتفاقات برعکس رخ داد!

خدمت سربازی راه زندگی من را عوض کرد و اتفاقاً در آن زمان سعی کردم به موسیقی بیشتر نزدیک شوم. در همان دوره تهیه کننده سریال «ستایش» با من تماس گرفت و در مورد تیتراژ آن مجموعه صحبت کردیم.

  • *ظاهراً برای تیتراژ سریال ستایش با حامی و چند خواننده دیگر رقابت سنگینی هم داشتی.

من آن زمان تجربه سریال و کار حرفه‌ای نداشتم. با آهنگساز متن سریال ستایش مشکل داشتم و من را نمی‌شناخت. بیش از ده خواننده معروف تیتراژ این سریال را ساختند و حتی آن زمان در سایت این سریال هم نام آقای «فریدون آسرایی» به عنوان خواننده درج شده بود. تا روز آخر هم نمی‌دانستم که قرار است این کار پخش شود و من هم این کار را با ترانه «علیرضا آذر» ساخته بودم. در قسمت 26 که بازیگر نقش اصلی سریال فوت می کرد تمامی قطعاتی که خواننده‌ها خوانده بودند را روی تصویر گذاشتند و فقط قطعه من به آن صحنه نشست. وقتی برای اولین بار سریال «ستایش» را با آهنگ خودم دیدم گریه کردم و همه آن تیم را تحت تأثیر قرار داد و این اثر به عنوان تیتراژ انتخاب شد.

  • *پس از تیتراژ ستایش 1 انتظار می‌رفت که فعالیت هایت در عرصه موسیقی رسمی تداوم پیدا کند اما اینطور نشد و تقریباً یکی از آخرین خواننده‌های نیمه دوم دهه هشتاد هستی که مجاز شدی.

احساس می‌کنم راه‌های اشتباهی رفتم و خودم را هم بی تقصیر نمی‌دانم. البته حمایت هم نشدم ولی حس می‌کنم الان در موقع خوبی مجوز گرفتم و قرار است کنسرت برگزار کنم.

  •  *تو و چند خواننده دیگر نظیر رستاک، سیامک عباسی یا سینا حجازی و اشوان در نیمه دوم هشتاد فعالیت می کردید. اما همه آنها زودتر از تو مجاز شدند. از دیدن کنسرت های آنها و آلبوم هایشان حسرت نمی خوردی؟

هرگز چیزی به نام حسادت را درک نکردم ولی از مجازشدن دوستانم انگیزه گرفتم تا برای فعالیت رسمی تلاش کنم و راهم را درست پیش بروم. بابت موفقیت دوستان قدیمی خودم خوشحال هم شدم.

  • *در آن دوره که فعالیتت غیررسمی‌داشتی مثل برخی خواننده‌ها به این فکر نیفتادی که در همین وادی حرکت کنی و کلاً سمت موسیقی مجاز نیایی؟

نگاه من به موسیقی مقطعی نیست و تصمیماتم هم مقطعی نیست. همیشه دوست داشتم کارم ماندگار باشد و این از نوع شعر و ملودی‌ها و تنظیم‌هایم مشخص است. آهنگ‌های من بین فضای امروز و گذشته است و این مدل انتخاب‌هایم نشان می‌دهد که دوست داشتم ماندگار باشم. از سوی دیگر با وجود پیشنهاداتی که داشتم، اینکه بخواهم از ایران بروم و بلاتکلیف باشم را دوست نداشتم و هیچ وقت به آن فکر نکردم. همیشه دوست داشتم کارهایی بخوانم که تا زمان حیاتم در ایران بخوانم و کنسرت برگزار کنم.

  • *همین نوع انتخاب شعر و ملودی هایت هم جالب است. چون در همان سال 86 و 87 تب کارهای شش و هشت و غالباً سطحی در جامعه فراگیر بود. اما تو انگار خلاف جریان آب شنا کردی.

من هیچ وقت به مارکت نگاه نکردم. همیشه سعی کردم خودم باشم و دوست ندارم روی مُد بخوانم. من هیچ وقت دوست نداشتم برای عام مردم بخوانم و می‌خواهم برای آنهایی بخوانم که هم فکر من هستند.

