اینتر ارکستر تهران به رهبری نادر مشایخی روی صحنه رفت

سازها برای بیماران ام اس به صدا درآمد

بیست و پنجم شهریور ماه تالار وحدت میزبان رویدادی در جهت حمایت از بیماران مبتلا به ام اس بود.

به گزارش سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» و به نقل از هنر آنلاین، در این روزهای باقی مانده تا ماه محرم، اینتر ارکستر تهران به رهبری نادر مشایخی روی صحنه رفت و در حمایت از بیماران ام اس ایران، به اجرای موسیقی کلاسیک پرداخت. در این برنامه که میهمانان ویژه‌ای همچون علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت ارشاد، مرتضی کاظمی مشاور وزیر ارشاد، سید محمد بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صادق خرازی، محمدرضا خاتمی، نعیمه اشراقی و هنرمندانی همچون علیرضا سمیع‌آذر، محمدرضا شریفی‌نیا، کیهان ملکی و … حضور داشتند؛ جمعیت حاضر در تالار وحدت با بستن شال‌های نارنجی رنگ که نماد این بیمارى است، به دور گردن شان منتظر حضور ارکستر بودند که پس از دقایقی اعضای ارکستر یک به یک روی صحنه آمدند.

اعضای ارکستر یک دست با لباس‌های مشکی و شال‌های نارنجی رنگ در جای خود نشستند. آرشه‌های آماده با حرکت دست مشایخی به حرکت در آمدند و نخستین قطعه آغاز شد. Wir zetsen unz به آرامی در سالن طنین‌انداز شد و سپس گروه کر نیز با ارکستر همراه کرد. جو آرام حاکم بر سالن جمعیت را با موسیقی همراه کرد.

مشایخی پس از نخستین قطعه گفت: این کنسرت با اعتقادی که به زندگی دارم اتفاق می‌افتد. من خودم ام اس دارم و می‌خواهم بگویم هیچ دلیلی برای ناراحتی وجود ندارد. همه می‌دانند اگر به کسی کمک شود بدون این که آن‌ها متوجه شوند، بسیار زیباتر است. من از زندگی‌ام بسیار لذت می‌برم. خوشحالم که در ایران در کنار کسانی زندگی می‌کنم که بلاعوض به من کمک می‌کنند.

دومین قطعه Marche نام داشت. صدای دف آغازکننده این قطعه بود، سپس ویولونیست‌ها نیز ساز شان را به صدا در آوردند و ترکیب این دو ساز ملودی را شکل داد. در ادامه نادر مشایخی خاطره‌ای از بیماری‌اش تعریف کرد و سپس ارکستر را به اجرا قطعه Choconne دعوت کرد.

مشایخی در میانه کنسرت اشاره کرد: از سازهای ایرانی استفاده کردیم زیرا سازهای غربی قرن هفدهم بیشتر شبیه ساز‌های ایرانی است. هم جواری زیباترین شکل همکاری فرهنگ‌ها است. نیازی به تغییر دادن فرهنگ در هم جواری نیست. فرهنگ ایرانی خود کامل است، ما فقط آن را هم جوار می‌کنیم.

پس از قطعه Pavane نوبت به اجرای قطعه Armide رسید. رفت و برگشت آرشه ویولن‌ها قطعه را طنین‌انداز کرد و خواننده نیز با ارکستر همراه شد.

مشایخی در ادامه به ارائه توضیحی درباره یکی از قطعه پرداخت و گفت: بریکولاژ نوعی طرز فکر است که علت و معمول ندارد. این تفکر در ایران بسیار رایج است. مانند بافتن گبه است که نقشه‌ای ندارد و همین است که آن را منحصر به فرد می کند. مشایخی پس از این صحبت‌ها ارکستر را با دستانش برای نواختن، رهبری کرد. تمامی سازها به آرامی با هم همراه شدند و گروه کر نیز در شکل‌گیری این قطعه به آن‌ها کمک کرد. حاضران مجذوب صحنه شده بودند و پس از پایان این قطعه تشویق‌ها سالن را پر کرد.

س از تنفسی چند دقیقه‌ای، قسمت دوم اجرا اینتر ارکستر تهران آغاز شد.

قطعه Sarbande آغازگر بخش دوم بود و قطعه Cantus کنسرت را ادامه داد. ترکیب زیبای سازهای ایرانی و غربی در این قطعه نیز دیده می‌شد و صدای خوشی را به گوش مخاطبان رساند.

در بخش دوم مانند قسمت نخست، مشایخی پیش از هر قطعه علت انتخاب آن و ماجرای ساخته شدن آن را توضیح داد.

قطعه Da Pacem فضای متفاوتی در سالن ایجاد کرد و قطعه Fratres آن را به خوبی ادامه داد، در این قطعه خواننده ساخته باخ را همراهی کرد. پس از اجرای دو قطعه بعدی دوباره نوبت به بریکولاژی دیگر رسید. این قطعه نیز مانند بخش نخست توانست توجه جمعیت را به خود جلب کند و تشویق‌های حاکی از رضایت آن‌ها را به عنوان حسن ختام در پی داشته باشد.

لازم به یادآوری است، اینتر ارکستر تهران به رهبری نادر مشایخی با همکاری انجمن بیماران ام اس ایران، برای روحیه بخشی به مبتلایان این بیماری روی صحنه رفت.

منبع : https://musiceiranian.ir/

http://www.honaronline.ir/

خانه تنبور کرمانشاه افتتاح شد

حسین علیزاده: چرا وقتی می‌خواهیم به هنرمندی جایگاه بین‌المللی بدهیم، «ایران» را حذف می‌کنیم!
موسیقی ما – مراسم افتتاحیه خانه تنبور روز گذشته در روستای بانزلان برگزار شد، در این مراسم مسئولان و هنرمندانی چون حسین علیزاده، شهرام ناظری، کیهان کلهر، علی‌اکبر شکارچی، محمدرضا درویشی، نوید افقه، علی بوستان، علی ترابی و بسیاری از هنرمندان محلی حضور داشتند.

«حسین علیزاده» از اینکه «علی‌اکبر مرادی» خانه تنبور را در ملک خصوصی‌اش و با هزینه‌های غیرارگانی ساخته، تشکر کرد و گفت: «فکر می‌کنم در میان اتفاق‌هایی که برای ملت ایران افتاده؛ اتفاق امروز بسیار مهم است. امروز در برگزاری این مراسم هیچ تشنجی نیست و حضور این مردم در اینجا نیاز به هیچ مسئله حفاظتی ندارد.  ما همه ایرانی هستیم و تنبور به منی که تنبورنواز نیستم تعلق دارد؛‌همان‌طور که هر سازی به شما تعلق دارد. هر قطعه‌ای از هر کجای ایران به تمامِ ایرانی‌ها تعلق دارد و ایران یکی از سرزمین‌های بزرگ دنیاست که فرهنگ‌ های بسیار متنوعی را در خودش جای می‌دهد واز نظر تخصص موسیقی یکی از کشورهای بسیار ثروتمند است؛، چون به خاطر اقوامی که در اینجا زندگی می‌کنند دارای موسیقی‌های بسیار غنی هستند.  شاید این مساله برای مردمی که تخصص چندانی ندارند، ناشناخته باشد؛ اما در سطوح دانشگاهی و تحقیقاتی یک ادعا نیست و به همین خاطر است که درست است سالیان درازی به موسیقی کم‌لطفی می‌شود؛ اما موسیقی به لطف کسی نیازی ندارد. موسیقی در قلب همه است. مثل نفس کشیدن است؛ تمام زندگی ما پر از موسیقی است؛ موسیقی‌ای که با ساز نواخته نمی‌شود، مثل رنگ است؛ مثل طبیعتی است که شما می‌بینید. »

او ادامه داد:‌ «من به شهر کرمانشاه بسیار غیرت دارم چون با موسیقی این منطقه آشنا هستم و دو هنرمند بزرگ کیهان کلهر و شهرام ناظری از آن سر برآورده‌اند؛ اما وقتی صحبت از این دوستان می‌شود که در تمام جهان مطرح هستند؛ دو عنوان از فرهنگِ خودمان را حذف می‌کنیم. یکی مساله «شوالیه» است که درباره‌ی «شهرام ناظری» به کار می‌بریم. خود نامِ «شهرام ناظری» به تنهایی گویا نیست که ما از واژه‌ی دیگری استفاده کنیم؟‌ او کرمانشاهی و ایرانی است . شاید به همین خاطر خودم این عنوان را قبول نکردم تا «حسین علیزاده» باشم، نمی‌خواهم شوالیه باشم. همین‌طور تمام روزنامه‌نگاران از «کیهان کلهر» به عنوان کمانچه‌نوازی بین‌المللی یاد می‌کنند، چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟‌ یعنی ما در جهان ایران نداریم؟‌ ایران بخش مهمی از جهان است؛ چرا وقتی می‌خواهیم جهانی باشیم، ایران را حذف می‌کنیم؟‌ کلهر آهنگساز و کمانچه نواز بزرگ ایرانی است. با عنوان‌های غیرفارسی و غیرایرانی هنرمندانمان را خطاب نکنیم. اگر در فرانسه بدانند که ما به هنرمندمان «شوالیه» می‌گوییم به ما می‌خندند؛ این یعنی ما هنرمندمان را با عنوانی خطاب می‌کنیم که آنها به ما داده‌اند. شما در دنیای موسیقی جوایز و نشان‌های بسیاری گرفته‌اید، مبارک‌تان باشد و صدها جایزه دیگر هم حق‌تان هست که باید بگیرید اما نام‌تان برای بیان بزرگی‌تان کافی است. شهرام ناظری وقتی اسمش می‌آید قلب همه برایش می‌تپد پس نیازی به عنوان «شوالیه» ندارد. هنرمندان بسیار دیگری هم در ایران هستند که نشان «شوالیه» را گرفته‌اند اما تنها به نامشان خطاب می‌شوند. محمدرضا شجریان هم نشان شوالیه گرفته اما همان نامش برای بیان بزرگی‌اش در هنر کافی است.»‌

«شهرام ناظری» نیز در بخش دیگری از این مراسم سخنانِ کوتاهی بیان کرد: «باعث سعادت من است که امروز به همراه دیگر استادان موسیقی در اینجا در خدمت شما هستیم. از همه کسانی که زمینه ایجاد این خانه تنبور را فراهم کرده‌اند، تشکر می‌کنم. از مرادی که زحمات بسیاری کشیده تشکر می‌کنم. از تمام مسئولانی که این برنامه را یاری کردند تشکر می‌کنم. تاریخ نام کسانی که در به سرانجام رسیدن این مراسم کمک کرده‌اند را به مهر یاد می‌کند. روسیاهی هم برای کسانی می‌ماند که نمی‌خواستند چنین مراسم باشکوهی برای افتتاح خانه تنبور برگزار شود.»

ناظری همچنین در بخش دیگری از این مراسم به درخواست مردم برای آوازخوانی‌اش پاسخ مثبت داد و دو قطعه را یکی به زبان فارسی و دیگری به زبان کردی برای حاضران اجرا کرد.

