همه‌ی نوشته‌های khabarmusic

دانلود آهنگ جدید فاتح نورایی بنام اشکای لیلا

دانلود آهنگ جدید فاتح نورایی بنام اشکای لیلا با بالاترین کیفیت
Download New Music Fateh Nooraee – Ashkaye Leila
ترانه: لیلا مهاجرانی , موزیک: فاتح نورایی , تنظیم: فرهاد فرهادی
ویژه ماه محرم و ایام سوگواری
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ جدید فاتح نورایی بنام اشکای لیلا :
بدجوری پاییزه قصش غم انگیزه دنیا کمر بسته اشکاشو میریزه
کوهم که بی سر شد چشم خدا تر شد
الله و واویلا چه دردی آخر شد چه دردی آخر شد
لعنت به دریا و دردای دنیا و به اونی که ندید اشکای لیلا و
لعنت به بارون و باریدن خون و لعنت به اون که زد سالار میدونو
♫♫♫♫♫♫
آهنگ جدید فاتح نورایی بنام اشکای لیلا
♫♫♫♫♫♫
قربون اربابم قربونیه آبم یه عمره هر سالو با گریه میخوابم
خدا که شاهده تنت که بی سر شد سر تا سر عمرم با اسم تو سر شد
لعنت به دریا و دردای دنیا و به اونی که ندید اشکای لیلا و
لعنت به بارون و باریدن خون و لعنت به اون که زد سالار میدونو

برای دانلود آهنگ ویژه ماه محرم کلیک کنید

آلبوم محرمی «زنگ قافله» دیجیتالی منتشر شد

با گلچینی از مجموعه نواهای محرمی

آلبوم محرمی «زنگ قافله» دیجیتالی منتشر شد

موسیقی ما – آلبوم محرمی «زنگ قافله» دیجیتالی منتشر شد. آلبوم محرمی «زنگ قافله»، با گلچینی از مجموعه نواهای محرمی، به مناسبت ایام سوگواری ماه های محرم و صفر، به صورت رایگان از طریق «ریتمو» منتشر و در دسترس قرار گرفت.

نواهای محرمی، سوای بار موسیقایی خود، حزنی اصیل و نوستالژیک در شنیدار مخاطب تزریق می کنند که با عادات و ارادات عاشقان حسینی، نسبتی دیرینه دارد، نواخوانان اهل بیت، آثاری به احترام محرم خلق کرده اند تا ادای دینی به نشانه زنده نگاه داشتن این ایام و اولیاء الله، ارائه کرده باشند.

آلبوم محرمی «زنگ قافله»، مشتمل بر ۱۹ قطعه از «میثم مطیعی – لبیک یا حسین»، «سیب سرخی – افتادی از پا ای جانم»، «محمود کریمی – من اومدم با یه حالتی»، «محمدرضا طاهری – یه خواهری دل آشوبه»، «محمود کریمی – تو خیمه ها یکی بیتابه»، «علیمی – به کربلا آب روان قیمت جان شد»، «محمدرضا طاهری – غصه خوردن شده روزی هر شب»، «سیب سرخی – قافله اومده و کربلا مهمون داره»، «جواد مقدم – قافله سالار داره میاد»، «حسن خلج – رسیده قافله کبوترای خدا»، «هلالی – من لی غیرک»، «علیمی – یه غافله از راه دور»، «بنی فاطمه – شکر لالله به ماه محرم رسیدم»، «محمود کریمی – کی میدونه شاید امسال»، «محمدرضا طاهری – خدا میدونه کجای راهی»، «جواد مقدم – کوفه نیا که مردمش وفا ندارن»، «میرداماد – بر فراز دارم»، «محمود کریمی – غمه تو چشمام برا آقام» و «علیمی – نمیدونستم وفا نداره» گرد آوری شده و از ریتمو با دسته بندی مجموعه شماره ۱ قابل دریافت است.

شایان ذکر است که مجموعه «زنگ قافله» با منتخبی از نواهای محرمی، به صورت رایگان به انتشار رسیده است و علاقمندان می توانند جهت دریافت این اثر، به سایت «ریتمو ritmo.ir» مراجعه كنند.

منبع:
سایت موسیقی ما

http://musicema.ir/

دانلود مداحی سید مهدی میرداماد محرم ۹۶

دانلود مداحی سید مهدی میرداماد محرم ۹۶ هیئت رزمندگان اسلام قم با بالا ترین کیفیت
ویژه ماه محرم و ایام سوگواری
..:: شب دوم محرم اضافه شد ::..
برای دانلود نوحه به ادامه مطلب مراجعه کنید …
دانلود مداحی سید مهدی میرداماد محرم ۹۶
مداحی سید مهدی میرداماد شب دوم محرم ۹۶
دانلود کل مراسم شب دوم محرم در یک فایل زیپ
بخش اول – حجت الاسلام ماندگاری – سخنرانی
بخش دوم – شبهای بی قراری چشمم سحر نشد – مناجات
بخش سوم – روضه ی اعظم مصیبات در کربلا
بخش چهارم – روضه آغشته شدن بدن سیدالشهدا با خاک کربلا
بخش پنجم – اَلسَّلامُ عَلیَ مَن اَلْاجابَهُ تَحتَ قُبَتهِ – پیش زمینه
بخش ششم – هر کسی که که هواییه بسم الله – زمینه
بخش هفتم – اگر که دل دل کنی تو ای دل – نوحه
بخش هشتم – سر حلقه ی اهل ولا خوش آمدی – واحد
بخش نهم – به مشبک ضریح با صفات قسم – واحد
بخش دهم – مَشایَه لَحسِین مَشایَه – رجزخوانی
بخش یازدهم – هر چی بیشتر میگم حسین – شور
بخش دوازدهم – روضه حضرت رقیه سلام الله علیها – روضه پایانی
مداحی سید مهدی میرداماد شب اول محرم ۹۶
دانلود کل مراسم شب اول محرم در یک فایل زیپ
بخش اول – سلام هلال ماه غم – مناجات
بخش دوم – شانه های زخمیش را هیچکس باور نداشت – روضه
بخش سوم – بسم الله بسم الله لبیک یا ثار الله – پیش زمینه
بخش چهارم – محرمه دل عاشق باز سر سفرت رسیده – زمینه
بخش پنجم – سلام یاسین به ماه روی بر نیزه ها – نوحه
بخش ششم – سراپا به شور و نواییم – واحد
بخش هفتم – باز به چشمم افق صحنه کرببلاس – واحد
بخش هشتم – علی الحسین نوحوا – شور
بخش نهم – از تو ممنونیم به تو مدیونیم – شور
بخش دهم – دل مجنون صحرای حسین است – روضه پایانی

برای ورود به آرشیو دانلود مداحی سید مهدی میرداماد محرم ۹۵ کلیک کنید

دانلود آهنگ جدید احمدرضا شهریاری بنام مجنونتم آقا

دانلود آهنگ جدید احمدرضا شهریاری بنام مجنونتم آقا با بالاترین کیفیت
Download New Music Ahmadreza Shahriari – Majnoonetam Agha
ترانه: مجتبی اسدی , موزیک و تنظیم: احمدرضا شهریاری

ویژه ماه محرم و ایام سوگواری
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ جدید احمدرضا شهریاری بنام مجنونتم آقا :
مجنونتم آقا دست بوستم ارباب مجنونتم آقا دست بوستم ارباب
محرمتو دیدم آقا تو هیئتت نشستم آقا به زیر بیرق تو ارباب
آقام آقام آقام حسین جان آقام آقام آقام حسین جان
آقام آقام آقام حسین جان
♫♫♫♫♫♫
آهنگ جدید احمدرضا شهریاری بنام مجنونتم آقا
♫♫♫♫♫♫
دلخونتم آقا مدهوشتم ارباب دلخونتم آقا مدهوشتم ارباب
دوباره تنها مونده سقا جدا شد از تنش دو دستاش کنار علقمه چه تنها
آقام آقام آقام حسین جان آقام آقام آقام حسین جان
آقام آقام آقام حسین جان
دل مست چشاته محتاج نگاته دل مست چشاته محتاج نگاته
نصیب من کرب و بلا کن منو از این زندون رها کن شفاعتم پیش خدا کن
آقام آقام آقام حسین جان آقام آقام آقام حسین جان
آقام آقام آقام حسین جان
برای دانلود آهنگ ویژه ماه محرم کلیک کنید

سیامک عباسی دیگر کنسرت برگزار نمی‌کنم

  • خواننده «خوشبختیت آرزومه» یک سال پس از ورود به عرصه رسمی و رونمایی از چهره‌اش گفت
    سیامک عباسی: دیگر کنسرت برگزار نمی‌کنم تا فرصت برای تولید قطعات داشته باشم
    موسیقی ما – 29 شهریورماه سال 95 بود که «سیامک عباسی» پس از سال‌ها فعالیت در عرصه موسیقی پاپ برای اولین‌بار روی صحنه رفت و برای اولین‌بار مخاطبانش چهره او را دیدند. این خواننده در طول سال‌ها فعالیتش و تولید چندین اثر و ویدئو، هرگز چهره‌ خود را نشان نداده بود و همین موضوع برزگترین سورپرایز اولین کنسرتش محسوب می‌شد که بازتاب جالبی هم در فضای مجازی و رسانه‌ها داشت. سیامک عباسی چندی پیش همزمان با سالگرد برگزاری کنسرت و رونمایی از چهره‌اش یک پست مفصل در صفحه شخصی‌اش منتشر کرد و مهمترین نکته‌اش هم تصمیم به عدم برگزاری کنسرت بود.