  • *به هرحال خواندن برای عامه مردم طبیعتاً پول بیشتر و شهرت بیشتر دارد.

من از ابتدا اهداف دیگری در ذهن داشتم و پول و شهرت اولویت چهاردهم و پانزدهم من بود. اگر به یک مرحله ای از موسیقی برسید طبیعتاً پول و شهرت را هم شامل می‌شود.

  • *اولویت هایت چه بود؟

همین که بخواهید حرکتی برای ماندگاری انجام دهید اتفاق مهمی است و این برایم در اولویت است. خیلی‌ها کارهایی را خواندند که صرفاً متعلق به یک زمان خاص نبود و سالها بعد هم مردم کارهایشان را می‌خواندند.

  • *فکر می کنی توانستی این کار را انجام دهی؟

من طرفدار میلیونی ندارم اما همان طیفی که کارهایم را دنبال می کنند اغلب آثار سا‌ل‌های گذشته‌ام را هم به یاد دارند و می‌خوانند.

  • *طرفدار زیاد را ترجیح نمی‌دهی؟

دوست دارم طرفدارم همیشگی باشد و به تعداد خیلی فکر نمی‌کنم. کلاً آبان ماهی هستم و دوست دارم آهنگ‌هایم خاص و ماندگار باشد. همچنین دوست دارم طرفدارانم هم اینطور باشند.

  • *به نظر من نقطه عطف کلام در کارهای تو همکاری با «علیرضا آذر» بود. همکاری ات با او چگونه بود و اینکه چه شد دیگر خودت ترانه ننوشتی؟ چون معمولاً خواننده‌هایی که خودشان هم ترانه می‌نویسند به سادگی از سروده‌های خودشان دست برنمی‌دارند!

علیرضا آذر مثل خودم آبانی است و از لحاظ فکری نزدیک هستیم. ادبیات ایشان کمی متفاوت است و شاید مناسب عامه مردم نباشد. من علیرضا آذر را حافظ زمان می‌دانم چون واقعاً توانا است اما وقتی در موسیقی پاپ کار می کنید باید کمی زبان عامیانه تر داشته باشید. به همین دلیل در آن مقطع زمانی آن کارها را داشتیم و ترانه‌هایی از او در آلبوم جدید هم دارم. در آینده هم که مخاطبانم بیشتر شدند حتماً یک آلبوم با علیرضا آذر کار می‌کنم.

  • *نگفتی که چه شد دیگر ترانه ننوشتی؟

ترانه‌های زیادی برای من ارسال می‌شد و از میان این کارها و سروده‌های سایر دوستان کارهایی که نزدیک به فضای خودم بود را انتخاب می کردم. من شاعر نیستم و اگر بخواهم کاری بنویسم باید مدتها زمان بگذارم و وزن و قافیه آنها را تغییر بدهم. به همین دلیل سخت می‌شود. اما اگر ترانه‌ای نزدیک به فضای خودم باشد را می‌خوانم.

  • *برخی اوقات خواننده‌های ما وقتی خودشان ترانه می‌نویسند کارشان موفق تر می‌شود و خودشان می‌گویند که می‌دانیم چه چیزی می‌خواهیم و همان را می‌نویسیم و می‌خوانیم.

این مورد به نظر من چندان تأثیرگذار نیست. چون من کارهایی داشتم که خودم نوشته بودم و موفق شدند و کارهایی هم داشتم که نوشتم اما موفق نشدند. برای انتخاب ترانه بیشتر به خود کلام دقت می‌کنم تا ببینم به کاراکترم و ملودی و تنظیمی که مدنظر دارم نزدیک باشد.

  • *تنها ترانه‌سرایی که به فضای کارهایت نزدیک است، علیرضا آذر است؟

بله ادبیات و کارهای او را دوست دارم.

  • *برخی کارهای تو به نوعی در کلام روایت شده‌اند که انگار براساس یک داستان واقعی هستند و حتی من فکر می‌کنم شاید برای خودت هم اتفاق افتاده باشد. همینطور است؟

یک ماه پیش برای اولین بار یک قطعه شاد به نام «بانوجان» را خواندم. من ده سال غمگین می‌خواندم و هیچکس نگفت دلیلش چیست؟! با صدایم به دیگران آرامش می‌دادم. خیلی‌ها هستند که می‌گویند حداقل با یک آهنگ من آرامش گرفته‌اند. به نظر خودم کار بزرگی کردم که بدون آرامش توانستم به مخاطبان آرامش بدهم.