در این مراسم همچنین «علی اکبر مرادی» – نوازنده‌ی تنبور و متولی خانه تنبور- در سخنانی کوتاه گفت : «کسی که در تمام این دوران یار ما بوده، مهندس محمود بیات معمار این بناست. اینجا(خانه تنبور) مرکزی برای هنر است. اینجا جایی برای هنر والاست؛ پس به ما اجازه خدمت بدهید. همه ما بدون هیچ توقعی داریم کار می کنیم. اینجا خانه تنبور گوران یا کرمانشاه هم نیست؛ اینجا خانه تنبور است.»

«محمدرضا درویشی» آهنگساز و پژوهشگر موسیقی ایران هم درباره‌ی این رویداد گفت: «علی اکبر مرادی بی‌هیچ پشتوانه‌ای جان و مالش را برای تاسیس این خانه گذاشته است. امیدوارم جوانان تنبورنواز از کلِ نقاط استان و حتی استان‌های اطراف به این مکان بیایند. تنبور امروز یک ساز ملی است. یک ساز باستانی است. تنبور فقط یک ساز محلی نیست. هیچ جایی بهتر از خانه تنبور نمی تواند مقام های اصیل تنبور را به نسل های بعد منتقل کند. به استاد مرادی تبریک و خسته نباشید می گویم. خوش به حال همه ما که در اولین جشنواره تنبور هستیم.»

«کیهان کلهر» نیز که به تازگی سه اجرای موفق همراه با «رامبرانت تریو» داشته است؛ دیگر سخن‌ران این مراسم بود: «آنچه من می‌خواستم بیان کنم، استادان ناظری و درویشی بیان کردند؛ جز اینکه بسیار خوشحالم که یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای دوستم آقای علی‌اکبرخان مرادی تحقق پیدا کرد و اینجا ساخته شد. ایشان در سال 81 به من گفت که چنین قصدی دارد و خوشبختانه ساخت این مرکز میسر شد. راه‌اندازی این مرکز به تنبور در این منطقه مرکزیت می‌دهد.»

برندگان جشنواره در سه رده‌ی سنی الف تا ج معرفی شدند؛ اما از اتفاقاتِ مهم امروز عیادت «حسین علیزاده» استادِ برجسته‌ی موسیقی ایران برای عیادت از کودکِ کمانچه‌نوازی است که هم‌اکنون در کما به سر می‌برد.

منبع : http://www.musicema.com/node/325617

کنسرت کره ای ها در برج میلاد

موسیقی ما – به مناسبت پنجاه و پنجمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و کره جنوبی، کنسرت موسیقی سنتی به همت سفارت جمهوری کره در ایران و همکاری مرکز همایش های برج میلاد تهران ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ شهریور در فضای باز این مجموعه برگزار می شود.اجرای موسیقی کوبشی و حرکات آکروباتیک از آیین های نمایشی جشن برداشت محصولات کشور کره جنوبی، اجرای موسیقی آذربایجانی با همکاری نوازندگان کره ای، موسیقی طبل سنتی «پونگ – مول نری»، حرکت نمایش سنتی بشقاب بازی «بانانوری»، هنر نمایشی «سنگ – مو نوری» و بند بازی از جمله برنامه هایی است که برای این اجرای موسیقایی – نمایشی تدارک دیده شده است.

ویژه برنامه «شب کره ای» ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ شهریور ماه در فضای باز برج میلاد برگزار می شود، این در حالی است که ورود برای شهروندان تهرانی برای تماشای کنسرت آزاد اعلام شده است.

منبع:
خبرگزاری مهر
http://www.mehrnews.com/

سینا شعبانخانی جادوی خاص باعث شد وسواسی شوم

موسیقی ما – آهنگش بیشتر از خودش شناخته شده. خیلی‌ها «جادوی خاص» را شنیده بودند اما تا مدت‌ها نمی‌دانستد که خواننده آن کیست و شاید هنوز هم خیلی‌ها این را ندانند. «سینا شعبانخانی» اما می‌گوید بیش از ‌آن‌چه برای این قطعه اتفاق افتاده، به این‌که بعد از موفقیت آن چه باید بکند فکر کرده و حالا که توانسته بعد از مدت‌ها حضور در عرصه موسیقی، مجوز فعالیت رسمی را کسب کند، می‌گوید برنامه‌ریزی مفصلی برای ماندن در این میدان دارد.

آرام و سربه‌زیر به نظر می‌رسد اما یک ساعت که از هم‌نشینی با او بگذرد، می‌توان فهمید آن‌قدرها هم ساکت و آرام نیست! عصر یک روز بهاری «سینا شعبانخانی» همراه با مدیر برنامه‌هایش به دفتر «موسیقی ما» آمد و با هم از گذشته و آینده حرف زدیم.

  • * از ابتدا شروع کنیم. اصلاً چه شد که خواننده شدی؟

فکر می‌کنم سال سوم راهنمایی بودم. یکی از بستگان‌مان -که نوازنده ارکستر سمفونیک تهران بود- در خانه‌شان یک پیانو داشت که برای من خیلی جالب بود و همان پیانو را از او خریدیم. با این‌که سازهای دیگری وجود داشت که هم یادگیری‌شان راحت‌تر بود و هم قابل‌حمل بودند، اما من از پیانو و صدایش خوشم آمده بود و تصمیم گرفتم نواختنش را یاد بگیرم. قبل از آن، من فقط شنونده‌ی موسیقی بودم و هیچ فعالیت موسیقایی نداشتم. بعد از خرید آن پیانو، 4 یا 5 سال فقط نوازندگی می‌کردم. استادم با من سبک کلاسیک کار می‌کرد. اما همان اوایل، این سبک برایم خسته‌کننده شده بود. پیانو زدن را یاد گرفته بودم و دوست داشتم آهنگ‌هایی که شنیده‌ام را بنوازم و با آن بخوانم. لابه‌لای همین نواختن‌ها و خواندن‌ها، به این علاقه‌مند شدم که خودم آهنگ جدیدی بسازم و روی آن بخوانم.

  • * در کودکی رویای خوانندگی نداشتی؟ این‌که مثلاً بُرس در دست بگیری و جلوی آینه بخوانی!

در آن حد نه! ولی آهنگ‌هایی که می‌شنیدم و دوست داشتم را می‌خواندم و ضبط می‌کردم و لذت می‌بردم! (خنده)

  • * می‌دانم که به استاد «ایرج» خیلی علاقه داری. این مسئله هم تأثیری در خواننده شدنت داشت؟

در این‌که به سمت خوانندگی بیایم، تأثیری نداشت؛ اما در روند کاری‌ام چرا. مثلاً در تغییر روند کاری و استفاده از تکنیک‌های خوانندگی. هم جنس صدای زیبای ایشان و هم تکنیک‌ها و تحریرهای فوق‌العاده‌شان همیشه مورد توجه من بوده و سعی کرده‌ام اینها را با آن‌چه خودم در ذهن داشته‌ام، ترکیب کنم.

  • * اولین قطعه‌ات را چه زمانی منتشر کردی؟

سال 90 قبل از رفتن به خدمت سربازی، قطعه‌ای به نام «بدون تو تنهام» و بعدها قطعه دیگری به نام «کابوس تنهایی» منتشر کردم که تنظیم‌هایشان از خودم بود. دوست داشتم این کارها را بخوانم و پخش کنم و البته بازخورد خاصی هم از آنها نگرفتم! دوستان و اطرافیانم ایراداتی به کار می‌گرفتند که مربوط به تنظیم و میکس بود. در نتیجه، تصمیم گرفتم سراغ یک تنظیم‌کننده بروم و خودم بیشتر تمرکزم را روی خوانندگی بگذارم. آن موقع از یک آهنگ شش‌و‌هشت سامان جلیلی خوشم آمده بود که در انتهای آن اسم «حامد برادران» به عنوان تنظیم‌کننده معرفی شده بود. تصمیم گرفتم برای همکاری، سراغ حامد بروم و بعد از آن قطعاتم را با تنظیم او منتشر کنم.

  • * «جادوی خاص» چندمین همکاری‌ات با حامد برادران بود؟

چهارمین کارمان بود. اولین همکاری‌مان قطعه‌ای به نام «ملک‌بانو» بود که برای فوت مادربزرگم خواندم. بعد قطعه «وای که دلم» که استایل ترکی داشت و پس از آن «تنگ غروب» را ساختیم و منتشر کردیم که اتفاق خاصی برایشان نیفتاد. مهرماه سال 91 یا 92 «جادوی خاص» را منتشر کردیم و بعد از 4-5 ماه بازخوردهای خوبی از آن دریافت کردیم.

  • * با این کار حس کردی معروف شده‌ای؟

راستش تقریباً یک سال بعد فهمیدم چه خبر است!

  • * بعد از «جادوی خاص» کدام کارها را ساختید و چه بازخوردی داشت؟

پس از مدتی، «اگه نباشی» را منتشر کردیم که زیاد موفق نبود. اما بعد از آن «چشمای مست» و «تب چشمات» بود که خیلی شنیده شدند و بازخوردهایشان عالی بود.

  • * «جادوی خاص» با چند ورژن منتشر شده؟

سه ورژن. یک ورژن را قبلاً خودم تنظیم کرده بودم که اصلاً شنیده نشد. بعدها حامد آن را شنید و از آن خوشش آمد و تنظیم جدیدی روی آن انجام داد که خیلی موفق بود. بعد از یک سال هم «مهران عباسی» از من خواست وکال را در اختیارش قرار دهم تا کار را ریمیکس کند.

  • * نسخه دیگری از آن هم نوروز امسال در برنامه احسان علیخانی پخش شد.

بله، زحمت آن را «امیر علیزاده» کشید و نسخه متفاوتی هم بود و مورد استقبال واقع شد. البته تنظیم دیگری از این کار هم روی استیج اجرا خواهد شد!

  • * مدتی قبل در «موسیقی ما» قطعات هیت پس از انقلاب را بررسی می‌کردیم. بخش عمده‌ای از این قطعات متعلق به دهه‌های 70 و 80 بودند و در سال‌های اخیر قطعات هیت کمتری داشته‌ایم. به نظرت دلیلش چیست؟

به نظر من دلیل اصلی‌اش این است که در سال‌های اخیر، موسیقی ما در حال پوست انداختن و در واقع در دوره‌ی گذار است. سبک شعرها و موسیقی‌ها، سلیقه‌ی مردم و حتی موزیسین‌ها در حال تغییر است و شاید کسی هم نداند بعد از این دوره‌ی گذار، چه فضایی بر موسیقی حاکم خواهد شد. گاهی این نکته عنوان می‌شود که موسیقی ما ضعیف شده. من با این حرف موافق نیستم و به نظرم همان پوست‌اندازی‌ای که گفتم باعث بروز برخی تغییرات شده است. در گذشته هم این مسأله اتفاق افتاده؛ مثلاً زمانی فضای موسیقی قمرالملوک وزیری یا تاج اصفهانی حاکم بود اما بعدها فضا پاپیولارتر شد.

  • * فکر می‌کنی دلیل موفقیت «جادوی خاص» چه بود؟

آن موقع که این قطعه به موفقیت رسید، دلیلش را نمی‌دانستم و هنوز هم نمی‌دانم! فقط این را می‌دانم که آن موفقیت باعث شد بعد از آن حساسیت و وسواس بیشتری روی قطعات داشته باشم. بعضی‌ها لطف دارند و می‌گویند صدایت خوب است و باعث استقبال از کارها می‌شود. من این را قبول ندارم. چون خیلی افراد دیگر هستند که حتی شغل‌شان خوانندگی نیست، اما صدای بسیار بهتری دارند. پس فقط صدا ملاک نیست. موقعیت زمانی انتشار، شعر، ملودی، تنظیم و به‌طور کلی، فضای کار در موفقیت آن تأثیر دارد. البته به نظرم شانس هم مقداری دخیل است.