سیامک عباسی در این پست نوشت:«1 سال گذشت. 1 سال که خیلی سخت و فشرده ولی در عین حال شیرین و لذت‌بخش بود. اتفاقات جدیدی افتاد و شکل زندگیم تغییر کرد. دیده شدنم و از خفا دراومدنم مهمترین این تغییرات بود. توی این 1 سال کلی کنسرت اجرا کردم، کلی چیز یاد گرفتم، کلی تجربه جدید کسب کردم، آدمای جدید شناختم، دوستای جدید پیدا کردم، و در نهایت کلی خاطره‌ی خوب برام به جا موند که شیرین‌ترین این خاطره‌ها، همصدایی و خاطره‌بازی با شما مخاطب‌های نازنینم بود. توى اين سالى كه گذشت سرم خيلى شلوغ بود، چون هم درس و دانشگاه و امتحان داشتم، هم كنسرت مى‌رفتم، و هم كارهاى شركت و تجربه‌هاى هنرى جديد وقتمو پر كرده بود. اينه كه به خاطر اين همه مشغله نتونستم اون جورى كه بايد و شايد توى استوديو فعال باشم و آهنگ جديد بخونم براتون؛ كه فكر مى كنم خيلى از شما از اين موضوع ناراحت باشيد.
خواستم اينو بهتون بگم كه در جريان باشيد
امسال ديگه درس ندارم ولى به جاش بايد روى رساله ام كار كنم. واسه همين براى اينكه از كار استوديويى جا نمونم و بتونم مرتب آهنگاى جديد بخونم و منتشر كنم، تصميم گرفتم توى كنسرت كمرنگ تر بشم. اينه كه فعلاً
ديگه كنسرت نمى ذارم. مگر در شهرستان هايى كه تا به حال كنسرت نداشته م، اونم فقط به اين دليل كه بين مخاطب هام توى شهرهاى مختلف فرق نذاشته باشم.
خلاصه كه قول مى دم امسال پُركارتر از هميشه باشم و كلى آهنگ جديد بخونم براتون، از اون آهنگ ها كه خودتون مى دونيد.
ممنونم كه طى همه ى اين سال ها پشت و پناهم بوديد، زبونم براى سپاسگزارى قاصره، فقط مى تونم بگم خوشبختى تك تك تون آرزوى قلبيمه»

از سوی دیگر سیامک عباسی بلافاصله در ادامه این پست توضیحات دیگری در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت:« متعاقب پست قبلى خواستم تشكر كنم از اعضاى گروهم، هم گروه قبلى، هم گروه فعلى كه طى ١ سالى كه گذشت رفيقانه و برادرانه مثل يه خانواده در كنارم بودن ضمناً همين جا اعلام مى كنم مدت قرارداد من با مديربرنامه ى سابقم آقاى پيمان عيسى زاده به پايان رسيده و ايشون ديگه مديريت برنامه هاى منو به عهده ندارن. البته كه دوستى من با پيمان عزيز همچنان برقراره و عدم همكارى ما به رفاقت قديمى ما هيچ ارتباطى نداره. از اين به بعد مديريت تمام برنامه هاى من به عهده ى شركت فرهنگى هنرى مهرآفرين آهنگ خواهد بود، كه راه هاى ارتباطى اين شركت رو در آينده اعلام خواهم كرد.»

منبع:
سایت موسیقی ما

http://musicema.ir
نویسنده:
وحید لشکری

آخرین کنسرت تابستانی خواجه‌امیری

خواننده «سی سالگی»، سه شب دیگر در تهران روی صحنه رفت
اولین اجرای «عاشق که بشی» در آخرین کنسرت تابستانی خواجه‌امیری
موسیقی ما – آخرین کنسرت تابستانی «احسان خواجه‌امیری» طی روزهای 26، 27 و 28 شهریور در برج میلاد تهران برگزار شد.

این اجرا سانس‌های تمدیدی کنسرت مردادماه خواجه امیری در تالار وزارت کشور بود که با استقبال خوب مخاطبانش مواجه شد. احسان خواجه‌امیری در این برنامه ارکستر بزرگ به رهبری «آرمین قیطاسی» را همراه خودش داشت. ارکستری که متشکل از نوازندگان سازهای پاپ و ایرانی بود و قطعات این خواننده با تنظیم متفاوت اجرا شد. یکی از نکات کنسرت شهریورماه احسان خواجه‌امیری اجرای یک قطعه جدید به نام «عاشق که بشی» بود که قرار است پس از دهه اول محرم به همراه موزیک ویدئو منتشر شود.

در ادامه می‌توانید گزارش تصویری مفصل «سعید عبداللهی» و «مرتضی قربانی» از سه شب کنسرت احسان خواجه‌امیری در برج میلاد تهران که به همت شرکت «رویال هنر پارس» به مدیریت «مجید عبدی» برگزار شده بود را ببینید:
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
عکاس:
سعید عبداللهی
مرتضی قربانی
http://musicema.ir/

شب همراهی بهروز صفاریان با مهدی یراحی

کنسرت بیست و یک روز بعد در سالن همایش‌های ایرانیان برگزار شد
تلفیق موسیقی و تئاتر و سینما در شب همراهی بهروز صفاریان با مهدی یراحی
موسیقی ما – «مهدی یراحی» پرونده کنسرت‌های نیمه اول سال 96 را بست. این خواننده شامگاه روز 28 شهریورماه کنسرت «بیست و یک روز بعد» را در سالن همایش‌های ایرانیان روی صحنه برد. تیتراژ فیلم‌سینمایی بیست و یک روز بعد که در حال حاضر روی پرده سینما قرار دارد، عنوان این کنسرت بود و همین موضوع باعث ایجاد اتفاقات بصری جالب خصوصاً در شروع کنسرت شد. اما این برنامه در حالی روی صحنه رفت که قرار بود کنسرت مهدی یراحی روز 20 شهریور در فضای باز برج میلاد برگزار شود. اما به دلیل اعتراض دوستداران او به محل برگزاری این برنامه، او تصمیم به لغو گرفت و سالن تازه تأسیس همایش‌ها ایرانیان را انتخاب کرد. سالنی که یراحی در صفحه اینستاگرامش از آن با عنوان یکی از بهترین سالن‌های کشور یاد کرده بود.

کنسرت بیست و یک روز بعد با حضور مهدی قربانی و حسین شریفی، بازیگران نوجوان این فیلم‌سینمایی، روی صحنه آغاز شد. در ادامه «سروش کریمی»، پرفورمر و بازیگر تئاتر، هم به آنها ملحق شد و لحظاتی از این فیلم‌سینمایی را به شکل متفاوتی با استفاده از برخی اِلِمان‌های آن نظیر کلاه گیس و کیسه داروها اجرا کردند. همزمان هم مهدی یراحی اجرای قطعه بیست و یک روز بعد را آغاز کرده بود. تا پایان این قطعه یراحی روی صحنه حاضر نشد و در انتها پس از خروج پرفورمرها، صدای سوت قطار شنیده شد. ناگهان مهدی یراحی به وسط صحنه رفت و با همان استایل موزیک ویدئوی این فیلم دست‌هایش را رو به قطار گرفت و ماکت قطاری که با چراغ‌هایش در حال حرکت بود رو به روی او متوقف شد. این شروع پرهیجان کنسرت با تشویق‌های حضار همراه شد و یراحی در ادامه به سمت حاضرین برگشت و به ابراز احساسات آنها پاسخ داد. این خواننده در ادامه جدیدترین قطعه خود به نام «چشم تو» را اجرا کرد. آهنگ شش و هشتی که چندی پیش منتشر کرد و برای اولین‌بار در این کنسرت می‌خواند. او در ادامه گفت:«اکنون می‌خواهم قطعه‌ای را بخوانم که نسبت به آن عِرق دارم. یک بار به دوستی گفتم هرکسی که ریشه خودش را فراموش می‌کند را جدی نگیرید.» در هنگام اجرای این کار «عماد لاریجانی» با ساز گِیو ملودی خاک را می‌نواخت. در ادامه دوباره انرژی سالن بالا رفت. آن هم با سفری که مهدی یراحی به جنوب ایران و حوالی شط‌های خوزستان داشت! او مدلی قطعات «من علمک» و «علی مودک» را خواند. یکی از قطعات پرطرفدار این کنسرت، «نگو نگفتی» بود که با همخوانی حاضرین اجرا شد.