  • *چرا این نگرانیت ده سال طول کشید؟ چون شرایط تو به نظر می‌رسید آنقدر بحرانی نباشد که پروسه صدور مجوزت اینقدر طولانی شود.

همیشه مضمون قطعات من درباره خدا، اهدای عضو، ایران و شهدا و… بود. همیشه هم ادبیات آثارم در یک چارچوب خاص جلو می رفت اما در مقاطعی انتخاب های غلطی که داشتم کارم را عقب انداخت.

  • *به دنبال پیداکردن راه درست و انتخاب‌های درست نرفتی؟

وقتی از آدم‌ها می‌ترسید و نمی‌توانید اعتماد کنید و شرایط سخت می‌شود. با وجود اینکه خودم بی تقصیر نبودم اما به هرحال در دوره‌ای واقعاً صدور مجوزها سخت بود. خدا را شکر طی سال‌های اخیر وضعیت صدور مجوز خیلی بهتر شده است. خوشحال هستم که چهره‌های جدید هم به سادگی مجوز می‌گیرند. اما یک نکته مهم را می‌خواهم بگویم که هیچ امیدی به آینده موسیقی پاپ ندارم.

  • *چرا؟

کیفیت شعر و ملودی و تنظیم های موسیقی پاپ به شدت افت کرده است. الان تاریخ انقضای آهنگ ها دو هفته ای شده است. ظرف مدت کوتاهی بعضی ها را با سیاست های خاصی مطرح می کنند و دو هفته بعد یک نفر دیگر را مشهور می کنند. آدم‌هایی که اصلاً حقشان نیست و همین موضوع من را اذیت می‌کند و این افراد در چارچوب مجاز هم مطرح می‌شون.

  • *خب با این شرایط چه کسی مقصر است؟

همه مقصر هستند. وقتی همه هنرمندان نمی توانند از امکانات صدا و سیما استفاده کنند و شرایط برای پخش مناسب ویدئو و تبلیغات موسیقی وجود ندارد طبیعتاً افرادی روی کار می آیند که فقط دوست دارند مشهور شوند. شهرت‌های امروز در بازار موسیقی هم اکثراً مقطعی است.

  • *شما می‌گویید به آینده موسیقی امید ندارید ولی کماکان مشغول کار هستید و مثل همه روند کاری خودتان را طی می کنید؟

من به تنهایی نمی توانم موسیقی را نجات دهم. من هم دیدگاه فرمان فتحعلیان را دارم ولی می‌بینم که ایشان هم از موسیقی دلسرد شده‌اند. ایشان الگوی من بودند و وقتی می بینند که آن حس و حال کارها با اقبال عمومی مواجه نمی‌شود، دلسرد می‌شود. من کمی پوستم کلفت تر بود و دوام آوردم!

  • *به غیر از این مسائلی که اشاره کردی کلاً فضای جامعه هم چنین کارهایی را می‌طلبد.

ما نباید موسیقی خودمان را طبق خواسته مردم پایین بیاوریم. ما باید مردم را به سطح موسیقی خودمان برسانیم چون شغل آنها موسیقی نیست و شناخت اندکی نسبت به این هنر دارند. الان شرایط برعکس شده و خواننده‌هایی از همین عامه مردم هستند و هیچ شناختی از موسیقی ندارند و سطح پایینی دارند، با حمایت سطح بالا مواجه می‌شوند. همین باعث می‌شود که موسیقی جامعه ما افت کند. کدام یک از خوانندگانی که این روزها هیت هستند می توانند زنده بخوانند؟

  • *در نقطه مقابل خیلی‌ها می‌گویند که خصوصیت موسیقی پاپ همین است و اجباری نیست که حتماً ماندگار باشد و به این نکته هم اشاره دارند که موسیقی پاپ مصرفی و برای سرگرمی است.