در مورد «جادوی خاص» تنظیم، میکس و مسترینگ حامد برادران خیلی موثر بود. به نظرم شاید شعر و ملودی هم خوب بود ولی اگر یک تنظیم معمولی روی آن قرار می‌گرفت که مناسب صدای من نبود، مسلماً نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد. به نظر من تنظیم‌های حامد فضای گرم و تازه‌ای دارد و کمتر کسی در آن فضا کار کرده است. این فضا با سبک و صدای من هم‌خوانی دارد.

  • * بعد از این قطعه هم بیشتر همکاری‌هایی که با هم داشتید، خوب نتیجه داد. مدل همکاری‌تان چطور است که نتیجه‌اش این می‌شود؟

مدل همکاری ما، اشتراکی است. البته نمی‌دانم، شاید در مورد بقیه خواننده‌هایی که حامد با آنها کار کرده هم همین‌طور باشد. وقتی قرار است کاری تنظیم شود، من خیلی وسواس به خرج می‌دهم و برعکس، حامد خیلی حسی و بدون وسواس عمل می‌کند و در عین حال، باهوش و دقیق است. ترکیب این ویژگی‌ها باعث می‌شود کار بهتر جلو برود. حامد از من می‌خواهد ایده‌هایم در مورد تنظیم را بگویم و من هم سعی می‌کنم تا جایی که حق دارم، نظرم را بگویم و زیاد وارد حیطه تخصصی او نشوم. این مدل همکاری برایمان دلچسب است.

  • * این وسواسی که گفتی برای انتشار کارهای جدید در تو به وجود آمده، خوب است یا بد؟

هم خوب است و هم بد. خوب است به این دلیل که به خودم اجازه نمی‌دهم هر آهنگی بخوانم. بد است به این دلیل که هم انتخاب برایم سخت شده و هم این‌که وسواس زیاد، گاهی باعث می‌شود ریسک کردن را تجربه نکنم. در حالی که لازم است گاهی ریسک کنیم، شاید به ریسکش بیارزد و کار موفق شود.

  • * کاری بوده که در آن از این ریسک‌ها کرده باشی؟

بله. «اگه نباشی» و «آخر کار خودتو کردی» از این کارها بودند که آن‌طور که باید شنیده نشدند. همین‌طور «من بی تو» که اشتباه کردم و ترجیع‌بندش را عوض کردم، در حالی که حامد با این کار موافق نبود. اما برای «چشمای مست» خیلی فکر کردیم و موفق هم شد.

  • * بهمن‌ماه 94 آخرین قطعه‌ی تو منتشر شد و درست در روزهایی که کارَت گل کرده بود، روند انتشار آثارت متوقف شد. دلیل این مسأله چه بود؟

آن روزها آلبومی داشتم که بعد از انتشار قطعه «هم‌خونه» قصد داشتیم آن را منتشر کنیم. اما حس کردیم آلبوم آن‌طور که باید نیست و تصمیم گرفتیم بعضی قطعات را حذف کنیم و در برخی هم تغییراتی ایجاد کنیم. این اولین دلیل آن توقف بود. از طرفی تصمیم گرفتیم هم‌زمان با اعمال این تغییرات، روال اداری را هم پیگیری کنیم که در زمان صرفه‌جویی شود؛ اما در این بخش به مشکل خوردیم و این دلیل دوم بود.

  • * چرا این روال طولانی شد؟

این اولین‌باری بود که من برای اخذ مجوز اقدام می‌کردم و به همین دلیل، بررسی‌ها بیشتر طول کشید. شوراهای مربوط به اخذ مجوز از افراد و مراجع مختلفی تشکیل شده‌اند که ممکن است در مورد یک خواننده و آثارش با یکدیگر هم‌نظر نباشند و این باعث طولانی شدن پروسه خواهد شد. اما به‌هرحال مساعدت کردند و خدا را شکر بالاخره مجوز فعالیتم صادر شد.

  • * چه کار خارج از چارچوبی انجام داده بودی؟

من نه ویدئوکلیپ داشتم و نه همکاری‌ای با افراد یا شبکه‌های غیرمجاز انجام داده بودم. اما تک‌آهنگ‌هایی که منتشر کردم، در سایت‌هایی قرار گرفت که قانونی و مورد تأیید نبودند. این نکته باعث ایجاد حساسیت شد که البته خدا را شکر، به مرور مسئله حل شد. اما به کسانی که قصد دارند کارشان را به صورت جدی و حرفه‌ای شروع کنند، توصیه می‌کنم از همان روز اول، همه‌چیز را با مجوز و طبق روال انجام بدهند تا بعدها به مشکل نخورند. من هم اگر آگاهی بیشتری داشتم، نمی‌گذاشتم کار به این شکل پیش برود. البته در آن زمان این قانون که برای هر تک‌آهنگ مجوز اخذ شود، وجود نداشت.

  • * در آستانه برگزاری جشنواره موسیقی فجر سال گذشته، نامت به عنوان یکی از گزینه‌های اجرا در بخش پاپ این جشنواره مطرح شد. اصلاً صحبتی در این زمینه شده بود یا کل ماجرا شایعه بود؟

نه شایعه نبود. اولش به صورت قطعی چیزی به ما گفته نشد و فقط در این حد بود که فلان تاریخ برای شما در نظر گرفته شده و به زودی مشخص خواهد شد. اما وقتی به برگزاری جشنواره نزدیک شدیم، گفتند که قطعاً در این جشنواره حضور خواهم داشت. کمی بعد عنوان شد که امسال امکان حضور در جشنواره را ندارم و ان‌شاءالله در دوره بعدی و پس از اخذ مجوز این اتفاق خواهد افتاد.

  • * حالا که مجاز شدی، چه حس و حالی داری؟

حس و حالم خیلی خفن است! (خنده). راستش هنوز هم در شوک هستم.

  • * چه‌طور از مجاز شدنت باخبر شدی؟

با کامبیز طاهری (مدیر برنامه‌هایم) و یکی از دوستان در کافه‌ای قرار داشتیم. منتظر بودم که جواب ماجرا را بشنوم و اگر منفی بود، کافه را به هم بریزم! (خنده) اما خدا را شکر آن خبر خوب را شنیدم و احساساتی شدم. هنوز از خوشحالی آن روز سرحال هستم.

  • * و حالا در آغاز فعالیت رسمی، چه برنامه‌ای داری؟

اول باید غیبتی که داشتم را جبران کنم و با انتشار آثار خوب، پاسخ مخاطبینی که در این مدت پشتم را خالی نکردند، بدهم. این عزیزان سرمایه‌های معنوی من هستند و خودم را مدیون‌شان می‌دانم. در روزهایی که اجازه کار نداشتم و خیلی از این بابت ناراحت بودم، کامنت‌ها و پیام‌هایشان در من انگیزه ایجاد می‌کرد که صبرم را بیشتر کنم. حالا نوبت من است که در حد توانم و با تنها کاری که بلدم یعنی موسیقی، تا حدی این لطف را جبران کنم. دو قطعه به نام‌های «من بی‌قرارم» و «عمداً» تا کنون پخش شده‌اند و چندین قطعه دیگر هم آماده انتشار دارم که بهترین‌هایشان را منتشر خواهم کرد. در این زمینه، برنامه‌ی مدون و مشخصی داریم که طبق آن عمل خواهیم کرد.

  • * قصد انتشار آلبوم نداری؟

آلبومم آماده انتشار است و به زودی در مورد آن تصمیم‌گیری خواهیم کرد. اما احتمالاً بعد از ماه مبارک رمضان اگر خدا بخواهد منتشر می‌شود.

  • * کنسرت چه‌طور؟

بعد از مشخص شدن زمان انتشار آلبوم، بلافاصله برای کنسرت‌ها برنامه‌ریزی می‌کنیم که زمان آن قطعاً بعد از عید فطر خواهد بود. قراردادهایی برای چند شهرستان بسته شده است. کنسرت‌های تهران هم به تهیه‌کنندگی آقای «شاهین ترابی» برگزار خواهد شد.

  • * شباهت صدا و فضای آثار تو به احسان خواجه‌امیری، مسأله‌ای است که در مورد تو مطرح است. نظرت در این باره چیست؟

این مسأله کاملاً درست است و این شباهت وجود دارد. البته این چیزی نیست که در اختیار من باشد. کما این‌که خواننده‌های دیگری هم داشته و داریم که صدایشان شبیه به خواننده‌ی دیگری بوده و من این را نکته‌ی بدی نمی‌دانم. زمانی که احسان خواجه‌امیری آغاز به کار کرد، خیلی‌ها فضای کاری‌اش را نزدیک به محمد اصفهانی می‌دانستند. به هر حال وقتی خواننده‌ای وارد عرصه می‌شود، از آن‌جایی‌که مردم ذهنیت خاصی نسبت به او ندارند، ممکن است کارهایش را شبیه به خواننده دیگری بدانند. این به هوشمندی و توانمندی آن خواننده برمی‌گردد که بتواند آن فضا را تکمیل یا به‌روز کند تا نامش زیر سایه خواننده دیگری نباشد. درست مثل احسان خواجه‌امیری که امروز کسی نمی‌تواند بگوید شبیه فلانی است.

اما اگر در فضای کاری من هم این شباهت احساس شود، شاید به این دلیل است که من هم آن فضا را دوست دارم. هرچند به نظرم خط کاری و استایل من و احسان متفاوت است و جدا از این، احسان خواننده بسیار توانمند و باتجربه‌تری است.

  • * از این نگاه ناراحت نمی‌شوی؟

نه، اتفاقاً خیلی هم خوشحالم می‌شوم. احسان خواننده‌ی مورد علاقه‌ی من است و این برایم خیلی خوشحال‌کننده است که با این خواننده بزرگ مقایسه شوم.

  • * غیر از احسان خواجه‌امیری، کار کدام خواننده‌ها را دوست داری؟

رضا صادقی و محمد علیزاده را هم دوست دارم. اما احسان خواجه‌امیری خواننده‌ای بود که من از ابتدا طرفدارش بودم.

  • * برخی معتقدند بعد از موفقیت «جادوی خاص»، تو سعی کردی همان فضا را دنبال کنی و شاید به نوعی خودت را تکرار کنی. با این موافقی؟

زیاد موافق نیستم. چون خودم هم به این آگاهم که خواننده نباید خودش را به خط کاری خاصی محدود کند و تکراری شود. البته شاید این برایم خوشایند باشد که این استایل از ترنس را به نام خودم جا بیندازم، اما به نظرم انرژی گذاشتن روی چنین چیزی زیاد عقلانی نیست. چون استایل‌های نوین‌تری هم در ترنس داریم. معتقدم کار باید زاینده‌ی یک اتفاق خوب باشد؛ حالا سبک و فضایش هر چه که می‌خواهد باشد. ترنس، شش‌وهشت یا اسلو، فرقی نمی‌کند. این نگاه کلی من است.