یکی از قطعات این کنسرت که با تنظیمی نسبتاً متفاوتی اجرا شد قطعه «آینه قدی» بود. در این نسخه از آینه قدی تا حدودی به فضای راک نزدیک شده بودند که اتفاقاً با مضمون اعتراضی این کار همخوانی داشت. بعد از قطعه «آشوب»، مهدی یراحی از سورپرایز اصلی کنسرتش رونمایی کرد. او ابتدا «بهروز صفاریان» را با عنوان یکی از سه تنظیم‌کننده تأثیرگذار تاریخ موسیقی پاپ و دوست قدیمی‌اش معرفی کرد. در ادامه گفت:«قرار است در این قطعه برایتان پیانو بنوازم اما اجازه بدهید از بهروز صفاریان یک درخواست کنم تا روی صحنه بیاید و او پیانو بنوازد.» این درخواست یراحی با استقبال ویژه دوستدارانش مواجه شد و بهروز صفاریان پس از سال‌ها به دعوت این خواننده دوباره به صحنه قدم گذاشت. مهدی یراحی هم به این نکته اشاره داشت که بهروز صفاریان اجراهای متعددی به عنوان رهبر ارکستر روی صحنه حضور داشته و خوشحال است که این بار در کنار او قرار است کاری را بخواند. اما بهروز صفاریان گفت:«مهدی من را سورپرایز کرد و من هم الان او را سورپرایز می‌کنم و هرچه بخواهم در هر گامی که بخواهم می‌نوازم!» سپس این تنظیم‌کننده باسابقه و پرخاطره، قطعه «هرجای دنیایی دلم اونجاست» را نواخت. اجرای متفاوت این کار فضای احساسی حس و حال جالبی در سالن حکمفرما کرد. خصوصاً که برای اولین‌بار یراحی و صفاریان در کنار هم قرار می‌گرفتند. موزیسین‌هایی که به گفته مهدی یراحی به همراه «روزبه بمانی»، که مهمان ویژه این کنسرت هم بود، یک مثلث در سال‌های نه چندان دور بودند و آثار خاطره‌انگیزی نظیر آلبوم بی‌خوابی سعید شهروز را تولید کردند. پس از این قطعه هم «احسان علیخانی» به حاضرین معرفی شد.

در کنسرت قبلی مهدی یراحی ریمیکسی از قطعات هوای تو و منو رها کن که توسط عماد لاریجانی تنظیم شده بود اجرا شد که مورد توجه طرفداران این خواننده قرار گرفت و در این کنسرت هم دوباره با همراهی حضار خوانده شد. یراحی سپس سراغ قطعه «از خودت خبر بیار» رفت و در این کار، «بابک صفرنژاد» نوازنده مهمان هارمونیکا بود که مرسل وطنی (نوازنده ساکسوفون) و علی افلاطونی (نوازنده گیتار الکتریک) را همراهی کرد. یراحی در ادامه و پیش از اجرای قطعه نفس گفت:«دیروز با یک خبر خوب از خواب بیدار شدم. آن هم این بود که متوجه شدم فیلم‌های سینمایی نفس و بیست و یک روز بعد نامزد معرفی به اسکار 2018 هستند. اما امروز باز هم با یک خبر خوب دیگر از خواب بیدار شدم و فهمیدم که فیلم‌سینمایی نفس به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شده است. من هر دو این فیلم‌ها را دوست دارم و نسبت به آنها عِرق دارم.» او با بیان این توضیحات «نرگس آبیار»، کارگردان فیلم نفس، را معرفی کرد. همچنین هنگام اجرای قطعه «مثل مجسمه» یک میز و مجسمه‌ به میان صحنه آورده شد. سروش کریمی در این کار هم با پرفورمنسی جالب و حرکات هیجان‌انگیزش روی صحنه حاضر شد.

شب خبرساز  و پراتفاق مهدی یراحی با حضور یک نوازنده باسابقه ساز قانون روی صحنه تکمیل شد. این خواننده گفت:«اکنون می‌خواهم از نوازنده‌ای دعوت کنم که با ساز قانون ما را همراهی خواهند کرد و در کنسرت‌های گذشته ما هم حضور داشتند. ایشان همسر یکی از چهره‌های مهم و صدابرداران تأثیرگذاران موسیقی ایران هستند که چندی پیش از دستشان دادیم. می‌خواهم این کنسرت را به زنده‌یاد ناصر فرهودی هنرمند و صدابردار بسیار خوبمان تقدیم کنم که چندی پیش از بین ما رفتند.» با این توضیحات مینو قاسم‌پور، همسر مرحوم فرهودی، در میان تشویق‌های حاضرین روی صحنه حاضر شد و گروه را در اجرای قطعه «سرما نزدیکه» همراهی کرد.

در ادامه هم او قطعه خاطره‌انگیز «امپراطور» را خواند و پس از آن «مونا برزویی» ترانه‌سرای این کار را معرفی کرد. بخش پایانی رپرتوار این کنسرت هم به اجرای مدلی قطعات امشبم گذشت و شال گردن اختصاص داشت. نهایتاً هم پیش از اجرای قطعه غزال، یراحی پس از مدت‌ها قطعه «مسافر پاییزی» را با دکوری که رنگ و بوی پاییز داشت خواند.

سهیلا گلستانی، حسین شریفی، مهدی قربانی، محمدرضا خردمندان، محمدرضا شفاه، سعید زمانی، ساره بیات، پرستو صالحی ایمان جعفری پویان و علی بحرینی سایر مهمانان ویژه این کنسرت بودند. امیرعلی بهادری هم مهمان دیگر این برنامه بود که در لحظه معرفی اش هنگام قطعه آرامش در سالن حضور نداشت اما به محض ورود مجدد به سالن مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. در این کنسرت «کیوان ملک مطیعی» به عنوان طراح صحنه در کنار گروه حضور داشت که مدل دکور و طراحی صحنه این برنامه نسبت به اجراهای قبلی مهدی یراحی کاملاً متفاوت بود.

مهدی یراحی در این برنامه عظیم روحانی (نوازنده گیتار نایلون)، حامد حمیدزاده (نوازنده گیتاربیس)، دانیال دانشور (نوازنده پرکاشن)، امیر فقیه (سمپلر و سینت‌سایز)، عماد لاریجانی (کیبورد)، مهرداد احمدزاده (کیبورد) و مجید رضاپور (درامز) نوازندگان ارکستر بودند. این کنسرت به همت موسسه فرهنگی هنری «جام سبز» به مدیریت «فرهاد گوی‌آبادی» برگزار شد. در پایان برنامه و هم با مساعدت مدیران سالن همایش‌های ایرانیان و پرسنل حراست، مهدی یراحی به جمع طرفدارانش رفت و تا حدود ساعت 3 بامداد با آنها عکس یادگاری گرفت.

منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
http://musicema.ir/
 عکاس:

استاد محمد منتشری مسترکلاس آواز می‌گذارد

موسیقی ما – مستر کلاس آواز اصیل ایرانی توسط استاد «محمد منتشری» و با همکاری آموزشگاه موسیقی هنرپارسه برگزار می‌شود. در این مستر کلاس که به مدت 3 ساعت و گروهی خواهد بود، سرفصل‌های بداهه‌خوانی، انتخاب شعر، مرصع‌خوانی، تلفیق شعر و موسیقی، ردیف خوانی، وجه تسمیه گوشه‌ها، مرکب خوانی، ترانه و تصنیف‌خوانی و وزن خوانی تدریس و بررسی می‌شود.

قرار است این سلسله جلسات آخرین جمعه هرماه در آموزشگاه هنر پارسه برگزار شود؛ همچنین اجرای هنرجویان به‌صورت تکی و بررسی و رفع اشکالات آن‌ها نیز از دیگر مواردی است که در این کلاس‌ها تدبیر شده است. علاقه‌مندان برای اطلاع از نحوه ثبت‌نام و شرکت در این مستر کلاس می‌توانند به‌صورت حضوری به آموزشگاه هنر پارسه مراجعه کرده و یا با شماره‌های آموزشگاه تماس حاصل کنند.

محمدصفار منتشری زاده را نزدیک‌ترین و با استعدادترین شاگرد اسماعیل مهرتاش می‌دانند. آشنایی او با اسماعیل مهرتاش در «جامعه باربد» و به منظور آموزش تئاتر اتفاق افتاد. او ۳ سال در کلاس‌های تئاتر جامعهٔ باربد شرکت و  در این مدت از استادانی نظیر«رفیع حالتی» (استاد فن بیان)، «دکتر ناظر زادهٔ کرمانی» (استاد ادبیات فارسی)، «ولی‌الله خاکدان» (استاد دکور) و «علی اصغر ازهدی» (مدیر داخلی جامعهٔ باربد و استاد تاریخ تئاتر) بهره برد.

محمد منتشری نحوهٔ ورودش به عالم موسیقی را اینگونه بیان می‌دارد: «پیش پرده ای بود به نام «گردو فروش» که استاد می‌خواست در یکی از عیدها در کنار تئاتر اجرا کند. دنبال کسی می‌گشت که پیش پرده را اجرا کند. آمد سر کلاس و این خواسته را عنوان کرد. من و چند نفر دیگر از بچه‌های کلاس داوطلب شدیم. ما را آزمایش کردند و من بیش از دوستان مورد قبول واقع شدم.» او از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۰ دور ردیف‌های آوازی را نزد اسماعیل مهرتاش فراگرفت و حدود ۲۰ سال با ایشان در تماس و معاشرت بود. از جمله هنرمندان موسیقی که در کلاس «مهرتاش» هم دوره محمد منتشری بوده‌اند می‌توان به محمدرضا شجریان، عبدالوهاب شهیدی و جمال وفایی اشاره نمود. او از محضر موسیقی دانانی نظیر احمد عبادی و علی اصغر بهاری نیز بهره برده‌است. وی پس از درگذشت استادش «اسماعیل مهرتاش»، از موسیقی فاصله می‌گیرد تا اینکه پس از سال‌ها توسط مهدی کلهر به صدا و سیما دعوت می‌شود. منتشری کارمند بازنشسته بانک است.

http://musicema.ir/

گزارش یک جشن

برای حضور جادوگران پیانو در فستیوال بداهه‌نوازی پیانوی Show Of Hands
گزارش یک جشن
موسیقی ما – این روزها فضای دلنشین فرهنگسرای نیاوران با آن درخت‌های کم‌نظیر سربه فلک کشیده‌اش، مکانی شده برای گردهم آمدن هنرمندان بزرگ بین‌الملی و مخاطبانی که هر چند اندک‌اند اما خوب می‌دانند فستیوالی در حال برگزاری است که با استانداردهای بین‌المللی هم، کم‌نظیر محسوب می‌شود و برای همین هم هست که این اجراها را از دست ندادند و تمام بلیت‌های آن خیلی زود به‌فروش رفت؛ فستیوال بداهه‌نوازی پیانو با نام Show Of Hands که در آن 9 هنرمند خارجی و دو هنرمند ایرانی بدون هیچ تمایزی کنار هم قرار گرفته‌اند و هر شب دو نفر از آنها در بخش‌هایی جداگانه، هنر خود را در بداهه‌نوازی پیانو به نمایش می‌گذارند.