موسیقی پاپ سرگرمی و تفنن است؟ این موسیقی برای من شغل است و چنین نگاهی ندارم. اگر از آنهایی که کارشان موسیقی است و سابقه کار دارند حمایت نکنیم و در نقطه مقابل صرفاً حمایت های خاص از برخی آدم ها باشد تا کارشان هیت شود، شرایط برابر نخواهد بود و این حرف شما را قبول ندارم.

  • *چه دل پری داری!

من از هفت سالگی موسیقی کار می‌کنم و خدا را شکر که تا کنون توانسته ام به مسیرم ادامه بدهم. الان هم که مجاز شده ام قصد دارم یک پرش بزرگ داشته باشم و اتفاقات بزرگی در سر دارم. اما با این وجود واقعاً در موسیقی اذیت شدم واقعاً حیف است که برخی خواننده‌ها صدا و توانایی دارند ولی نمی‌توانند در این شرایط بازار موسیقی بخوانند. حقیقتاً دلم برای مردم می سوزد که با برخی آهنگ ها گوش خودشان را خراب می کنند. یک سری تهیه کننده‌ها آدم ها را در یک مقطع خاص بالا می آورند تا از آنها پول کسب کنند و بعد به سراغ دیگران می‌روند.

  • *درباره خواننده‌هایی که به تازگی وارد عرصه موسیقی رسمی‌شده‌اند یک نکته وجود دارد و آن هم این است که می‌گویند کارهایشان دیگر حس و حال قبل را ندارد. درباره تو هم چنین اتفاقی رخ خواهد داد؟

کارهای من در گذشته هیچ مشکلی از لحاظ کلام و موسیقی نداشته که اکنون بخواهد تغییر خاصی داشته باشد. اما افت آن دوستان به این دلیل است که در گذشته سبک دیگری می‌خواندند و برای ورود به عرصه مجاز سبک خود را تغییر داده‌اند. در مورد خودم اتفاقاً فکر می‌کنم مجازشدنم باعث شود که دستم بازتر باشد و آثارم را با اکت و ارکستر روی صحنه بخوانم. آهنگ بانوجان که با مجوز رسمی منتشر شد و اولین آهنگ شاد من بود هم خدا را شکر هیت شد و بازخورد خوبی داشت.

  • *این آهنگ بانوجان اتفاقاً به دلیل تنظیمش نظرات زیادی را هم به دنبال داشت ولی مهمترین نکته اش این بود که ظاهراً فضای خودت عوض شده است.

محال بود چند سال پیش سمت یک آهنگ شش و هشت بروم ولی الان و پس از ده سال به آرزوی دیرینه‌ای که داشتم نزدیک هستم. البته این کار شاد من هم در فضای غزل بود و از کارهای خودم دور نبود.

  • *فضای جامعه ما معمولاً غمگین است و خواندن چنین کاری از سوی تو ریسک بود. کمتر کسی هم در شرایط کنونی مثل حامد همایون بوده‌اند که با کارهای شاد موفق شده‌اند. طرفدارانت این کار را پذیرفتند؟

من آهنگ های ریتمیک زیادی دارم که پخش نکرده ام ولی مطمئن بودم این آهنگ موفق می‌شود. چون این ده سال سخت تمام شده از این به بعد می‌خواهم آهنگ هایی که انرژی مثبت دارند را بیشتر بخوانم. اینکه من کمتر چنین کارهایی را خوانده ام به دلیل جنس صدای خودم هم هست که بیشتر برای کارهای حماسی مناسب است.

درباره آن بحث فضای جامعه هم باید بگویم که مخاطبان موسیقی ما صفر و صد هستند. یا دوست دارند با یک آهنگ گریه کنند یا دوست دارند با آن برقصند. یعنی شاد شاد یا غمگین غمگین باید باشد و حد وسطی ندارند. اما در کل به نظرم جامعه ما نسبت به کارهای ریتمیک اقبال بیشتری نشان می‌دهد.

  • * در میان کارهایت فقط آنهایی هیت شده‌اند که یا تیتراژ بودند یا ویدئو داشتند و بقیه آهنگ هایت اتفاق ویژه ای برایشان رخ نداد.

باید هم همینطور باشد و موسیقی اگر با تصویر همراه شود در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود و در همه جای دنیا همین است.