اما صد در صد گاهی دوست دارم به آن فضایی که از من مورد توجه قرار گرفته و مخاطب آن را پسندیده، دوباره اشاره کنم. مثلاً در «من بی‌قرارم» آگاهانه این کار را انجام دادیم. چون می‌خواستم قطعه‌ای که بعد از مدت‌ها از من منتشر می‌شود، تداعی‌کننده‌ی آثار موفق قبلی باشد. اما اصلاً قرار نیست همیشه در همین فضا بمانم.

  • * عوامل آلبومی که آماده انتشار داری چه کسانی هستند؟

مدیریت تولید آلبوم را «حامد برادران» بر عهده دارد و بیشتر تنظیم‌ها را هم انجام داده است. هومن نامداری، معین راهبر و نیمان غفاری سایر تنظیم‌کنندگان آلبوم هستند. یک ملودی از «امیرعباس حسن‌زاده» دارم و بقیه را خودم ساخته‌ام. در بخش ترانه هم علاوه بر سروده‌های خودم، ترانه‌هایی از عاطفه حبیبی، نرگس جعفری، حدیث دهقان، مهرزاد امیرخانی و فرهاد جهانی را خواهید شنید.

  • * پس در کارهای جدید بیشتر از ساخته‌های دیگران استفاده می‌کنی.

من اصراری به این‌که ساخته‌های خودم را بخوانم ندارم و قبلاً هم با دیگران کار کرده‌ام. اگر شعر یا ملودی خوبی باشد، حتماً می‌خوانم. اما چیزی که به آن اصرار دارم، مدیریت خودم روی ملودی است. دوست دارم کار برای خودم دلچسب باشد و معتقدم چیزی که به دل خودم ننشیند، قطعاً روی مخاطب هم تأثیر نخواهد گذاشت. طبیعتاً وقتی خودم می‌نویسم و می‌سازم، می‌دانم که چه می‌خواهم.

  • * تو ترانه‌سرا و آهنگساز هستی و در مارکت شناخته‌شده هم هستی، اما همکاری‌های زیادی در این زمینه با دیگران نداشته‌ای. با این‌که انتظار می‌رفت حالا که نمی‌توانی مثل بقیه از کنسرت درآمد داشته باشی، از این راه کسب درآمد کنی. دلیلش چه بوده؟

البته همکاری‌هایی با محمد علیزاده، پیام صالحی، میثم ابراهیمی، مصطفی پاشایی و… داشته‌ام. اما درست است؛ تعدادشان چندان زیاد نبوده است. دلیلش هم این است که من فروختنِ ملودی را به عنوان شغل دوست ندارم. نمی‌خواهم به عنوان آهنگساز در مارکت موسیقی شناخته شوم. من خوانندگی را دوست دارم.

  • * شاید هم از نظر مالی تأمین بودی و دغدغه‌ی این‌چنینی نداشتی.

من کلاً آدم قانعی هستم! (خنده)

  • * ارکسترت را تشکیل داده‌ای؟

بله، حدود یک سال است که این کار را کرده‌ام. «امیر علیزاده» که موزیسین باسابقه‌ای است و نیاز به معرفی ندارد، رهبری ارکستر من را بر عهده دارد. سعید عباسی، مرتضی کوراوقلی، عظیم روحانی، علی قاسمی، هادی جداری و محمدعلی نصری بدنه اصلی ارکستر را تشکیل می‌دهند و ممکن است تا زمان اولین اجرا، بنا به تشخیص امیر علیزاده تغییراتی در گروه ایجاد شود و افرادی اضافه شوند.

  • * حضور نوازندگان مشترک با ارکستر سابق محمد علیزاده در گروهت، اتفاقی بوده؟

این ارکستر به انتخاب امیر علیزاده شکل گرفته و طبیعی است افرادی که قبلاً با آنها کار کرده را برای همکاری انتخاب کند. البته همه دوستان زمانی با ما وارد همکاری شدند که در ارکستر دیگری حضور نداشتند و در واقع جدا شده بودند.

  • * حضورت در ویژه‌برنامه سال تحویل «سه‌ستاره» چطور رقم خورد؟

خیلی اتفاقی در جلسه‌ای که ربطی هم به ما نداشت، با آقای «عباس اختری» کارگردان این برنامه آشنا شده و به هم معرفی شدیم. ایشان گفتند که با احسان علیخانی صحبت می‌کنند تا با هم همکاری داشته باشیم. مدتی بعد جلسه‌ای با احسان علیخانی داشتیم و قرار شد که به ما خبر بدهند. در روزهای نزدیک با ما عید تماس گرفته شد و گفتند که حضور من قطعی شده است. تصمیم گرفتیم «جادوی خاص» و «چشمای مست» را با تنظیم جدیدی در این برنامه اجرا کنیم که زحمتش را امیر علیزاده کشید و بازخورد خیلی خوبی هم داشت.

  • * حضور در «دورهمی» چطور بود؟

خیلی خوب بود. در آن برنامه، حدود 20 ثانیه از یک قطعه آوازی را به صورت زنده خواندم. من خیلی به موسیقی سنتی علاقه دارم. از آنجایی که مخاطبین با این وجه سینا شعبانخانی آشنا نبودند، بازخورد جالبی داشت.

  • * کدام خوانندگان موسیقی سنتی ایران را دوست داری؟

بیش از همه به استاد ایرج علاقه دارم. استاد شجریان، همایون شجریان و مرحوم بنان را هم دوست دارم.

  • * چطور تو در برنامه «دورهمی» مهران مدیری و «سه‌ستاره» احسان علیخانی حضور پیدا کردی، اما همچنان مجوز فعالیت رسمی نداشتی؟

راستش خودم هم درست نمی‌دانم چرا! به طور کلی سیاست‌های وزارت ارشاد و صداوسیما در این مسئله با هم متفاوت است. اما اگر وزارت ارشاد به صورت جدی مخالف بود، شاید صداوسیما هم رغبتی برای دعوت من به خرج نمی‌داد. از طرفی من کار خاصی نکرده بودم و پیشینه‌ی مشکل‌داری نداشتم که از حضورم در تلویزیون ممانعت شود.

  • * از آثاری که سال گذشته منتشر شدند، کدام مورد پسندت بود؟

من قطعه «عشقم این روزا» از محمد علیزاده و تک‌آهنگ‌هایی که حامد همایون قبل از آلبومش منتشر کرد را دوست داشتم.

  • * نظرت درباره حامد همایون که چهره جدید موسیقی پاپ در سال گذشته بوده، چیست؟

خواننده باهوشی است و آگاهانه عمل کرده. به نظرم لحن و جنس صدایش و واژه‌هایی که در ترانه‌هایش به کار می‌رود، عامل موفقیتش بوده است.

  • * اگر قرار باشد در پوست‌اندازی موسیقی پاپ چهره‌های جدیدی به جریان اصلی وارد شوند، تو یکی از کسانی هستی که این شانس را داری. فکر می‌کنی جای کدام خواننده را در مارکت پاپ بگیری؟

اصلاً قرار نیست من جایگزین کسی شوم و ابداً چنین قصد و تفکری ندارم. اما فکر می‌کنم طیف مخاطبینی که به سمت کارهای من جذب می‌شوند با توجه به صدا و سبک و سیاق کاری‌ام با طیف هواداران خوانندگانی نظیر احسان خواجه‌امیری و محمد علیزاده مشترک باشد.

  • * از حس و حال روزهایی که اجازه فعالیت نداشتی بگو.

خیلی روزهای تلخ و ناراحت‌کننده‌ای بود. همه‌اش در این فکر بودم که آخرش چه می‌شود! یک حس سردرگمی همیشه همراهم بود.

  • * به این‌که شاید هیچ‌وقت مجوز نگیری هم فکر کردی؟!

بله، مگر می‌شد فکر نکرد؟ با خودم فکر می‌کردم اگر به هر دلیلی نشد، مجبورم به اجراهای خصوصی بسنده کنم. چون من واقعاً فقط همین کار را دوست دارم و همین را هم بلدم.

  • * در سال 95، چند نفر از خواننده‌هایی که ممنوع‌الفعالیت بودند، به عرصه رسمی وارد شده و روی صحنه رفتند. وقتی خبر مجاز شدن آنها را می‌شنیدی چه حسی داشتی؟

اصلاً یک وقت به این فکر نکنید که دلم می‌خواست آنها را بکُشم! (خنده) اما راستش را بخواهید واقعاً حسودی‌ام می‌شد. از طرفی برایم خوشحال‌کننده بود، چون این نوید را می‌داد که به زودی نوبت من هم خواهد شد. از سویی به خودم می‌گفتم مگر من چه کار کرده‌ام که باید این‌قدر سختی بکشم. وقتی به کنسرت دوستانم می‌رفتم هم باز همین حس و حال را داشتم. اما به هر حال خدا این طور خواسته بود و خدا را شکر که آن روزها تمام شد.

  • * از میان خوانندگانی که به کنسرت‌شان رفته‌ای، اجرای کدام را بیشتر می‌پسندی؟

امید حاجیلی و محمد علیزاده.

  • * دو خواننده‌ای که نام بردی، هر دو از جمله‌ی موفق‌ترین خوانندگان پاپ یکی دو سال اخیر در زمینه برگزاری کنسرت بوده‌اند. با توجه به این‌که اجرای آنها را دیده‌ای، به نظرت دلیل موفقیت آنها و استقبال مردم از اجراهایشان چیست؟

علاوه بر موسیقیِ خیلی خوبشان که مورد پسند مردم است، طبیعتاً اجراهای بسیار خوبی روی استیج دارند که باعث رضایت مردم می‌شود. تفاوت‌شان این است که به نظرم در کنسرت امید، آن‌چه می‌بینیم در لحظه رخ می‌دهد اما محمد علیزاده برای اجرایش با برنامه و تفکر قبلی روی صحنه می‌رود. در پایان اجرای هر دو نفر، مخاطب این رغبت را دارد که بار دیگر به تماشای اجرای آن خواننده و گروهش بنشیند.

  • * با توجه به این مسأله، برای اجراهای خودت برنامه‌ای داری؟

بله، قطعاً. در خصوص موارد مختلفی از فن بیان و ارتباط با مردم گرفته تا فضای آهنگ‌ها و سورپرایزها برنامه‌ریزی کرده‌ایم.

  • * این‌که مدتی حضور کم‌رنگی داشتی، روی تعداد مخاطبین و به طور کلی جایگاهت در بازار موسیقی تأثیری داشت؟

قطعاً تأثیر گذاشته است. ما وارد مسیری شدیم که ناخواسته خیلی طولانی شد. بعضی‌ها می‌گویند مخاطبِ امروز، بی‌وفا است. من این را قبول ندارم. مخاطب می‌خواهد موسیقی گوش کند. این‌که من نتوانم به هر دلیلی، اثری به گوش مخاطب برسانم، تقصیرش به عهده من و شرایط است. با این حال من مخاطب باوفایی دارم؛ با این‌که حضور پررنگی نداشتم اما فراموشم نکردند و هر روز از انرژی مثبت و دلگرمی‌هایشان بهره‌مند بودم و این خیلی با ارزش است.