در واقع رامین صدیقی (مدیر نشر هرمس) که حالا دیگر سلایقش بعد از هجده سال برای دنبال کنندگان آثار نشر هرمس مشخص است، سال گذشته برای برگزاری یک رویداد ادواری در تهران برنامه‌ریزی می‌کند که اولین خروجی آن در این فستیوال بداهه‌نوازی به ثمر می‌نشیند. اتفاقی که چندین هدف را برای آن در نظر گرفته و صادقانه اعتراف می‌کند یکی از مهمترین اهدافش که نمی‌تواند آن را هم کتمان کند تجربه کاری بوده که بتواند از آن لذت ببرد و سلایق شخصی خودش را تأمین کند؛ کاری که در این چند سال انجام نداده است و شاید حمیدرضا ابک (از روزنامه‌نگاران باسابقه) بهترین توصیف را برای این ناشر بیان می‌کند وقتی که می‌گوید: «از همان روزی که در دی‌ماه ۱۳۷۹ اولین اثرش را منتشر کرد، تمثال نمادین فردی را به نمایش گذاشت که بیش از آنکه بداند می‌خواهد «چه کند» به این درک عمیق نائل آمده که می‌داند می‌خواهد «چه نکند». صدیقی ۱۸ سال پای فشرد بر صدیقی بودن. جالب اینکه ادعای «تفاوت» نداشت که تربیت خانوادگی به او آموخته بود اصرار به تفاوت به هر قیمت، آغاز همان چیزی است که کاربلدها ابتذالش می‌نامند. امروز، رامین صدیقی، برای من، نه یک تهیه کننده، نه یک مدیر موفق بخش خصوصی، نه یک طراح کم‌نظیر برای یک اتفاق فرهنگی بزرگ، که «نماد» همان کیمیای کمیابی بود که سال‌هاست تجربه‌اش نکرده‌ایم. به فرهنگسرای نیاوران می‌آییم و خیالمان تخت است که تجربه این بداهه‌نوازی در برنامه‌ریزی و اجرا، هر نتیجه‌ای داشته باشد، طعم دل‌انگیز «هویت» دارد و عطر پنهان «فردیت»ی که مدت‌هاست در هیاهوی «تیراژ» و «فروش» گم شده است در ساحت هنر ایرانی.»

در این فستیوال شش روزه که امشب اختتامیه آن برگزار می‌شود، هنرمندانی چون Benedikt Jahnel, Colin Vallon, David Six, Francois Couturier, Marcin Wasilewski, Nik Bartsch, Stefano Battaglia, Tord Gustavsen, Wolfert Brederode به همراه دو نوازنده ایرانی یعنی پیمان یزدانیان و مازیار یونسی روی صحنه رفتند. البته که فستیوال تنها به این کنسرت‌ها ختم نشد و پنج ورکشاپ و چهار نمایش فیلم هم در برنامه‌ریزی آن گنجانده شده بود.

البته که شاید نتوان بداهه را نقد کرد، جریانی سیال که در لحظه اتفاق می‌افتد و گاه خود نوازنده هم متوجه آن نیست. پس شاید بهتر باشد آن لحظات را از دید خود توصیف کرد و جشنی را شرح داد که رامین صدیقی برپا کرده است.

  • شب اول:

شب اول فستیوال Show Of Hands به اجرای «مازیار یونسی» و «تورد گوستاوسن» از کشور نروژ اختصاص داشت.

مازیار یونسی آغازکننده این فستیوال بود که طبیعتاً کار بسیار سختی هم در پیش داشت. او در اجرایش، بدون مرزبندی، خود را در جهان اصوات غوطه‌ور ساخت و در اجرایش شاهد تقابل هارمونیک و اصواتی بودیم که گاه با هیجان زیادی ادا می‌شد و گاه در گوشه‌ای آرام می‌گرفت، گاه صداهایی کاملاً ناشناخته به گوش می‌رسید و گاهی با رقص اصوات نوستالژیک همراه می‌شد. مازیار که موسیقی را ابتدا با نوازندگی تمبک و سه‌تار آغاز کرده،  بدون هیچ وقفه‌ای، چیزی حدود یک ساعت بداهه‌نوازی کرد.

برنامه بعدی اجرای منحصر به فرد و رمانتیک تورد گوستاوسن از نروژ بود که یک پیانیست آکوستیک است. او علاوه بر تمرکز روی بخش ملودیک، بخش قابل توجهی از اجرایش را به استفاده از ادوات الکترونیک اختصاص داده بود و حتی از  یک‌سری اصوات از پیش ضبط شده هم استفاده می‌کرد. البته آن هم می‌توانست جذابیت خاص خود را داشته باشد چون رامین صدیقی هیچ محدودیتی برای این اجراها تعیین نکرده است. این هنرمند نه فقط به عنوان نوازنده پیانو و آهنگساز، بلکه به عنوان تئوریسین در حوزه موسیقی و فلسفه نیز شهرت دارد. او از سال 2003 با ناشر پرآوازه ای.سی.ام همکاری می‌کند.

  • شب دوم:

«ولفرت بردرده» و «داوید سیکس» دو هنرمندی بودند که در شب دوم به اجرای سولوی بداهه‌نوازی پیانو پرداختند.

«موسیقی برایم چونان یک آیین مقدس است. باید آن را تجلیل کرد، ستود و تمام عمر به آن خدمت و اقتدا کرد. مراد نواختنش نیست، بلکه نواخته شدن توسط ذات خالص آن است. به همین روی همواره تلاش می‌کنم تا به لحظاتی برسم که در آن گمان جستجوگر و معصومانه‌ات، «آن» را کشف می‌کند. لحظه‌ای که خودم هم به شنونده‌ای صرف تبدیل می‌شوم.» این‌ها نظرات داوید سیکس است؛ هنرمندی اتریشی که با بداهه‌نوازی صرف توانست یکی از بهترین اجراها را به خود اختصاص دهد.

داوید سیکس، مخاطبان را با جسارتش سورپرایز کرد، اجرایی صرفاً بداهه و ذهنی آوانگارد که در عین غریب بودن با مخاطبش دوستانه برخورد می‌کند. داوید در چند مرحله خلاقیت خود را بروز داد که در قطعه دوم توانست با یک خط ملودی که دائماً پرداخته می‌شد و دوباره به آن بازمی‌گشت، اوج اجرای خود را به نمایش بگذارد؛ یعنی همان «آن»ی که از آن سخن گفته بود.

ولفرت بردرده که چند سال پیش با کوارتت اش به ایران آمده بود، در صحنه موسیقی جز به نوازند‌ه‌ای با بیان بسیار شخصی و شاعرانه شهرت دارد. او به محض نشستن پشت پیانو کارش را شروع کرد و یک اجرای بی‌وقفه را به نمایش گذاشت؛ اجرایی ملودیک‌تر نسبت به اجرای قبلی. او در عین جوانی با پختگی و تسلط زیادش موسیقی را به نمایش گذاشت که تواماً آزاد و خلق‌الساعه بود. او سعی کرد توازنی میان شفافیت و ابهام برقرار کرده و به نوعی از اصوات و نت‌ها عبور کند و به قلب موسیقی برسد.

  • شب سوم:

«بندیکت یاهنل» و «پیمان یزدانیان» در شب سوم، دو اجرای پرکنتراست این فستیوال را به نمایش گذاشتند.

شاید جالب باشد که بدانید بندیکت یاهنل آلمانی، دارای دکترای ریاضیات است. ریاضی و موسیقی؛ دو عنصری که در نگاه اول شاید بسیار دور از هم به نظر بیایند اما به گفته خودش هر دو برایش نقشی انکار ناپذیر در برقراری تعادل دارند. او در این برنامه قطعاتی از پیش نوشته شده برای گروهش را اجرا کرد که آنها را دوباره برای پیانو تنظیم کرده بود و قسمت‌هایی را برای بداهه‌نوازی خالی گذاشته بود.

فضای موسیقی این موزیسین متأثر از موسيقى كلاسيک بود كه البته آن را به زبان امروزى بيان مى‌کرد. موسيقى او که گاه پراحساس به کلاویه‌ها ضربه می‌زد و گاه متفکرانه با آن برخورد می‌کرد، در عين آشنايى و صميميت مى‌توانست به يک غريبه صرف تبديل شود. شبیه کسی که گاه با لبخند از كنارت عبور مى‌كند و گاهى اصلاً تو را نمى‌بيند؛ همين‌قدر غيرقابل پيش‌بينی. به همین دلیل شاید بتوان برای اجرای او هم از همین لفظ استفاده کرد و اين نکته شاید همان چيزى است كه باعث می‌شود مخاطب بدون اينكه دليل آن را بداند، از اجرايش لذت می‌برد.