  • *اما خواننده‌ای مثل حامد همایون که کارهایش هیت شده تا کنون ویدئویی منتشر نکرده است.

حامد همایون فضای جدیدی را انتخاب کرد اما در موفقیت ایشان عوامل زیادی دخیل بود. من هم به فکر ویدئو هستم ولی فعلاً در فرصتی که داشتیم توانستیم چند ویدئو برای کنسرت ها آماده کنیم. اما من خودم ساخت موزیک ویدئو را دوست دارم. مثلاً مخاطبان فکر می کردند قطعه «دلخوشی» من عاشقانه باشد اما ذهنیت من از ساخت آن اثر، دقیقاً همان چیزی بود که در ویدئو نشان داده شد و در موضوعی که جلو رفتیم بازخورد خوبی گرفتیم.

  • *بخش دیگری از کارنامه کاری تو هم مربوط به قطعات فیت یا اصطلاحاً دوصدایی است که منتشر کردی.

من علاقه زیادی به اجرای کارهای فیت دارم و متأسفانه در ایران به دلیل نوع رقابت خواننده‌ها به آهنگ های دوصدایی توجه نمی‌شود و نسبت به این موضوع گارد دارند. در دنیا خواننده‌های زیادی با هم فیت می‌دهند و مخاطب هم جذب می کنند. یک کار با اشوان داشتم که فیت محسوب نمی‌شد چون او از دوستان خوب من است و آهنگی که قبلاً پخش کرده بود را با هم خواندیم. سیامک عباسی هم از دوستان قدیمی من است که از سال 85 با هم ساز می زدیم و می‌خواندیم و از مجوز گرفتن او خیلی خوشحال شدم. با امین قباد هم قطعه «لعنت» را خواندیم که صدا و آهنگسازی او را خیلی دوست دارم. دیوونه، قبل از تو، تو از کجا پیدات شد و دلخوشی و چند کار موفق دیگر با او دارم.

  • *سراغ کنسرت برویم و اینکه تا 9 مرداد از هیجان اولین بار که می‌خواهی روی صحنه بروی خوابت می برد؟!

فعلاً دغدغه‌های زیادی تا کنسرت دارم و اگر بتوانم آنها را حل کنم شاید بتوانم فقط شب قبل از کنسرت بخوابم! اما من ده سال است که هیجان این اتفاق را دارم و شاید سانس اول کنسرت من متفاوت‌ترین اجرای عمرم باشد چون پس از سالها می‌خواهم برای اولین بار حس قدیمی خودم را به مخاطبان منتقل کنم.

  • *برنامه یا صحبت خاصی برای آن لحظه اول در ذهنت داری؟

نه ولی می‌دانم که هیجان زیادی خواهم داشت.

  • *درباره اولین کنسرت خواننده‌ها همیشه یک نکته وجود دارد آن هم اینکه طی دو سه سال اخیر اغلب این چهره‌ها فقط در کنسرت اول موفق بوده‌اند و اجراهای بعدی آنها با استقبال چشمگیری مواجه نشده و گفتند که اصطلاحاً آنها موج بودند. در این زمینه چه نظری داری و فکر می کنی شرایط برای خودت چگونه خواهد بود؟

خیلی‌ها به هیچ چیز توجه نمی‌کنند و ناگهان معروف می‌شوند و همین اتفاق برایشان رخ می‌دهد. آنها که بدون حساب و کتاب مشهور می‌شوند مسلماً فقط در یک کنسرت موفق خواهند بود و نمی‌توانند در اجراهای بعدی به نتیجه برسند. من از ابتدای کارم به فکر افزایش مخاطبانم به هر وسیله‌ای نبودم ولی روند صعودی در جذب شنوندگان آثارم داشتم. الان هم افتخار می‌کنم که این دوستان حمایتم می کنند و امیدوارم در این کنسرت بتوانم نظر مثبت آنها را جلب کنم تا باز هم مورد حمایتشان قرار بگیرم.

  • *قبلاً تجربه حضور روی صحنه داشتی؟

چند اجرای کوچک داشتم و یک برنامه هم در جشنواره مقاومت داشتم ولی این برای اولین بار است که یک کنسرت کامل در برابر دو هزار مخاطب اجرا می‌کنم.