  • * حرف آخر؟

در این مدت خیلی غصه خوردم و سختی کشیدم ولی به قول دوست خوبم مهدی یغمایی، «ناامیدی ممنوع»! اتفاق‌های خوب وقتی می‌افتد که اصلاً انتظارش را نداری. ما برای روزهای خوب و اتفاق‌های خوب برنامه‌ریزی‌های کامل و مفصلی کرده‌ایم و این تازه شروعِ راه طولانی سینا شعبانخانی در بازار است.

منبع:
سایت موسیقی ما
http://musicema.ir/node/325834
 عکاس:

۲۳ شهریور، آخرین کنسرت تابستانی شهاب مظفری در تهران

موسیقی ما – خواننده قطعه «میگن که عوض شدی» آخرین کنسرت تابستانی خود در تهران را برگزار می‌کند.

به گزارش موسیقی ما، «شهاب مظفری» که از اوایل تابستان امسال برگزاری کنسرت‌هایش را به همت موسسه «آراد» به مدیریت «میلاد ماهان‌راد» و «سعید سال‌افزون» آغاز کرده، به دفعات در تهران و شهرستان‌های مختلف به اجرای زنده برای هوادارانش پرداخته است.

اولین کنسرت‌ های این خواننده، ۱۴ و ۱۵ تیر در حالی برگزار شد که تمامی بلیت‌های آن در کمتر از ۲۴ ساعت به فروش رسیده بود. او ۲۳ تیر و ۱۴ شهریور بار دیگر در تهران روی صحنه رفت و قرار است آخرین کنسرت تابستانی‌اش در پایتخت را ۲۳ شهریور برگزار کند.

این خواننده طی دو ماه اخیر علاوه بر تهران در شهرهایی چون بندرعباس، رشت، آبادان، تبریز، بوشهر، اهواز، کرمان و آمل کنسرت برگزار کرده است. «مهدی فردی» رهبری ارکستر او را بر عهده دارد.

در ادامه عکس‌های «مرتضی قربانی» از کنسرت ۱۴ شهریور شهاب مظفری در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران را ببینید.

منبع:
موسیقی ما
http://musicema.ir/

علی پهلوان نمی‌شد این قطعه متفاوت را با «آریان» منتشر کرد

موسیقی ما  جدیدترین تک‌آهنگ علی پهلوان، عضو سابق گروه آریان با نام «تنهای تنها» به صورت رسمی منتشر شد.

علی پهلوان از زمانی که گروه «آریان» منحل شد، تنها یک قطعه با نام «خاطره‌های سوت و کور» منتشر کرد و حالا بعد از چند سال، دومین تک‌قطعه خود را در اختیار مخاطبانش قرار داده که علاوه بر خواندن، آهنگسازی، تنظیم، نوازندگی و تهیه‌کنندگی آن را خود بر عهده داشته و میکس و مسترینگ آن هم در ایران و توسط امیر تفرشی انجام شده است.

این خواننده که سال‌ها است در استرالیا زندگی می‌کند، درباره «تنهای تنها» به «موسیقی ما» می‌گوید: «فکر می‌کنم حداقل 15 سال پیش بود که آهنگی روی شعری از داراب پهلوان (که پیش از این هم ترانه دو قطعه را برای آریان گفته بود) ساختم. این قطعه جزء اولین کارهایی بود که برایش آهنگ ساختم اما چون سبک آن خیلی با آریان متفاوت بود، با گروه منتشرنشد. همیشه این آهنگ را با گیتار می‌زدم و می‌خواندم، اینجا هم یک روز با دوستانمان نشسته بودیم و داشتم این آهنگ را می‌خواندم که گفتند چرا آن را همین‌طور ساده منتشر نمی‌کنی؟ خلاصه اینکه موضوع جدی شد و آن را ضبط کردم و الان هم که منتشر شده است.»

پهلوان درباره اینکه چرا در این چند سال کمتر فعالیت موسیقایی داشته و تنها دو تک‌قطعه منتشر کرده می‌گوید: «راستش تا الان که به صورت دلی کار کرده‌ام چون تا زمانی که کنسرت نداشته باشی، نمی‌توانی به طور مستمر فعالیت موسیقایی داشته باشی. البته بدم نمی‌آید کار کنم و خیلی هم دوست دارم که کنسرت داشته باشم اما نه فرصت آن پیش آمده و نه شرایط به گونه‌ای بوده که بتوان این کار را انجام داد.»

خواننده گروه «آریان» درباره اینکه آیا ممکن است بار دیگر این گروه با هم روی صحنه برود می‌گوید: «بعید می‌دانم دیگر آریان به آن شکل قبل دور هم جمع شود. با بعضی از بچه‌ها در تماس هستم و اگر کاری هم پیش بیاید انجام می‌دهیم. هر کدام از بچه‌ها هم فعالیت‌های مستقل خود را دارند؛ پیام صالحی که آلبوم منتشر کرد، من هم «خاطره‌های سوت و کور» را با نینف انجام دادم. سیامک خواهانی هم که اخیراً آلبوم‌اش منتشر شد و بخشی از کارهایش با نینف بود که قبلاً برایش انجام داده بود. من هم سعی کردم هر طور می‌توانم برایش تبلیغ کنم و برای آلبوم «قصر خیال»‌اش، از اینجا پخش بین‌المللی انجام دادم. با ساناز کاشمری هم در تماس هستم و در کل اگر کاری پیش بیاید، بدمان نمی‌آید انجام دهیم.»

قطعه «تنهای تنها» با صدای علی پهلوان را از تماشاخانه سایت موسیقی ما بشنوید و دانلود کنید.

منبع:
موسیقی ما
http://musicema.ir/

سفینه پازل‌بند به برج میلاد رسید

سفینه پازل‌بند به برج میلاد رسید

موسیقی‌ما – نخستین کنسرت «پازل بند» در فضای باز برج میلاد در حالی روی صحنه رفت که اعضای این گروه بار دیگر شاهد بهترین صدابرداری، نورپردازی و جلوه‌های ویژه در کنسرت‌شان بودند.

به گزارش «موسیقی‌ما»، شامگاه پنج شنبه 23 شهریور گروه موسیقی «پازل» نستین اجرای زنده خود در فضای باز برج میلاد را روی صحنه برد و این برنامه با استقبال دوستداران موسیقی همراه بود.

نصب LED های غول پیگر و بزرگ در محوطه باز برج و شروع کنسرت با بازیهای خاص تصویری آغازگر این اجرا بود. اجرایی که در ابتدای آن و پس از پخش چند ویدئو، سفینه ای در حال فرود در برج میلاد به نمایش درآمد و و سپس آرین بهاری با عینک و استایلی متفاوت پشت جایگاهش قرار گرفت و با یک موسیقی ریتمیک که ترکیبی از چند قطعه پازل بند بود، کنسرت را آغاز کرد.

ریمکس شاد چند قطعه پرطرفدار پازل باعث شد دوستداران موسیقی ابتدا و آغازی پرهیجان رادر کنسرت این گروه تجربه نمایند.

پس از این شروع ویژه همه چراغ ها خاموش شدند و اعضای ارکستر و علی رهبری روی صحنه آمدند و اجرا با قطعه «نگم برات» رسما آغاز شد. علی رهبری پس از این بخش، به حاضرین در برنامه خوشامد گفت و توضیح داد: «خوشحالیم که اولین کنسرت خود را در فضای باز برج میلاد در خدمت شما هستیم. موسسه «آوازی نو» و آقای حسن اردستانی برای اجرایی شدن این برنامه زحمت زیادی کشیدند و ما مفتخریم که امشب در خدمت شما هستیم.» «به سرم زده» دومین قطعه از این کنسرت بود که اجرا شد و نورپردازیو جلوه‌ای ویژه‌ای که برای هر قطعه انتخاب شده بود، بر اساس تم آهنگ و ریتم انتخاب شده است که باعث شده بود فضای برنامه متفاوت تر از سایر اجراها باشد.

«دلارام» قطعه بعدی این کنسرت بود که در غیاب «حمید هیراد» در محوطه باز برج میلاد اجرا شد. استقبال از این اثر جوری بود که در بخش های زیادی از آن علی رهبری سکوت اختیار کرده بود و صدای جمعیت، صدای غالب در محل اجرای برنامه بود.

اجرای چند قطعه و معرفی آرین بهاری و تشکر از تیم تهیه کننده های برنامه از سوی علی رهبری، بخش های دیگر این برنامه را تشکیل می‌دادند و در ادامه از «محمد ناصری» به عنوان مدیر اجرایی پازل تقدیر و تشکر شد تا آخرین بخش برنامه که به درخواست حاضرین اجرای مجدد «دلارام» بود، با استقبال و همخوانی شدید حاضرین اجرا شود.

کنسرت گروه پازل به همت موسسه «آوازی نو»، به تهیه کنندگی حسن اردستانیو مدیریت اجرایی محمد ناصری در محوطه باز برج میلاد برگزار شد.

منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
http://musicema.ir/

رکوردشکنی حامد همایون در موسیقی پاپ

«حامد همایون» که با برگزاری بیش از ٢٣٠ کنسرت در ۵ ماه و پس از انتشار فقط یک آلبوم، رکورددار اجرای کنسرت است، به زودی در کشورهای مختلف روی صحنه می‌رود.

خواننده آلبوم «دوباره عشق» که از زمستان سال گذشته برگزاری کنسرت‌ هایش را آغاز کرده، تا کنون ۵٠ سانس اجرا در تهران برگزار نموده و از این حیث به رکوردی قابل توجه دست پیدا کرده است. این خواننده اخیراً با برگزاری ۱۲ سانس اجرا در تالار بزرگ وزارت کشور، جمعاً از ۳۶۰۰۰ مخاطب در این سالن میزبانی کرده است. این در حالی است که تا پیش از این گروه آریان که به تهیه‌کنندگی شرکت «ترانه شرقی» فعالیت می‌کرد با ۱۰ سانس اجرای متوالی رکورددار اجرای پاپ در این سالن بزرگ بود.

استقبال مخاطبین از کنسرت‌های حامد همایون باعث شد شرکت «ترانه شرقی» یک شب دیگر هم به اجرای او اختصاص دهد و بر این اساس خواننده «چتر خیس» در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ بار دیگر در تهران و این بار در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران روی صحنه خواهد رفت.

حامد همایون در شهرستان‌های مختلف کشور روی صحنه رفته و در خارج کشور نیز اجراهایی در انگلستان، آلمان، هلند و سوئد داشته است. این خواننده به زودى در استانبول ترکیه، دبى، شهرهای مختلف استرالیا و کانادا نیز اجرا خواهد داشت.

«عاشق شدم رفت» و «عاشقانه» عناوین دو تک‌ آهنگ این هنرمند هستند که ماه گذشته منتشر شدند.

منبع: سایت خبری و تحلیلی موسیقی ایرانیان Musiceiranian.ir

 

کنسرت ارکستر ملی ایران در کرج برگزار می‌شود

ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان در تازه ترین اجرای خود مهمان مردم کرج است.

به گزارش سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان»، ارکستر ملی ایران در ادامه تورهای‌های خارج از پایتخت در شهر کرج به اجرای برنامه می پردازد. این ارکستر پیش از این در شهرهای خرم آباد، زنجان، ساری و اصفهان به اجرای برنامه پرداخته بود.

خواننده این اجرا محمد اصفهانی است و نوازندگان ارکستر ملی ایران در این برنامه، ساخته‌هایی از کامبیز روشن روان، محمدرضا عقیلی، حسین دهلوی و فریدون شهبازیان را اجرا می‌کنند.