«هشیاری در زمان بداهه‌نوازی کمک می‌کند تا دنیای اطرافم را در قامت واقعیتی واحد بپذیرم. تعامل با شنونده، تأثیر محلی که در آن اجرا می‌کنم و از همه مهتر پذیرش هر آنچه در آن لحظه و در پیرامونم اتفاق می‌افتد است که موسیقی‌ام را به ظهور می‌رساند.» این‌ها حرف‌های نوازنده‌ای است که خیلی‌ها او را با موسیقی فیلم‌هایش می‌شناسند و شاید به همین علت هم تصویر جزئی جدایی‌ناپذیر از بداهه‌نوازی او بود؛ چه زمانی که با هیجان روی کلاویه‌ها ضربه می‌زد و چه زمانی که آرامش قبل از طوفان را به تصویر می‌کشید. او ابتدا کارش را با فضاسازی جالبی که به واسطه سیم‌های پشت پیانو شکل گرفته بود آغاز کرد و در میانه اجرا با تکرار ملودی‌های متوالی فضایی مینیمال را خلق کرد. اجرای پیوسته‌ای که گویی در زمان‌های مختلف دستت را همچون کودکی می‌گرفت و به اتاق دیگری در همان خانه می‌برد تا زیبایی‌های دیگری را به تو نشان دهد.

  • شب چهارم:

اجرای «کالین ولون» و «نیک برتش» که هر دو از سوئیس در این فستیوال شرکت کرده بودند، توانست شب منحصر به فردی را برای مخاطبان به یادگار بگذارد.

کالین ولون که به شاعر پیانو شناخته می‌شود، تحت تأثیر موسیقی آوازی است و با زمزمه کردن برای خودش حین نواختن، این وجه خود را به نمایش گذاشت.

او گاه فضایی ملودیک را به تصویر می‌کشید و در میانه‌اش موسیقی سرخوشانه جز می‌نواخت و دوباره به همان تم اولیه بازمی‌گشت. کالین پارت اول اجرای خود را با فضاسازی و جمله‌بندی‌های مشخص و ملودیک پشت سر گذاشت و بخش دوم را با موسیقی جز و پیچیده‌تر و البته فضایی مدرن‌تر برگزار کرد.

کالین در این اجرا دو قطعه از قطعات تریوی خود را هم اجرا کرد و آنها را با بداهه‌نوازی در هم آمیخت. او هم از یک‌سری از ادوات الکترونیک استفاده کرد اما از پیش ضبط شده نبودند و هر چه بود همان لحظه اتفاق می‌افتاد. جوشش ایده‌های متنوع اما بیان آنها با خساست زیاد یکی از مشخصه‌های بداهه‌نوازی‌های او است.

نیک برتش نزدیک به دو سال در ژاپن زندگی کرد تا به مطالعه فلسفه، موسیقی و اساطیر شرق دور بپردازد. سفری که اثرات آن به وضوح در آهنگسازی و اجراهای او تبلور یافته است. اجرای او که کنتراست زیادی با اجرای قبلی داشت، به شکلی اتفاق افتاد که می‌توان گفت مثل یک ساعت سوئیسی نواخت، همانقدر دقیق. موسیقی او که ملهم از سنت زندگی از فضاهای شهری است، تمرکز بسیار بالایی را می‌طلبد که در اثر تکرار و نظم بی‌نظیری که در کلیت آن مشهود بود، می‌تواند افراد را به خلسه ببرد. نیک تقریباً بدون ادوات الکترونیک، صداهای عجیبی را با خود پیانو کشف می‌کند و به گوش شنونده می‌رساند و به این ترتیب خلاقیت خود را در این‌گونه رنگ بندی‌ها به مرحله ظهور می‌رساند.

  • شب پنجم:

«فرانسوا کوتوریه» و «استفانو باتالیا» دو هنرمندی بودند که اجرای شب پنجم را به خود اختصاص دادند.

فرانسوا قریب به بیست سال است که با شرکت ای.سی.ام همکاری دارد. هنرمندی که عشق در لحظه لحظه‌های موسیقی‌اش جاری است و بر اساس ساختاری که زاده خلاقیت‌های گذشته‌اش است، روی کلاویه‌ها ضربه می‌زند. او در این اجرا قطعات از پیش ساخته شده‌اش را از روی دفتر نتی که روبه‌روی خود گذاشته بود اجرا کرد و در لحظاتی آنها را با بداهه‌نوازی در هم آمیخت.

استفانو باتالیا شب گذشته بر اساس بداهه‌نوازی صرف نواخت، آن هم چیزی حدود 90 دقیقه! آنقدر شوریده بود که اگر زمان به او اجازه می‌داد، می‌توانست ساعت‌ها آن را پیش ببرد. او با هویت‌زدایی از موسیقی، آن را ساده و تنها به عنوان یک فرا زبانِ جهان‌شمول که فاقد مرز و ملیت است، تفسیر می‌کند. تخصص استفانو در ابتدا موسیقی باروک و مدرن بود اما رفته‌رفته و متأثر از موسیقی پل بِلی و کیت جرت، به بداهه‌نوازی روی آورد و وارد عرصه جز شد.

امشب اختتامیه این جشن برگزار می‌شود و به این ترتیب شاهد بداهه‌نوازی مارجین واسیلوسکی لهستانی در پارت اول خواهیم بود و پرونده فستیوال هم با دو نوازی و سه نوازی نیک برتش، پیمان یزدانیان و همچنین بیورن مه‌یر (که به عنوان نوازنده مهمان در این شب حضور دارد) بسته خواهد شد. جشنی که بی‌شک تبدیل به خاطره‌ای جمعی در ذهن مهمانان خواهد شد.

منبع:
اختصاصی موسیقی ما
http://musicema.ir/

عماد طالب‌زاده هنر در کشور ما با تب پیش می‌رود

موسیقی ما  آرتین ولی الهی: «عماد طالب‌زاده» دی‌ماه سال گذشته پس از چهار سال انتظار، بالاخره فعالیت رسمی‌اش را آغاز کرد  و به انتظار چندین ساله هوادارانش پایان داد. این خواننده در ماه‌های اخیر با برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف کشور و انتشار قطعات و موزیک‌ ویدئو های متعدد، روزهای پرکاری را سپری می‌کند. عصر یک روز تابستانی در دفتر «موسیقی ما» با این خواننده پرطرفدار هم‌کلام شدیم و به صورت مفصل از کارهای خودش و اوضاع موسیقی گپ زدیم.

  • * می‌دانم این‌که تو کمی دیر توانستی مجوز فعالیت را کسب کنی به‌خاطر طی شدن روال اداری بوده. اما دی‌ماه 1392 تیتراژ سریال تلویزیونی «خواب بلند» را خواندی و آن زمان تصور می‌شد مشکلات برطرف شده باشد، در حالی که تقریباً سه سال بعد این اتفاق افتاد. دلیلش چه بود؟

بله طولانی شدن پروسه مجوز به‌خاطر روال اداری بود. اما درباره آن تیتراژ ماجرا فرق داشت. یک روز آقایی به استودیوی پوریا حیدری آمد و گفت در صدد تهیه تیتراژی برای یک مینی‌ سریال محصول سازمان انقلاب اسلامی است و درخواست کرد من آن را بخوانم. من هم گفتم که در ارشاد ممنوع‌الفعالیت هستم و طبیعتاً در صداوسیما هم باید اوضاع پیچیده‌تر باشد. ایشان گفتند این یک سریال ویژه است و ما هم شما را انتخاب کرده‌ایم و اگر دوست داری این کار را انجام بده. خب من خیلی دوست داشتم صدایم از تلویزیون کشورم شنیده شود. پوریا مشغول تولید موسیقی متن شد و من هم ایده‌هایم را دادم. همه کار برای موسیقی از سوت زدن تا نواختن سازها انجام شد و رسیدیم به تیتراژ. ابتدا من قطعه‌ای ساختم که گفتند شعرش مجوز نمی‌گیرد و بعد طوری شد که پژواک انتظاری بیت به بیت ترانه را به من می‌داد و من با ملودی برای تهیه‌کننده می‌فرستادم تا بالاخره طی 24 ساعت کار را آماده کردیم و بعد هم پخش شد.

  • * مشکلاتی که با تهیه‌کننده‌ات در آن زمان داشتی هم تأثیر داشت؟

بله به هر حال در طولانی شدن پروسه مجوز بی‌تأثیر نبود. پرونده من مدتی رها شده بود. در این زمینه بخشی از پیگیری بر عهده خواننده است و بقیه پیگیری‌ها به عهده شرکتی است که خواننده مجوزش را به نام آن می‌گیرد. اما این پیگیری از جانب من یک‌طرفه بود و این باعث شد در نهایت از شرکت جدا شوم.

  • *  تو بیش از دو سال اثری منتشر نکردی و بعد ناگهان کنسرت برگزار کردی. به نظرت  این کار در این بازار شلوغ ریسک نبود؟

چرا. اما برنامه‌ریزی کنسرت‌ها به عهده من نبود. وقتی یک خواننده با شرکتی قرارداد می‌بندد و بیعانه می‌گیرد، نمی‌تواند برای تهیه‌کننده تعیین تکلیف کند که چه زمانی کنسرت بگذارد یا نگذارد. به هر حال تهیه کننده هم ملاحظاتی دارد که باید آن را در نظر بگیرد. اگر دست من بود دوست داشتم شش یا هفت قطعه یا ویدئو منتشر شود و بعد کنسرت بگذارم. اما سیاست‌گذاری‌ها با من نیست و باید به قرارداد پای‌بند باشم.