  • *سازبندی ارکسترت چگونه خواهد بود و رهبر گروه کیست؟

مهیار رضوان رهبر بند من است و از زمان دبیرستان با هم کارهای زیادی انجام داده ایم و برای تنظیم های کنسرت زحمات زیادی کشیده است. قطعات من برای این کنسرت اسلو راک است و خیلی از سازهای کوبه ای استفاده نکرده‌ایم.

  • *از اجراهای شهرستان هایت برای ما بگو و اینکه به نظر می‌رسد تو در خارج از تهران هم مخاطب خوبی داشته باشی.

تا پیش از ماه محرم قطعاً در چند شهر ایران روی صحنه خواهم رفت ولی مثلاً یک اجرای کوچک در رشت داشتم و قرار بود دو قطعه بخوانم اما حدود شش هزار نفر آمده بودند و برای خودم عجیب بود! در آنجا انرژی زیادی گرفتم یا در کرمان هم استقبال خوبی داشتند.

  • *این هم در نوع خود جالب است چون معمولاً کارهای ریتمیک در شهرستانها بیشتر با استقبال مواجه می‌شود.

من نقطه‌ای از موسیقی را انتخاب کرده‌ام که دقیقاً تنهایی آدم‌ها است. موسیقی من حتی برای لحظه‌ای نیست که تو با دوستت هستی و برای خلوت و اوج تنهایی خودت است. کارهای من همیشه حالت شکوه و اعتراض و درددل داشته و طبیعتاً مخاطب تهرانی و شهرستانی ندارد و همه این تنهایی را دارند.

  • *از آلبوم جدید چه خبر؟

تمام تلاشمان را می کنیم تا پیش از ماه محرم آلبوم را منتشر کنیم. اما دغدغه آلبوم را از پنج سال پیش داشتم. ایده برخی از قطعات آلبوم من برای سال های پیش است و سایر کارها جدید هستند.

  • *فکر می کنی در آلبومت کار هیت داشته باشی؟

روی تک تک ترانه‌ها و ملودی ها و تنظیم های آلبومم فکر کرده ام. سعی کرده ام فضاهای متفاوتی در آلبوم داشته باشم و به چند قطعه هم امید زیادی دارم که موفق شود. در مقوله تنظیم ها هم کارهای ریتمیک داریم و هم قطعاتی که همان غم همیشگی کارهایم را دارد.

  • *در مورد عوامل آلبوم الان می توانی توضیح خاصی بدهی؟

به دلیل اینکه هنوز قطعات صد در صد نشده‌اند نمی توانم دقیقاً نام ببرم. اما علاوه بر مهیار رضوان، امین قباد هم در این مجموعه و سایر کارهای من نقش مهمی‌دارد. به نظر من او بهترین آهنگساز حال حاضر موسیقی پاپ است.

  • *کمی هم از همکاری با شرکت «آراد» و «اکسیر نوین» برای ما بگو.

طی این سالها  چند نفر وارد زندگی من شدند که زندگیام تغییر دادند. یکی از آنها آقای «مهیار ضمیری» بود که در یک مقطع زمانی، کمک زیادی به من کرد. در ادامه با «میلاد ماهان» و «سعید سالافزون»، مدیران شرکت «آراد» آشنا شدم که حضور و راهنمایی آنها باعث شد در مسیر درست قرار بگیرم. یکی دیگر از اتفاقات بسیار خوب برای من آشنایی با آقای محمدرضا خانزاده و شرکت اکسیر نوین بود و برای برگزاری کنسرت تهران بیشترین زحمت را کشیدند. به جرأت می‌توانم بگویم یکی از مهمترین عوامل حضور من روی صحنه، تلاش‌های بی‌وقفه آقای خانزاده و شرکت اکسیرنوین است.

مدیریت برنامهها و همچنین برگزاری اجراهای من در شهرستانها و خارج از کشور، به همت شرکت آراد خواهد بود. اما کنسرت های من در تهران به همت شرکت اکسیرنوین و آقای خانزاده برگزار میشود و مطمئن هستم با همراهی دوستان باتجربه این مجموعه کنسرت خاطره انگیزی در روزهای 9 و 10 مرداد خواهیم داشت.

منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
http://musicema.com