«آوورتور(آوار)»، «اوج آسمان»، «تنها ماندم»، «سرود گل»، «روزی تو خواهی آمد»، «بوی باران»، «گریز ۲»، «توی ای پری کجایی؟»، «مهر و ماه»، «سبکبال» و «افسانه» قطعاتی هستند که به رهبری فریدون شهبازیان در این برنامه اجرا می‌شوند.

این ارکستر، دوشنبه ۲۷ شهریور و در سالن همایش‌های اصلاح بذر کرج از ساعت ۲۰ روی صحنه می‌رود.

تور جدید ارکسترهای ملی ایران و سمفونیک تهران در شهر کرج برگزار می شود و مردم استان البرز میزبان نوازندگان ۲ ارکستر هستند. اجرای ارکستر سمفونیک تهران نیز در روز ۲۴ شهریور برگزار شد.

این برنامه با همکاری بنیاد رودکی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن موسیقی استان البرز برگزار می‌شود.

منبع: سایت خبری و تحلیلی موسیقی ایرانیان Musiceiranian.ir

سامان جلیلی آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است

سامان جلیلی: آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است

موسیقی‌‌ما – سامان جلیلی سال‌هاست که در حوزه موسیقی پاپ فعالیت دارد و طرفداران خاص خودش را هم دارد. از آن‌ دست خواننده‌هایی است که تیفوسی‌‌‌های زیادی را در فضای مجازی دارد و معمولا هر اتفاق از سوی او، واکنش‌های مختلفی را در پی دارد. نخستین آلبومش «پرتگاه» را چند سال پیش و پس از همه گیرشدن آثارش در اینترنت روانه بازار موسیقی کرد و تعداد اجراهای زنده‌اش به قدری‌ست که می‌گوید قطعا می‌تواند بین رکوردداران اجرای زنده در ایران باشد.
هرچند برخی مشکلات با یکی از تهیه کننده‌های تهران باعث شد چند سالی را نتواند در تهران به اجرای برنامه بپردازد و همین موضوع یکی از بزرگ‌ترین حواشی دوران کاری این خواننده است.

سامان جلیلی که این روزها در آستانه انتشار دومین آلبوم رسمی خود «چه حال خوبیه» است. بارها و بارها درباره زمان انتشار آن اظهار نظر کرده و بارها بدقول شده ولی این بار با قدرت اعلام کرده که این آلبوم اواخر خرداد ماه روانه بازار موسیقی کشور خواهد شد.

همه این اتفاقات، اصلی‌ترین دلیل این گفتگوی تفصیلی با سامان جلیلی است که برای نخستین بار به آنها پاسخ داده است. این خواننده به همراه «محمد قیامتی» (مدیربرنامه‌هایش) در دفتر سایت «موسیقی‌ما» در عصری بهاری حاضر شدند و متن زیر چکیده‌ای از گفت وگوی دو ساعته با این خواننده است که در ادامه می‌خوانید:

  • * کم حرف‌ترین خواننده ایرانی هستی که خیلی به ندرت حاضر می‌شوی در جاهای شلوغ حاضر شوی. این رفتارها نوعی از استراتژی کاری توست یا ذاتا اینگونه هستی؟

این شخصیت را خودم خیلی دوست دارم. از زمان‌های قبل که با آقای قیامتی آشنا شدیم به من گفتند که باید بیشتر توی چشم باشی. نمی‌دانم چرا ولی زیاد دوست نداشتم توی چشم باشم و بیشتر می‌خواستم از بقیه جدا باشم و خودم کار کنم. بیشتر دوست دارم شنونده باشم و می‌دانم اگر حرفی بزنم برداشت دیگری از آن می‌شود. بیشتر دوست دارم شنونده باشم و با کارهایم حرف بزنم.

  • * این شخصیت از زمانی که شروع به کار نکرده بودی هم وجود داشت یا وقتی وارد فضای موسیقی شدی این اتفاق برایت افتاد؟

همیشه همین شکلی بودم و حتی بدتر هم. کلا خجالتی و گوشه گیری بودم.

  • * با این حال وقتی اولین بار برای کنسرت روی یک استیج دوهزار نفره رفتی احساس وحشت بزرگی نداشتی؟

دقیقا. اولین اجرای ما در تهران در سالن میلاد نمایشگاه بود و من جلوی دوهزار نفر فقط راه می‌رفتم و نمی‌توانستم نگاه کنم. نمایشگاه تهران به نظر من غول مرحله آخر بود و واقعا ترسیده بودم. سن من خیلی کم بود و فقط 23 ساله بودم و واقعا برای من ترسناک بود.

  • * کمی به عقب برگردیم و اینکه چه زمانی متوجه شدی آثارت مورد توجه قرار گرفته است؟

شروع کردن من داستان جالبی داشت. من فوتبالیست بودم. با دوستانم نشسته بودیم و تلویزیون آهنگی پخش کرد و من فی البداهه یک مصرع آن را خواندم. دوستِ دوستم که گیتار می‌زد آنجا به من گفت سامان صدایت بد نیست و بیا ما گیتار بزنیم و تو با ما بخوان. ما هر هفته پنجشنبه جمعه‌ها گیتار می‌زدیم و می‌خواندیم. تا اینکه من گیتار زدن یاد گرفتم و یک روز که گیتار می‌زدم و می‌خواندم خانمی که سنش هم زیاد بود و حدود 45-50 سال سن داشت به من گفت چرا فقط آهنگ بقیه را می‌خوانی و خودت نمی‌روی آهنگ بسازی؟ من واقعا ساکت شدم و به حرفش فکر می‌کردم. فردای آن روز از کیش که در آنجا زندگی می‌کردم به شمال و بعد تهران آمدم و کار ساختم. فکر می‌کنم اولین کار من که ساخته شد آهنگ «عشق من» و بعد «بهونه» بود. آن زمان که من این آثار را خواندم، اطرافیانم گفتند که خوب است و ادامه بدهم و همین رویه باعث شد من ناخودآگاه به سمت موسیقی و خواندن بیایم.

  • * درمورد الگوها و کسانی که از ابتدا کارهایشان را رصد می‌کردی و دوست‌شان داشتی صحبت کنیم.

من با کارهای شادمهر خیلی به خواندن علاقمند شدم. ضبط‌های کوچکی در قدیم بود که دو دکمه داشت و وقتی آن را می‌زدیم شروع به ضبط کردن می‌کرد و من وقتی با آن می‌خواندم و ضبط می‌کردم از بچگی دوست داشتم صدایم شبیه به شادمهر شود و ناخودآگاه این اتفاق افتاد.

  • * درمورد فوتبالی بودنت هیچوقت حرف نزده بودی. داستان از چه قرار است؟

داستان ورزش کردن من هم جالب است. من همیشه دوست داشتم کلاس فوتبال بروم ولی پدرم می‌گفت سر کوچه کلاس کاراته است و به کاراته برو. باز می‌گفتم فوتبال و می‌گفتند دوتا کوچه پایین‌تر کلاس کشتی است و بیا کشتی را هم تست کن. به گونه‌ای شده بود که همیشه پدرم می‌گفت من در آن سال‌ها فقط برای تو اسب نخریدم و اگر اسب‌دوانی هم می‌رفتی دیگر همه چیز تمام بود! خلاصه بگویم ما به کیش رفتیم و در یکی از تیم‌های دسته دو یا سه کیش بازی می‌‌کردم. این موضوع برای 7-8 سال پیش است. من واقعا فوتبال را دوست داشتم.

  • * یعنی خیلی جدی و حرفه‌ای هم بازی کردی؟

بله. من آقای گل هم شده بودم. در تیم خدمات کیش فوروارد چپ بازی می‌کردم.

  • * آبی یا قرمز؟

من شدیدا استقلالی هستم.

  • * شخصیت جالبی از تو ظاهرا در حال کشف شدن است. کدام نسل را در استقلال دنبال کردی و قهرمانان استقلالی‌ات چه کسانی بودند؟

قهرمان من فرهاد مجیدی بود و قبل آن را زیاد به خاطر ندارم. فرهاد و جباری و امیرحسین صداقی و وحید طالب‌لو و پیروز قربانی و … بازیکنان استقلال در نسلی من بودند. من خیلی هم به استادیوم می‌رفتم.

  • * چرا عمده خواننده‌های پاپ ایرانی پرسپولیسی هستند؟ رضا صادقی، علی عبدالمالکی، فرزاد فرزین و…

اتفاقا خیلی خوب است. همیشه می‌گفتند وقتی کم باشی خاص هستی. ولی مطمئن باش من استقلالی‌ترین خواننده ایران هستم.

  • * البته تو، احسان خواجه امیری، حمید عسگری و رضا یزدانی هم استقلالی هستید.

مرتضی پاشایی هم استقلالی بود…. یادش به خیر.

  • * هیچ‌وقت به سمت این رفتی که برای باشگاه خودت کاری بخوانی؟

نه هیچ‌وقت پیش نیامد. من برای مصاحبه هم خجالتی بودم چه برسد به اینکه به باشگاه استقلال بروم و بخواهم برایشان بخوانم.

  • * فضای کاری‌ات هم به گونه‌ای است که به این فضای اکتیو و پر انرژی نزدیک هستی. شاید اگر هرکس به جای تو باشد بخواهد یک کار قوی بخواند. حتی به آن فکر هم نکرده‌ای؟

تاکنون به این فکر نکردم که بخواهم برای استقلال بخوانم.

  • * به موسیقی برگردیم. همه اتفاق‌ها گذشت و اولین آلبوم تو منتشر شد. نکته اینجاست که بعد ازآلبوم رسمی تو اتفاقات زیادی دست به دست هم داد که تو در تهران اجرای کمتری داشته باشی. هیچوقت در این مورد صحبت نکردی.

ما وقتی آلبوم را منتشر کردیم محمد قیامتی مدیر برنامه‌های من تصمیم گرفت با تهیه کننده‌های کنسرت در تهران قرارداد ببندیم. محمد در این باره کلی تحقیق کرد و من هم دورادور شرکتی را که با آنها قرارداد تهران را بستیم را می‌شناختم. با ایشان قرارداد بستیم. من خواننده‌ای با سن کم بودم و آن روزها 23 ساله بودم و تجربه‌ای نداشتم و فقط 34 آهنگ خوانده بودم و نمی‌شد انتظار زیادی از من داشت. آن زمان به من قول‌های زیادی درمورد آلبوم و کلیپ و تبلیغات دادند و کلی وعده و وعید … . اجرای اول را که گذاشتیم و من نمی‌دانستم که میزان سود مالی برای تهیه کننده چطور بوده. چون ما قرارداد داشتیم. اجرای دوم را خود محمد گذاشت و تهیه کننده بود و دیگر آن آقای تهیه کننده برای ما کنسرتی نگذاشت. … همین گونه گذشت تا سرانجام تصمیم گرفتیم همکاری را ادامه ندهیم و به ما برای فسخ قرارداد مبلغی را گفتند و بعد از این مدت محمد مبلغی را آماده کرد و ما قرارداد را فسخ کردیم. متاسفانه این شد بدترین تجربه زندگی من در فضای حرفه‌ای.