  • *  تجربه اولین کنسرت چطور بود؟

بعد از آن چهار سال، یه خستگی خیلی زیاد و یک هیجان کنترل شده داشتم. من مدت‌ها قبل از آن شب، تجربه استیج داشتم. من از سال 80 دارم کار موسیقی می‌کنم و اجراهای مختلفی داشته‌ام. سال 89 یک اجرای ارگانی در ورامین داشتم که بیش از 12000 نفر تماشاگر آن بودند، طوری‌که من انتهای جمعیت را نمی‌دیدم!

  • * به هر حال بعید است در اولین کنسرت رسمی استرس نداشته باشی.

وقتی این توانایی را داشته باشی که جلوی 400 نفر بخوانی، حتماً جلوی صد هزار نفر هم می‌توانی بخوانی و برایت فرقی نخواهد داشت. تازه انرژی آن صد هزار نفر می‌تواند حس خیلی بهتری به تو بدهد و دچار هیجان مثبتی می‌شوی که کمکت خواهد کرد.

  • * خودت از اجرا راضی بودی؟

بله از همه چیز راضی بودم و از مجید عبدی و پویا زارع‌فرد به خاطر زحماتشان ممنونم. از ارکستر صددرصد راضی بودم. چندماه مدام تمرین کرده بودیم و باید از تلاش‌های «انوشیروان تربتی‌نژاد» که علاوه بر رهبری ارکستر، مدیریت برنامه‌های من را هم بر عهده دارد قدردانی کنم. می‌خواهم اینجا از مجید عبدی که در این چهار سال برادرانه من را همراهی کرد تا مشکلات قراردادی‌ام برطرف شود و کنسرت‌هایم را آغاز کنم، صمیمانه تشکر کنم.

  • * از نظر خیلی‌ها، وقتی خواننده‌های غیررسمی به عرصه رسمی و مجاز وارد شدند، آگاهانه یا ناخودآگاه با تغییر فضا مواجه شده‌اند. در مورد خودت در این زمینه چه نظری داری؟

موزیک من خیلی جدیدتر شده، اما امضای خودم را دارد و سبکم را حفظ کرده‌ام. سعی کردم موسیقی‌ام به‌روز باشد. چیزی که گفتی برای خواننده‌ای رخ می‌دهد که از روزهای موفقیتش تا رسیدن به کنسرت زمان زیادی گذشته باشد و خواننده‌ای که سال 95 موزیکش گل می‌کند و همان زمان که تنورش داغ است کنسرت می‌گذارد، قطعاً موفق‌تر خواهد بود.

  • * انگار رِنج سنی مخاطبینت تغییر کرده. موافقی؟

نه من آهنگی مثل «رد دادی» دارم که از زن و مرد 50 – 60 ساله تا کودک چند ساله یا هم‌نسل‌های خودم از آن خوششان آمده است. بعضی آهنگ‌ها با حس و حال خودم رابطه دارد و به سلیقه خودم نزدیک‌تر است و طبیعتاً هم‌سن و سال‌های من بیشتر می‌پسندند. اما همیشه در تولید کارها رنج سنی مخاطبینِ پیگیر مارکت را در نظر می‌گیرم. بعضی کارها هم خیلی دلی است و از هر چند قطعه، یکی را باب دل خودم کار می‌کنم که خودم را راضی کند. هر دو فضا را دوست دارم. هیچ‌وقت با این ذهنیت که الان این کار می‌گیرد آهنگی منتشر نکرده‌ام. خیلی وقت‌ها قطعاتی بوده که هیت نشده و به قول معروف نترکانده، اما دوستشان داشتم و منتشر کردم.

  • * کدام‌یک از قطعاتت با استقبال بیشتری مواجه شده؟

«عزیزم»، «من عاشقت شدم»، «همه دنیامی»، «علاقه» و «دوستت دارم» از کارهای قبلی و از کارهای اخیر هم «نامحدود»، «رد دادی» و «به جون دوتامون» که البته «رد دادی» موفق‌تر از بقیه بوده است.

  • * «دوسِت داشتم» هم قطعه‌ای بود که به نظرم در کارهای تو شاخص است.

من این قطعه را خیلی دوست دارم، اما از نظر بازاری چندان موفق نبود. ملودی و تنظیم آن از «سیروان» بود و ترانه‌اش را «زانیار» سروده بود. آن آهنگ زمانی موفق می‌شد که من آن استایل را ادامه می‌دادم. من این کار را نکردم چون در سبک آهنگسازی‌اش موفق نبودم و  اگر می‌خواستم آن استایل را ادامه دهم باید آهنگساز برایش پیدا می‌کردم که بهترین گزینه سیروان بود. سیروان هم در یکی از مصاحبه‌هایش با تو گفته بود که دوست داشت خودش آن را بخواند. پس بعد از آن هم اگر کار خوبی در آن فضا می‌ساخت، خودش آن را می‌خواند و البته طبیعی هم هست که او برای موفقیت خودش تلاش کند. در نتیجه از آنجایی که آهنگسازی برای آن استایل نداشتم، نمی‌توانستم در آن موفق شوم. چرا که خودم هم سال‌ها در استایلی که امروز از من می‌بینید تلاش کرده بودم.

  • * کلاً کاراکتر موسیقایی‌ات با آثار 6و8 عجین شده و این چیزی است که گاهی با انتقادهایی از سوی همکارانت همراه بوده است.

اساساً تا به حال کاری نکرده‌ام که همکارانم خوششان بیاید! چون برایم مهم نیست. من موسیقی پاپ کار می‌کنم و نگاه و سلیقه مردم برایم مهم است. نمی‌توانم نگران این باشم که همکارانم چه دوست دارند؛ چون آن‌ها نیستند که بلیت کنسرت‌های من را می‌خرند و برایم هورا می‌کشند! من به دنبال جذب مخاطبان خودم هستم و برای مردم می‌خوانم.

موسیقی شاد اگر بی‌پایه باشد و از لحاظ هنری، ضعیف باشد، مانند بقیه کارهایی خواهد شد که منتشر می‌شوند و اتفاقی برایشان نمی‌افتد یا گاهی هم که هیت می‌شوند، بعد از مدتی به فراموش سپرده می‌شوند. من از کار خودم دفاع می‌کنم، البته هیچ ماست‌فروشی نمی‌گوید ماستم ترش است! اما وقتی قطعه «من عاشقت شدم» که 6 سال پیش خواندم را در کنسرت اجرا می‌کنم، مردم با من هم‌صدا می‌شوند. همین‌طور «همه دنیامی» که بعدها استایل ترانه‌اش باب شد و همکاران دیگر از آن استفاده کردند. یا «دوسِت دارم». «رد دادی» هم قطعه‌ای مدرن است که به حال و هوا و تم امروز جامعه ما نزدیک است. ما باید یک بخش از کارمان را با نگاه روز مردم پیش ببریم و «رد دادن» عبارتی است که امروز استفاده می‌شود.

از طرفی کارهایی هم بوده که شاد نبودند ولی مورد توجه قرار گرفتند. وقتی آهنگ «علاقه» را روی استیج می‌خوانم، اکثر مردم با من آن را می‌خوانند و فیلم‌های مختلفی از آن روی اینستاگرام گذاشته‌ام. همین‌طور قطعات «اعتراف» یا «حواست هست» که هر کدام به نوبه خود مورد توجه قرار گرفتند. چند وقت پیش هم قطعه‌ای به نام «قدم می‌زنم» منتشر کردم که البته با ویدئو بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این قطعه هم مخاطب خودش را داشت و با این‌که قبلش «رد دادی» را منتشر کرده بودم و همه می‌گفتند این دو قطعه خیلی با هم فاصله دارند، اما این کاری بود که در آن زمان دوست داشتم منتشر شود و دیدم که بازخورد خوبی هم داشت.

  • * تو یکی از خوانندگان نسل قبل هستی اما همراه با خوانندگان نسل جدید وارد بازار رسمی موسیقی شده‌ای. چه موضعی نسبت به این مسئله داری؟ ناراحت نیستی؟

نه، اصلاً موضع بدی ندارم. چند نفر دیگر هم شرایط مشابه من دارند. آن‌چه مهم است این است که اول و آخرِ عمر کاری هر هنرمندی را مردم تعیین می‌کنند. به نظر من موسیقی تنها شغلی است که سن‌و‌سال نمی‌شناسد. خواننده‌ای داریم که 70 ساله است اما هنوز هیت است و همه دوستش دارند. من هم خیلی دوست داشتم که مثلاً سال 90 مجاز می‌شدم و قطعاً خیلی برایم خوشایندتر بود، اما حالا هم ناراحت نیستم.

  • * روابطت با سایر همکارانت چطور است؟

من با بیشتر بچه‌های موزیک دوست هستم یا لااقل با کسی مشکل خاصی ندارم. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که فضای کاری موسیقیِ ما، تیم‌ورک نیست و همه یا دو‌به‌دو یا تکی کار می‌کنند یا تا زمانی که با هم کار می‌کنند رفیق هستند. برعکس؛ سینمایی‌ها با هم زندگی می‌کنند و صمیمی هستند چون بدون تیم‌ورک کارشان پیش نمی‌رود و مثلاً نمی‌شود که یک بازیگر دوربین را خودش بکارد و برود جلویش بازی کند! توفیق اجباری شده که با هم تعامل کنند و رابطه خوبی داشته باشند. اما در موسیقی، هر خواننده‌ای تیم خودش را دارد. بچه‌های موسیقی به هم احتیاج ندارند و هرکدام کار خودشان را انجام می‌دهند. ولی بازیگر به تنهایی نمی‌تواند کاری بکند. حتی اگر فیلمی مثل «شب یلدا» تک‌بازیگر باشد، باز هم لازم است عوامل مختلفی در پشت دوربین حضور داشته باشند. ولی در موسیقی این‌طور نیست. خیلی‌هایمان در زمینه ترانه، ملودی، تنظیم و… از آثار خودمان استفاده می‌کنیم و این باعث می‌شود یا دوستی‌هایمان به چند نفر محدود باشد، یا اصلاً دوستی نداشته باشیم و این خیلی بد است.

  • * این فقط مختص کشور ما است؟

من در ترکیه با یک سری موزیسین خارجی آشنا شدم. همه خواننده‌های ترک به هم احترام می‌گذارند و واقعاً به هم حسادت نمی‌کنند، خواننده‌ای مثل «مصطفی چچیلی» -که چند وقت پیش هم یکی از کارهای مرتضی پاشایی را کاور کرده بود- خواننده بزرگ و معروفی است اما در عین حال به «تارکان» احترام می‌گذارد و برایش ارزش قائل است و قبولش دارد. به طور کلی فکر می‌کنم در کشورهای دیگر روابط بهتری وجود دارد. وقتی با هم باشیم اتفاقات بزرگتری می‌توانیم رقم بزنیم. دو خواننده را در نظر بگیریم که یکی پرفروش است و دیگری پرفروش نیست اما پتانسیل‌هایش را دارد. ما در این کشور 80 میلیون جمعیت داریم. مخاطب به اندازه‌ی کافی هست و کسی جای کسی را تنگ نمی‌کند. اگر آن دو خواننده با هم فیت بدهند، ناخودآگاه هم به آن خواننده پرفروش کمک می‌شود و هم آن خواننده کم‌فروش بالا می‌آید.

  • * خودت حاضری چنین کاری بکنی؟

اگر جایگاهی داشته باشم که بتوانم به خواننده‌ای کمک کنم، بله.

  • * به هر حال جایگاه تو از خیلی خواننده‌های تازه‌کار بالاتر است.

اگر آن خواننده در سطح مناسب باشد، صددرصد این کار را می‌کنم و قبلاً هم این کار را انجام داده‌ام. بعضی‌ها کارهای خوبی از آب درآمده و بعضی‌ها هم چندان موفق نبوده، اما مهم این است که این اتفاق را رقم زده‌ام.

اگر ما روابط بهتری داشته باشیم، می‌توانیم برنامه‌های بزرگتری اجرا کنیم. اگر الان به سالن 2000 نفره میلاد یا سالن 3500 نفره وزارت کشور فکر می‌کنیم، وقتی چند خواننده با هم اتفاقی رقم بزنند می‌توانیم به کنسرت‌های 5 یا 6 هزار نفره فکر کنیم.

گاهی می‌بینم یک بازیگر در صفحه‌اش تئاتر یا فیلم سینمایی را تبلیغ می‌کند که خودش در آن نقشی ندارد. خود من در تمام دوران ممنوع‌الفعالیتی‌ام برای خیلی از خوانندگانی که آلبوم منتشر کردند یا اتفاق مثبتی برایشان افتاده بود، پست تبریک گذاشتم و هنوز هم هست. اما بعضی‌هایمان دچار این توهم هستیم که من از فلانی بالاترم و اگر او این کار را کرد، لازم نیست که من هم بکنم!

یک سر به همین ترکیه که همسایه‌مان است بزنید و ببینید جز استاد «شجریان»، کدام‌یک از خوانندگان ما را می‌شناسند. یا مثلاً خانم سلن دیون یا آقای پاواروتی چند خواننده پاپ، کلاسیک یا سنتی ایران را می‌شناسند؟ چون خودمان نخواسته‌ایم اتفاقات بزرگ رقم بزنیم. قبلاً شرایط بهتر بود. مثلاً، چند خواننده مثل محسن چاوشی، فرزاد فرزین، رضا صادقی، مهدی مدرس و… کنار هم می‌ایستادند و آهنگی برای ایران می‌خواندند. ولی الان همه چیز فردی شده. نمی‌دانم، شاید من اشتباه می‌کنم، اما عقیده‌ام این است همیشه تیم‌ورک نتیجه بهتری دارد.

  • * ماجرای تراشیدن موهای سرت چه بود؟

تمایلی به توضیح دادن در موردش ندارم.

  • * اما گویا با نیت خیر این کار را انجام دادی و به نظرم باید برای انتقال پیام اجتماعی‌ات درباره‌اش حرف بزنی.

خلاصه بگویم، کودکی به نام «امیرعلی» بود که به همت «شهاب مظفری» و «حسین سلیمانی»، سه نفری پُست گذاشتیم تا برای درمانش پول جمع کنیم و خدا را شکر، طی 24 ساعت بیش از 35 میلیون تومان جمع شد. عکس‌های قبلی‌اش را دیدم که مو داشت و می‌خندید و خوشحال بود و بعدها موهایش ریخته بود. حس کردم تراشیدن موهای سرم کمترین کاری است که می‌توانم برای او انجام دهم تا بلکه این حس همراهی به او منتقل شود و انرژی بگیرد و ببیند این‌که من هم مو ندارم اتفاق خاصی نیست.

  • * از نزدیک هم او را دیدی؟

از این‌ها بگذریم…

  • * چرا این‌قدر حساسیت نشان می‌دهی؟!

راستش را بخواهی متأسفانه وقتی در کارهای این‌چنینی یا برنامه خیریه‌ای شرکت می‌کنیم، حرف‌های ناامیدکننده‌ای مطرح می‌شود. یک عده می‌گویند «شماها برای خودنمایی این کارها را می‌کنید و اگر می‌خواستید کار خیر کنید، علنی نمی‌کردید». خُب، اگر من چنین کاری نکنم، یک نفر مثل آن بنده ی خدا که این حرف را می‌زند و معلوم است با این فضا بیگانه است، از کجا باید این کارها را یاد بگیرد؟ در صفحه اینستاگرام سایت شما، زیر پستی که به دیدار من با خانواده شهید مدافع حرم مربوط می‌شد، شخصی نوشته بود «تو برای گرفتنِ مجوز این کارها را می‌کنی!» ببین چقدر طرف از مرحله عقب است؛ اگر من برایت مهم نیستم چرا کامنت می‌گذاری و اگر مهم هستم چطور خبر نداری که من یک سال پیش مجوزم را گرفته‌ام! این‌ها باعث می‌شود که یا دیگر کار خیر نکنی یا اگر کردی اعلام نکنی. خیلی از همکارانم هم با مسائل مشابه روبرو بوده‌اند.

  • * تو سال گذشته بازیگری را هم تجربه کردی. از این تجربه بگو.

من سینما را به اندازه موسیقی دوست دارم. کلاً تصویر را خیلی دوست دارم و به همین دلیل موزیک‌ویدئو برایم مهم است. فکر می‌کنم در فیلم «سکه» بد بازی نکرده باشم. البته این فیلم زیاد دیده نشد. خیلی‌ها گفتند ای کاش اولین فیلمت سینمایی بود یا فیلم مهم‌تری بود. اما به هر حال برای من تجربه خوبی بود. کامنت منفی خاصی نداشتم، البته شاید بعد از این مصاحبه داشته باشم!

  • * چه شد که به آن پروژه پیوستی؟

یکی از دوستانم من را به آن مجموعه معرفی کرد. فیلم ابتدا به این شکل نبود؛ هم بازیگران و هم سناریو تغییر کرد. به نظرم فیلم تا روز پخش قدیمی شد. «سکه» سال 92 تولید شد و روز اول دِی 1395 همزمان با اولین کنسرتم منتشر شد. هنر در مملکت ما با تب پیش می‌رود. مثلاً امسال فیلم‌هایی مثل «خشم و هیاهو»، «فروشنده» یا «لانتوری» مورد توجه هستند. اگر به 6-7 سال پیش برگردیم، فیلم‌های کمیک و طنز روی بورس بودند.

  • * در موسیقی چطور؟!

مثلاً الان صداهای ضخیم مُد شده. یک استایل موسیقی مُد می‌شود و همه در آن سبک کار می‌کنند. مثلاً همه ناگهان شافل یا سیکستین‌بیت یا سویینگ یا رگه‌تون می‌زنند! هر تبی روی بورس می‌آید، سراغ همان می‌روند. اما این درست نیست. در دنیا هم ممکن است همه سراغ یک ریتم بروند، اما امضای خودشان را دارند. اینجا همه چیز یک شکل می‌شود و فقط اسم خواننده در آهنگ‌ها عوض می‌شود!