  • * آن دوره یکی از مهم ترین دوره‌های کاری تو بود که به دلیل این ماجراها بسیار ناخوشایند گذشت. آلبوم تو منتشر شده بود و شاید بهترین زمان برای کنسرت تهران را داشتی. ولی این اتفاقات باعث شد طرفداران تو در تهران بسیار دلگیر شوند ولی باید به آینده نگاه کرد.

کنسرت تهران که به تهیه کنندگی محمد قیامتی برگزار می‌شود و در مردادماه و روز تولدم به روی صحنه می‌رویم. دوسانس بودن یا چهارسانس بودن آن را محمد بهتر می‌داند. شهرستان هم اجرا داریم. دوست دارم همه اتفاقات تلخ گذشته را فراموش کنم و به آینده و این همه اتفاق بزرگ که در راه است فکر کنم. روزهای خوبی در پیش است و من انرژی زیادی برای آنها دارم. آن آقای تهیه کننده را هم بخشیدم و برایشان آرزوی موفقیت دارم. من به گذشت و اینکه در مواقع سخت باید بعضی چیزها را رها کنی و برای پیشرفت از حق ات بگذری، اعتقاد دارم. مرور زمان خیلی چیزها را ثابت خواهد کرد.

  • * موضوعی که همیشه ناگفته مانده، درمورد نوع آشنایی و سیاست کاری‌ات با محمد قیامتی – مدیربرنامه‌هایت- است. این آشنایی از کجا شروع شد، شرح وظایف به چه صورت است. برنامه ریزی‌های آینده شما چیست.

7 یا 8 سال پیش من در تهرانسر خدمت سربازی بودم. یک نفر که برادر محمد بود به من زنگ زد که ما می‌خواهیم قرارداد ببندیم. من هم قبول کردم. به دنبال من آمدند و من هم مرخصی گرفتم و باهم صحبت کردیم که گفتند برای من آلبوم می‌زنند و تهیه کننده و مدیربرنامه من می‌شوند و درصدی هم بینمان تعیین کردیم که کارهای اجرا و هر نوع درآمدی شامل آن باشد. ما با هم قرارداد بستیم و الان هم قرارداد داریم وانشالله تمدید می‌شود و مشکلی نداریم و راضی هستیم.

  • * نکته‌ای که هست زیاد بودن اجراهای شهرستان توست. از لحاظ اجرا در شهرستان قطعا جزو رکوردداران خوانند‌ههای پاپ هستی.

محمد قیامتی: قبل از محرم و صفر پارسال یعنی تا برج 6 به جرات می‌توانم بگویم کمتر از محمد علیزاده در شهرستان اجرا نرفته‌ایم. بعد از محرم و صفر حدود یک ماهی شد که سامان بیماری در کبد خود داشت که کمی درگیر آن بودیم و اجرا نرفتیم. امسال خداروشکر سلامتی‌اش را بدست آورد. بعد از آن هم درگیر فسخ قرارداد کنسرت تهران بودیم حتی لغو قرارداد کنسرت تهران اولویت بیشتری نسبت به آلبوم‌مان داشت. همه این‌ها دلایل کم کاری ما در 6 ماه گذشته بود و انشالله بعد از آلبوم اجراهای زیادی داریم و حداقل قرارداد اجرا در 15 شهر را بسته‌ایم که در هر شهر دو سانس اجرا داشته باشیم و شاید در شهرهایی مثل تبریز به 4 یا 6 سانس هم برسیم.

  • * ماجرای طرفداران زیاد تو در آذربایجان چیست؟ تِم استانبولی برخی آثارت در این موضوع نقش ندارد؟

وافعا خودم هم نمی‌دانم. با اینکه خودم شمالی و مازندرانی هستم در شمال کشور هم شاید انقدر طرفدار نداشته باشم. وقتی به سمت تبریز و اردبیل می‌روم همه بچه‌ها از دلیل آن عاجز می‌مانیم. فکر می‌کنم تُن صدا دلیل باشد و آن سمت‌ها از این تن صدا خوششان بیاید. واقعا برای خودم عجیب است و فکر می‌کنم در تبریز ظرفیت اجرای زنده زیادی داشته باشم که قطعا بعد از آلبوم در این شهر اجراهای ویژه‌ای خواهم داشت.

محمد قیامتی: اجرای اولی که در تبریز رفتیم در سالن چیچک که فکر می کنم ظرفیت هزار وچهارصد نفری دارد دو سانس اجرا رفتیم. اگر در سالن پتروشیمی که پانصد نفر ظرفیت داشت می‌رفتیم 6 سانس را هم می توانستم اجرا کنیم. همه این‌ها برای قبل از آلبوم بود و من با تضمین می‌گویم که آلبوم فوق العاده‌ای است که حداقل 5-6 کار آن هیت می‌شود و هرجا که بروید آن را می‌شنوید.

سامان: آلبوم خیلی خوبی شده و من واقعا خودم فکر نمی‌کردم به این خوبی شود. آلبوم‌هایی که الان می‌آید و من می‌شنوم واقعا چیز زیادی در خود ندارند و احساس می‌کنم آلبوم من واقعا یک سر و گردن از همه آنها بالاتر است.

  • * برسیم به آلبوم. پروسه این آلبوم دقیقا از چه زمانی استارت خورد؟

سال گذشته من یک سری کارها ساخته بودم و فکر می‌کنم یک سال یا یک سال و نیم است که گفته‌ایم آلبوم‌مان را شروع کردیم و قرار است پخش شود. بعد به اجرا و بیماری من خورد و کبدم مشکل پیدا کرد و حتی من یک ماه نمی‌تواستم غذا بخورم چه برسد به اینکه بتوانم کار یا اجرا کنم. بعد از همه این‌ها به نظر من آن کارها قدیمی شد. آلبوم «پرتگاه» من که سه سال بعد از ساختن ملودی‌هایم پخش شد برای من تجربه‌ای بود که ملودی‌ها باید یک تا سه ماه قبل پخش آلبوم باشد. یعنی ملودی را بسازم و برای تنظیم بدهم و بخوانم و سریعا کار پخش شود. همه کارها را کنار گذشتم و فکر می‌کنم در عرض 35 روز 9 آهنگ ساختم که فکر می‌کنم بهترین آلبوم دوران زندگی من باشد. فکر می‌کنم با آلبوم «چه حال خوبیه» حال همه مخاطبانم خوب شود.

  • * شما برای آلبوم زمان‌های مختلفی را مطرح کردید هوادارانتان کمی بدبین شده‌اند. بخش مهمی از فعالیت حرفه‌ای یک آرتیست نوع اطلاع رسانی درمورد آثارش است و بدقول شدن نزد مخاطب اتفاقی است که می‌تواند تبعات منفی داشته باشد. چرا این بدقولی باعث رنجش طرفدارانتان شد؟

ما بی‌تجربگی کردیم ولی داستان‌هایی هم دارد. اول از همه خودم را می‌گویم که یک سری ملودی‌هایی ساختم که می‌گفتم خیلی خوب است و وقتی ملودی‌های دیگر می‌ساختم و در کنارشان می‌گذاشتم می‌دیدم که خوب نیستند و کارهای معمولی بقیه کارهای خوب را خراب می‌کنند. دوباره زمان می‌گذاشتم که آلبوم را بهتر کنم ولی دلیل اصلی آن تنظیم کننده بود که فکر می‌کنم 7-8 ماه کار ما را عقب انداخت. هر روز با بهانه‌ی مختلفی مثل اینکه امشب اینترنت ندارم کار را بفرستم، امشب فلانی مریض است، پایم درد می‌کند و انگشتم در رفت، چشم‌هایم قرمز شده و هزار بهانه دیگر. بهتر بود 5 ماه پیش بگویند که وقت ندارم و زمان ما را نمی‌گرفتند. فقط هم من نیستم و آدم‌های زیادی را اذیت کرده است.

  • * درمورد فضای کلی آلبوم صحبت کنیم. قبل از انتشار آلبوم زمان خوبی است که ایده‌آل‌هایت را درمورد آلبوم بگویی. فکر می‌کنی چه قشری از جامعه مخاطبینت از این آلبوم لذت ببرند؟

من در این چند سالی که کار کرده‌ام سعی داشتم که کارهایم ترتیبی داشته باشد و یکی غمگین و دیگری شاد و دیگری هاوس و ترنس باشد و همیشه همین روال را تکرار می‌کردم. شب عید حتما باید یک کار شاد می‌دادم. من در یک سالی که گذشت فقط آهنگ‌های غمگین و هاوس ترنس کار کردم و هدفم این بود که آهنگ‌های شش و هشت و شاد من به چشم بیاید. اسم آلبوم را در ابتدا «سقوط» گذاشته بودیم ولی خودم دیگر از این فاز بد و منفی وتکراری بیزار شده بودم. احساس کردم همه خیلی مشکلات دارند و فکرشان در کار و زندگی درگیر است و پیش خودم گفتم چرا حالشان را خوب نکنیم؟ این همه من آهنگ غمگین خواندم و اتفاقاتی که باید می‌افتاد دیگر افتاده و باید به دنبال خوب کردن حال مردم باشم و آهنگ‌هایی بسازم که وقتی مردم برای شنیدنش سه دقیقه وقت می‌گذارند حالشان عوض شود. سعی کردم که بین آهنگ‌ها تفاوت هم باشد. مثلا من هیچوقت کار تلفیقی نخوانده بودم و در این آلبوم خواندم. کارهای شادی ساختم و از فضایی که قبلا در آن بودم درآمدم. این آلبوم کار غمگین هم دارد ولی 2-3 کار غمگین خیلی خوب هستند و باید این آلبوم شنیده شود.

  • * واقعا آلبوم در چه مرحله‌ای است؟

وکال یکی از کارها مانده و یک کار را هم به اشکان آبرون داده‌ام که فکر می‌کنم 7-8 روز دیگر به من تحویل بدهند. مجوز آلبوم تمام شده است و وکال این کار را هم بگیرم میکس و مستر کار می‌ماند که فکر می کنم 7 کار را کوشان حداد میکس کرده و فقط 3 تای دیگر مانده است. فکر می‌کنم به زودی کار آلبوم تمام شود چون قرارداد پخش را هم بسته‌ایم.

  • * حالا که کارهای آلبوم تمام شده کمی درباره مسائل شخصی تر تو حرف بزنیم. یک روز عادی سامان جلیلی چگونه می گذرد؟ از کجا شروع می ‌شود و چه کارهایی انجام می‌دهی؟

من وقتی از خواب بیدار می‌شوم معمولا یک یا دو ساعت در گوشی هستم و تلفنم را چک می‌کنم. بعد از آن به اتاق تنظیم کارهایم می‌روم و با صداهایی که می‌شود آهنگسازی کرد کار می‌کنم تا ببینم می‌توانم از آن‌ها کاری را بسازم یا نه. چون اعتقاد دارم در لحظه می‌توان کاری را ساخت که تاثیرگذار باشد. من هر روز این را امتحان می‌کنم تا ببینم می‌توانم کاری را بسازم یا نه. من عاشق پلی استیشن هستم و معمولا زیاد با پلی استیشن بازی فوتبال می‌کنم. در خانه هم میز بیلیارد دارم و بیلیارد بازی می‌کنم و تفریحم همین است و زیاد به بیرون نمی‌روم. همه چیز را در خانه آورده‌ام که بتوانم در خانه تفریح کنم.

  • * گوش کردن موسیقی بخشی از روزهای عادی تو را تشکیل نمی‌دهد؟

اصلا موسیقی گوش نمی‌دهم و اگر بخواهم موسیقی گوش دهم کارهای ترکیه‌ای و هندی را گوش می‌دهم چون به نظرم با گوش دادن به آنها فضای من عوض می‌شود.

  • * یعنی بازار داخلی را رصد نمی کنی؟

تقریبا کارهای همه خواننده‌ها را پیگیری می‌کنم و می‌شنوم. برای خودم خوب است که کارها را بشنوم تا تلاش کنم بهتر از آن‌ها را بسازم.

  • * در یک سال گذشته اثری بوده که روی تو تاثیر بگذارد و آن را تحسین کنی و بگویی چقدر کار خوب و شاهکاری بوده و به حقش نرسیده است؟

کارهایی که به حقشان نرسیده‌اند زیاد بوده است. مثل کارهای مهدی یراحی که به نظرم به حقش نمی‌رسد. من واقعا درک نمی‌کنم چرا مهدی یراحی 6 یا 8 سانس در تهران نمی‌رود؟ صدایش عالی است و ترانه‌هایی که انتخاب می‌کند نشان دهنده هوش بالای اوست. مهدی یراحی آدم مولفی است و به نظرم خیلی خوب است که پای اعتقادش می‌ایستد و کارش را عوض نمی‌کند و همان مسیر را ادامه می‌دهد. حتی به حرف بقیه که می‌گویند کمی شاد و تین ایج پسند بخوان توجه نمی‌کند و کار خودش را انجام می‌دهد که به نظرم ارزش زیادی دارد.

  • * انتقادی که به تو مطرح می‌شود این است که تیم کاری تو، تیم ثابتی است. خودت فکر نمی‌کنی این امر به مرور باعث می‌شود که در گذر زمان به یکنواختی برسی و وارد پروسه تکرار بشوی. از این موضوع نترسیدی؟

بله ترسیدم. من از این آلبوم تصمیم گرفتم تغییر کنم. چون هر اتفاقی می‌خواست بیفتد تا الان افتاده و باید کارم را خوب کنم. به عنوان ترانه سرا با مهرزاد امیرخانی کار می‌کنم که فضای دیگری قرار است بیاید. تنظیم کننده اکثر کارهای قبلی من حامد برادران بود و در این آلبوم با کوشان و اشکان آبرون کار می‌کنم که تاکنون با آن‌ها کار نکرده بودم. البته کار «پرتگاه» با کوشان بود. همه چیز را عوض می‌کنم و با برندترین افراد کار می‌کنم. شاید برای ملودی هم با علیرضا افکاری بتوانم کار کنم.

  • * قابلیت‌های ملودی سازی تو انقدر یونیک و ویژه است که خیلی‌ها اعتقاد دارند از بهترین ملودی سازها هستی. درمورد پروسه ملودی سازی خودت صحبت کن که اصولا از کجا می آید؟

واقعا خودم نمی‌دانم. بعضی کارهای من هم مثل «وای دلم» و «حیف روزهای رفته» به حق خودش نرسید. همیشه تا خودم مصرع به مصرع کار را دوست نداشته باشم کار را پخش نمی‌کنم. همیشه دوست دارم ترانه مخاطبینم را درگیر کند و وقتی می‌خواهند سه دقیقه وقت بگذارند، برای گوش‌هایش ارزش قائلم.

  • * یکی از حاشیه‌های مهم سال گذشته تو ماجرای حامد برادران و ورودش به ارکستر آقای گلزار و خروجش از ارکستر سامان جلیلی بود. چه شد که همه چیز به هم خورد؟

من و حامد خیلی خوب کار می‌کنیم. طبیعتا وقتی گروهی خوب کار کند آدم‌هایی پیدا می‌شوند که وسط بیایند و رابطه‌ها را خراب کنند و حرف ببرند. حتی حرف‌هایی را هم اضافه کنند و به من بگویند حامد این حرف‌ها را زده یا به حامد بگویند سامان این حرف‌ها را زده است. ما می‌خواستیم برای گروه‌مان لباس طراحی کنیم و همه گفتند گروه سرود می‌شویم! به گروه آقای گلزار رفتند و حتی کلاهشان هم یکی بود. اگر گروه سرود بود فرقی ندارد و آن جا هم گروه سرود می‌شود. این مسائل ناراحتم کرد.

  • * تو قبول نکردی که همزمان در دو ارکستر کار کند؟

محمد قیامتی: سامان یک لحظه هم فکر نکرد که حامد نباشد. بعد از اجرای تهران که حامد به عنوان رهبر ارکستر سامان به روی استیج آمد، وقتی اجرا تمام شد و خیلی از دوستان موزیسین گفتند سامان حیف است و چرا نوازنده‌ های خوبی در تیمتان ندارید؟ ما نوازنده‌های خوبی داریم. از درام زن و پرکاشن و همه خیلی خوب هستند. حامد وقتی به سمت خوانندگی رفت دیگر وقت زیادی نداشت. به عنوان رهبر ارکستر باید برای تنظیم ها وقت می گذاشت. اتفاق کنسرت تهران ما آنجا بود که وقتی مردم از سامان آهنگی را خواستند مجبور بود گیتار به دستش بگیرد و کار را بزند درحالیکه کار 20 روز پیش پخش شده بود. مجبور بودیم فقط کارهایی که ایشان تنظیم کرده بودند را فقط تکرار کنیم و بخوانیم. از زمانی که حامد به سمت خوانندگی رفت رهبر ارکستر بودن برایش معنایی نداشت و بیشتر دوست داشت بخواند. همین موضوع باعث قطع همکاری شد.

سامان: حامد برای من زحمت زیادی کشیده و همه جا هم گفته‌ام زمانی که من در کیش تفریح می‌کردم حامد میکس کارهای من را می‌زد. از او ممنونم و الان هم با هم مشکلی نداریم ولی نشد که باهم کار کنیم. شاید این جدایی رهبر ارکستری و خوانندگی باعث شد که کارهای تک آهنگ و آلبوم هم با هم کار نکنیم ولی فکر می‌کنم در آینده درست بشود.

  • * من هم فکر می کنم دوره ما دوره صفر یا صد بودن نیست و جاهایی اتفاق‌هایی می‌افتد که ممکن است در مقطعی آدم ها از هم دور باشند ولی بازگشت بعد شیرین‌تر می‌شود. کمی درمورد فضای خارج از موسیقی صحبت کنیم. چقدر فیلم می‌بینی؟ اصولا آدمی هستی که فیلم ببینی و کتاب بخوانی؟

فیلم خارجی زیاد می‌بینم ولی کتاب زیاد نمی‌خوانم. یک بار شبکه 5 گفتم کتاب نمی‌خوانم و مجری به من جوابی داد که از آن به بعد می‌ترسم بگویم کتاب نمی‌خوانم.

  • * سبک خاصی از فیلم‌ها را دوست داری؟

بیشتر فیلم‌های تخیلی دوست دارم مثل اسپایدرمن. گویا کودک درونم زنده است.

  • * تاکنون برای آهنگ‌هایت از فیلم‌ها ایده و تاثیر گرفته‌ای؟

بله. خیلی. من حتی از صدا و زنگ‌های موبایل هم ایده می گیرم. یک بار در هواپیما نشسته بودم و پرواز ماهان موزیکی را قبل از اینکه بگوید کمربندها را ببندید پخش کرد که من از آن هم الهام گرفتم.

  • * درمورد همکاران دیگرت در عرصه خوانندگی مثلا محسن چاوشی و محسن یگانه حرف بزنیم. می‌خواهم ذهنیات خودت را درمورد گذشته و اکنون این هنرمند ها بگویی. البته این را اعتراف می‌کنم همین که مهدی یراحی را مثال زدی حجت را بر من تمام کردی که همه چیز را به خوبی رصد می‌کنی.

محسن یگانه از وقتی که شروع به خواندن کرد من هنوز خواننده نبودم. نمی‌گویم کارهای یگانه را دوست نداشتم. کارهایش واقعا خوب بود و شاید بعضی جاها روی تن صدای من هم تاثیر می‌گذاشت. محسن یگانه یک مدت خیلی اوج گرفت و فکر می کنم موسیقی ایران بعد از «رگ خواب» در دستش بود ولی بعد از آن هر سال افت کرد که به دلیل غرورش یا انتخاب نکردن ترانه سرا یا تنظیم کننده‌ها بود. فکر می‌کنم مثل الان من بود که فقط دوست داشت که خودش کار کند. محسن چاوشی و یگانه زمان‌های خوبی خواندند. زمانی که همه درگیر آهنگ‌های رپ بودند و یک موج زیرزمینی درمورد آن‌ها راه افتاد. به نظر من محسن یگانه یک زمانی خیلی خوب کار کرد ولی بعد از رگ خواب افت پیدا کرد و کارهای واقعی خودش نبود و اجازه داد بقیه بالا بیایند. به نظر من آن سال‌ها در انتخاب کارهایش باهوش نبود و اجازه داد بقیه معروف شوند.

محمد: سامان همیشه حرف قشنگی می‌زند. محسن یگانه سبکش را گم کرد.

سامان: به نظرم کسی که سبک قشنگی برای خودش درست کرده بود به یکباره خواست سبکش را تغییر بدهد. تا اینکه «بهت قول میدم» دوباره زنده‌اش کرد. ولی فکر نمی‌کنم بتواند آن را نگه دارد. اما من محسن چاوشی را نمی‌فهمم از بس خیلی خوب است. کارهایی که انتخاب می‌کند، تنظیم‌هایی که می‌کند، تن صدایش که به نظرم زمینی نیست و واقعا عجیب و غریب است. نمی‌توان گفت ادا هم باشد چون ادا درآوردنش هم واقعا سخت است. نمی‌دانم چرا تاکنون اجرا نگذاشته و پای سیاست خودش و خاص بودنش و کمتر دیده شدنش هم مانده است. خیلی دوست دارم کشفش کنم و با خودش صحبت کنم.

  • * از خواننده‌ای نسل جدید که آمدند مثل اشوان، سیامک عباسی، عماد طالب زاده، حامد همایون و خیلی های دیگر که در دو سال گذشته توانسته اند وارد فضای موسیقی رسمی کشور بشوند بگو. فکر می‌کنی اوج گرفتن آن‌ها در این مقطع می‌تواند تداوم داشته باشد؟ فضای کاری آن‌ها را به گونه‌ای می‌بینی که موفقیت مقطعی کنونی را بتوانند ادامه دهند؟

به نظرم همه چیز بستگی به هوش خواننده دارد ولی فکر نمی‌کنم کسی که یک شبه معروف شود بتواند ماندگار باشد. من نمی‌خواهم و مثال نمی‌زنم ولی فسنقری هم یک شبه فسنقری شد! به نظرم حامد همایون ماندگار نیست ولی اگر از اشوان حمایت شود می‌تواند ماندگار باشد چون هم استایل خوبی دارد و هم ملودی‌های خوبی می‌سازد. فکر می‌کنم در هر کارش 4-5 تا ملودی دارد و سبک خوبی ساخته.

منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
http://www.musicema.com/node/316453
 عکاس:

دریافت آخرین اخبار دنیا موسیقی پاپ کشور