  • * خود تو چنین کاری نمی‌کنی؟

من باید سبک خودم را داشته باشم. چون مخاطب واقعی و دائمی داشتن نکته مهم‌تری است. من هیچ‌وقت آهنگی را برای این‌که معروف شوم نساختم. در نسل قبلی ما، ناصر عبدالهی، امیر کریمی، حامی، حمید برادر من، دکتر اصفهانی، علیرضا عصار و… هر کدام با یک استایل می‌خواندند. شادمهر آن زمان از همه معروف‌تر بود ولی دکتر اصفهانی نگفت چون شادمهر مثلاً «دهاتی» را خوانده و گرفته، پس من هم یک کار مثل آن بخوانم! ایشان «نازنین» را خواند و گرفت. علیرضا عصار نگفت چون اصفهانی «نازنین» را خوانده و گرفته پس من هم مثل او بخوانم. «خیال نکن نباشی» را خواند و گرفت. البته امروز هم خیلی از خواننده‌های ما فضای خودشان را دارند. اما برای مثال می‌بینیم که آهنگ حامد همایون گرفته، 50 تا آهنگ شبیه آن منتشر می‌شود! این استایل برای آن آدم است و اگر من بیایم به آن شکل بخوانم که موفق نمی‌شوم، خُب خودش هست!

  • * یعنی می‌گویی کسی نبوده که شبیه دیگری بخواند و موفق شود؟

چرا، اما باهوش بوده و تغییراتی اعمال کرده که شاید مخاطب جدی متوجه شود، اما مخاطب عام متوجه نمی‌شود. یا خواننده‌ای میاد از یک سبک الهام می‌گیرد اما با تکنیک و جنس صدای خودش می‌خواند. مثل محسن یگانه که از استایل شادمهر الهام گرفت و فضای تازه‌ای ساخت که نشانه ذکاوت او است. یا محمد علیزاده که از فضای بنیامین الهام گرفت اما با تکنیک و جنس صدای خودش، استایل خودش را به وجود آورد. این از هوش این افراد است و کسی به آن‌ها انگ تقلید نمی‌زند. چیزی در کارشان بوده که مردم جذب شده‌اند.

  • * از خوانندگان نسل جدید کار کدام را می‌پسندی؟

واقعاً همه آن‌ها را دوست دارم.

  • * این جواب کلیشه‌ای است! فکر می‌کنی در درازمدت کدام‌یک از این‌ها موفق‌تر باشند؟

مخاطبین موسیقی در ایران را اصلاً نمی‌توان پیش‌بینی کرد. شاید من فردا موزیکی منتشر کنم که مگاهیت شود و شاید هم تا 10 سال بعد نتوانم چنین کاری بکنم. فرمولی ندارد و اتفاقات را نمی‌توان پیش‌بینی کرد.

  • نظرت در مورد خواننده‌هایی مثل بهنام بانی، سینا شعبانخانی، سیامک عباسی، شهاب مظفری و… که طی یک سال اخیر به عرصه رسمی وارد شده‌اند چیست؟

من همه آهنگ‌های جدید همکارانم را گوش می‌کنم. به نظرم بهنام بانی خواننده ژوست و خوبی است و موسیقی خوبی هم انتخاب کرده. آهنگ‌هایی که قبلاً از او می‌شنیدم من را یاد خواننده‌های دیگری می‌انداخت. اما به نظر من حامد برادران که موزیسین خوش‌ذوقی است و سلیقه‌ی روز را می‌شناسد، ملودی‌هایی برای بهنام می‌سازد که در آن خوب می‌خواند. یعنی هم ملودی به‌روز است و هم خواننده از توانمندی‌اش به حد نیاز و نه بیشتر استفاده می‌کند. شهاب مظفری غم و بغضی در صدایش دارد که آن را دوست دارم.سینا شعبانخانی را دوست دارم و هر وقت او را دیده‌ام به خودش گفته‌ام که خواننده توانا و خوبی است و فقط باید سعی کند که شبیه احسان خواجه‌امیری نشود تا با او مقایسه نشود. چون خودش می‌تواند یک خواننده‌ی با استایل باشد. هیچ‌وقت مخاطب آثارسیامک عباسی نبوده‌ام؛ اما قطعه «عشق دور» در آلبومش به نظرم کار حسی و قشنگی بود. حال و هوای «اگه یه روز» را داشت که دیگر نوستالژی شده و شاید این قطعه هم در گذر زمان چنین اتفاقی برایش بیفتد.

  • * به دنیای بازیگری برگردیم. خیلی از بازیگرها در سال‌های اخیر به سمت موسیقی آمده‌اند که بعضی‌هایشان هم سوپراستار بوده‌اند. بعضی اهالی موسیقی نسبت به این قضیه موضع گرفته‌اند. تو در مورد این اتفاق چه نظری داری؟

اولاً به نظر من غیر از محمدرضا گلزار، سوپراستار نداریم…

  • * تو محمدرضا فروتن و بهرام رادان را سوپراستار نمی‌دانی؟!

این‌ها بازیگران بزرگ، باارزش و معروفی هستند.

  • * پس سوپراستار را تعریف کن.

سوپراستار از نظر من کسی است که میلیاردی می‌فروشد و داشته‌های متفاوتی نسبت به استارها و آدم‌های دیگر دارد. فیلم‌هایی که یک سوپراستار بازی می‌کند، به شکل عجیبی می‌فروشد، حتی فیلم‌هایی که سناریو یا کارگردانی خوبی ندارند. مثلاً «جرج کلونی» در هالیوود یک سوپراستار است. فیلم‌های معمولیِ زیادی بازی کرده که خوب فروخته‌اند و در واقع باید گفت جرج کلونی خوب فروخته. سوپراستار کسی است که از نظر چهره و تیپ جذاب است و تکیه‌کلام‌ها، مدل مو، حرف زدن و… همه چیزش الگوسازی می‌کند. در فیلمی رضا گلزار دیالوگی داشت که می‌گفت: «بابا به ما نمی‌خوری…!» و من فردای تماشای فیلم این عبارت را چند جا شنیدم. وقتی سوپراستار باشی، در وادیِ دیگرِ هنر هم وارد شوی موفق خواهی بود، چون همه آن جذابیت‌ها را داری.

  • * الان برای مثال درباره همین محمدرضا گلزار که نام بردی، خیلی‌ها منتقد سرسخت خوانندگی‌اش هستند.

کسانی که می‌گویند آن بازیگر نباید خواننده شود، به نظرم یا بی‌سوادند یا حسود. الان من بیایم و بگویم چرا رضا گلزار بازیگر شده، خُب به من چه؟! وقتی بلیت‌هایش به فروش می‌رسد و سالنش پر است، با این حرف من به مردم توهین می‌کنم. اگر از نظر من بد است، می‌توانم موزیک‌هایش را گوش نکنم، یا اگر بازیگر خوبی نیست فیلم‌هایش را نمی‌بینم. ایراد گرفتن از کنسرت رضا گلزار توهین به مردم است. یعنی آن یک نفر درست تشخیص می‌دهد و آن دو هزار نفری که در هر سانس به سالن کنسرت می‌روند درست متوجه نمی‌شوند! بین آن دو هزار نفر، دکتر و مهندس و وکیل و… هم هست. به نظر من هر کسی که مردم او را می‌پذیرند قابل احترام است. از قدیم بازیگران یا خوانندگان زیادی داشتیم که به حرفه دیگری وارد شدند و این در تمام دنیا وجود داشته است. در ترکیه، «اوزجان دنیز» خواننده بسیار موفقی است، در عین حال نوازنده حرفه‌ای گیتار است در حدی که برای دیگران ساز می‌زند، بازیگر موفقی هم هست و در سریال‌های پرطرفدار بازی می‌کند. «مهسون کرمزی‌گل» خواننده موفقی که در ایران هم بسیار پرطرفدار است، یکی از موفق‌ترین کارگردان‌های ترکیه است و یکی دو جایزه هم گرفته. «ویل اسمیت» که رپر معروفی است، بازیگر شد و I am Legend را بازی کرد. ما فقط دوست داریم موضع بگیریم. شما تصادفی از کسی سوال کن چرا این شکلات‌ها خوب نیست؟ می‌گوید آقا شکلات‌های ایران این‌جوری است دیگر! حالا طرف تا به حال از یک کیلومتری کارخانه شکلات رد نشده.

به نظر من هر آدمی که بتواند مخاطب جذب کند، موفق است و باید به موفقیتش احترام گذاشت. اگر هم خوشمان نمی‌آید می‌توانیم آن فرد را دنبال نکنیم. مثال دیگر «پژمان جمشیدی» است. به خدا من هیچ آشنایی با او ندارم که بخواهم طرفداری کنم. او یک سریال بازی کرد که حتی دوستان خودش هم از او انتقاد می‌کردند. امروز می‌بینیم در چندین تئاتر هم بازی کرده. تئاتر نیاز به فن بیان، صدای رسا، کوک حرف زدن و توانمندی‌های مختلف دیگر دارد و کار راحتی نیست. اما حالا یکی می‌آید و می‌گوید چرا پژمان که فوتبالیست بوده بازیگر شده. خُب تو که همه‌اش نقد می‌کنی خودت برای جامعه‌ات چه کار کردی؟!

  • * قصد انتشار آلبوم نداری؟

آلبوم بعد از ماه‌های محرم و صفر و بر اساس نظر و زمان‌بندی تهیه‌کننده منتشر خواهد شد. اما چند تک‌قطعه آماده انتشار دارم که بعد از دهه اول ماه محرم به مرور آنها را منتشر خواهم کرد. قطعات جدیدم متفاوت است و خیلی دوستشان دارم. همچنین با یک خواننده خوب هم‌خوانی کرده‌ام که به زودی از آن باخبر خواهید شد. حدود 5-6 سالی هم هست که مشغول نوشتن کتابی از درد دل‌ها و دل‌نوشته‌هایم هستم که امیدوارم بتوانم آن را کامل کنم و به زودی منتشرش کنم.

منبع:
اختصاصی موسیقی ما
http://musicema.ir/
 عکاس: