بایگانی برچسب: s

«ژان»؛ به روایت اردشیر کامکار و زکریا یوسفی

برای همدردی با بازماندگان زلزله کرمانشاه منتشر شد
«ژان»؛ به روایت اردشیر کامکار و زکریا یوسفی
موسیقی ما – قطعه «ژان» اثر مشترک اردشير كامكار و زكريا يوسفي كه در راستای همدردی با بازماندگان زلزله غرب كشور تهیه شده، منتشر شد.

ژان يک قطعه موسيقی بي‌كلام است كه با كمانچه و به همراهي سازهاي كوبه‌ای اجرا شده است. اين دو هنرمند در يادداشتي كوتاه برای اين قطعه نوشته اند:«این نوا، مویه کردستان است؛ سرزمینی که زیر و بم موسیقی با لبخندها و رنج های مردمانش آمیخته است. با فراز و فرودشان، با تار و پودشان… و این زخمه ها پیشکشی است به سپیدارانی که به درازای تاریخ، در برابر تندبادها ایستادند، اما نشکستند و کمر خم نکردند… کردستان غمگینم تسلیت.»

به یاد همه جان‌باختگان زلزله کرمانشاه
اردشیر کامکار- زکریا یوسفی»

در ادامه می‌توانید این اثر اردشیر کامکار و زکریا یوسفی را از اینجا بشنوید و دانلود کنید. کلمه ژان در زبان کردی به معنای درد است.

منبع:
سایت موسیقی ما

http://musicema.ir/

کارن همایونفر موسیقی به وقت شام ابراهیم حاتمی‌کیا را می‌سازد

چهارمین همکاری این دو هنرمند این‌بار در فیلمی درباره داعش رقم خورد

کارن همایونفر موسیقی « به وقت شام » ابراهیم حاتمی‌کیا را می‌سازد

موسیقی ما – کارن همایونفر و ابراهیم حاتمی‌کیا برای چهارمین بار در کنار یکدیگر قرار گرفتند تا به این ترتیب ساخت موسیقی جدیدترین فیلم سینمایی حاتمی‌کیا یعنی«به وقت شام» به این آهنگساز برسد.

همایون‌فر و حاتمی‌کیا پیش از این در سریال «حلقه سبز» و فیلم‌های سینمایی «گزارش یک جشن» و «بادیگارد» با یکدیگر همکاری داشته‌اند و این آهنگساز این‌بار قرار است خلاقیت خود را در فیلمی با موضوع حملات تروریستی به نمایش بگذارد. در واقع، «به وقت شام» به تهیه‌کنندی محمد خزاعی، درباره داعش و تهدیدات تکفیری‌ها است که تنها دو بازیگر مرد ایرانی یعنی هادی حجازی‌فر و بابک حمیدیان در آن حضور دارند و باقی جمعی از بازیگران مطرح سوری و لبنانی هستند. این فیلم یکی از محصولات سازمان هنری رسانه‌ای اوج در سال ۹۶ است که در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر رونمایی می‌شود.

فیلمبرداری «به وقت شام» همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان در یکی از فرودگاه‌های نظامی آغاز شد و این روزها مراحل پایانی خود را می‌گذراند. تدوین فیلم نیز هم‌زمان با فیلم‌برداری اثر، توسط مهرداد خوشبخت انجام می‌شود.

این کارگردان باسابقه پیش از این درباره آهنگساز هجدهمین فیلم‌سینمایی‌اش گفته بود: «تجربه موسیقی بادیگارد با هفده فیلم قبلی‌ام متفاوت شد، چون کارن همایونفر در بادیگارد چنان جوشید که خود تجلی مضمون اصلی فیلم، «محافظ بادیگارد» شد. در چنین موقعیتی، کارگردان بادیگارد جز فخر به حضور چنین هنرمندی چه باید بگوید…» حالا باید دید این‌بار تجربه این دو چهره مطرح سینما و موسیقی در کنار یکدیگر، چه اتفاقی را رقم خواهد زد.

تصویر: خبرگذاری مهر
منبع:
اختصاصی موسیقی ما

http://musicema.ir/node/327154

شب همراهی بهروز صفاریان با مهدی یراحی

کنسرت بیست و یک روز بعد در سالن همایش‌های ایرانیان برگزار شد
تلفیق موسیقی و تئاتر و سینما در شب همراهی بهروز صفاریان با مهدی یراحی
موسیقی ما – «مهدی یراحی» پرونده کنسرت‌های نیمه اول سال 96 را بست. این خواننده شامگاه روز 28 شهریورماه کنسرت «بیست و یک روز بعد» را در سالن همایش‌های ایرانیان روی صحنه برد. تیتراژ فیلم‌سینمایی بیست و یک روز بعد که در حال حاضر روی پرده سینما قرار دارد، عنوان این کنسرت بود و همین موضوع باعث ایجاد اتفاقات بصری جالب خصوصاً در شروع کنسرت شد. اما این برنامه در حالی روی صحنه رفت که قرار بود کنسرت مهدی یراحی روز 20 شهریور در فضای باز برج میلاد برگزار شود. اما به دلیل اعتراض دوستداران او به محل برگزاری این برنامه، او تصمیم به لغو گرفت و سالن تازه تأسیس همایش‌ها ایرانیان را انتخاب کرد. سالنی که یراحی در صفحه اینستاگرامش از آن با عنوان یکی از بهترین سالن‌های کشور یاد کرده بود.

کنسرت بیست و یک روز بعد با حضور مهدی قربانی و حسین شریفی، بازیگران نوجوان این فیلم‌سینمایی، روی صحنه آغاز شد. در ادامه «سروش کریمی»، پرفورمر و بازیگر تئاتر، هم به آنها ملحق شد و لحظاتی از این فیلم‌سینمایی را به شکل متفاوتی با استفاده از برخی اِلِمان‌های آن نظیر کلاه گیس و کیسه داروها اجرا کردند. همزمان هم مهدی یراحی اجرای قطعه بیست و یک روز بعد را آغاز کرده بود. تا پایان این قطعه یراحی روی صحنه حاضر نشد و در انتها پس از خروج پرفورمرها، صدای سوت قطار شنیده شد. ناگهان مهدی یراحی به وسط صحنه رفت و با همان استایل موزیک ویدئوی این فیلم دست‌هایش را رو به قطار گرفت و ماکت قطاری که با چراغ‌هایش در حال حرکت بود رو به روی او متوقف شد. این شروع پرهیجان کنسرت با تشویق‌های حضار همراه شد و یراحی در ادامه به سمت حاضرین برگشت و به ابراز احساسات آنها پاسخ داد. این خواننده در ادامه جدیدترین قطعه خود به نام «چشم تو» را اجرا کرد. آهنگ شش و هشتی که چندی پیش منتشر کرد و برای اولین‌بار در این کنسرت می‌خواند. او در ادامه گفت:«اکنون می‌خواهم قطعه‌ای را بخوانم که نسبت به آن عِرق دارم. یک بار به دوستی گفتم هرکسی که ریشه خودش را فراموش می‌کند را جدی نگیرید.» در هنگام اجرای این کار «عماد لاریجانی» با ساز گِیو ملودی خاک را می‌نواخت. در ادامه دوباره انرژی سالن بالا رفت. آن هم با سفری که مهدی یراحی به جنوب ایران و حوالی شط‌های خوزستان داشت! او مدلی قطعات «من علمک» و «علی مودک» را خواند. یکی از قطعات پرطرفدار این کنسرت، «نگو نگفتی» بود که با همخوانی حاضرین اجرا شد.

یکی از قطعات این کنسرت که با تنظیمی نسبتاً متفاوتی اجرا شد قطعه «آینه قدی» بود. در این نسخه از آینه قدی تا حدودی به فضای راک نزدیک شده بودند که اتفاقاً با مضمون اعتراضی این کار همخوانی داشت. بعد از قطعه «آشوب»، مهدی یراحی از سورپرایز اصلی کنسرتش رونمایی کرد. او ابتدا «بهروز صفاریان» را با عنوان یکی از سه تنظیم‌کننده تأثیرگذار تاریخ موسیقی پاپ و دوست قدیمی‌اش معرفی کرد. در ادامه گفت:«قرار است در این قطعه برایتان پیانو بنوازم اما اجازه بدهید از بهروز صفاریان یک درخواست کنم تا روی صحنه بیاید و او پیانو بنوازد.» این درخواست یراحی با استقبال ویژه دوستدارانش مواجه شد و بهروز صفاریان پس از سال‌ها به دعوت این خواننده دوباره به صحنه قدم گذاشت. مهدی یراحی هم به این نکته اشاره داشت که بهروز صفاریان اجراهای متعددی به عنوان رهبر ارکستر روی صحنه حضور داشته و خوشحال است که این بار در کنار او قرار است کاری را بخواند. اما بهروز صفاریان گفت:«مهدی من را سورپرایز کرد و من هم الان او را سورپرایز می‌کنم و هرچه بخواهم در هر گامی که بخواهم می‌نوازم!» سپس این تنظیم‌کننده باسابقه و پرخاطره، قطعه «هرجای دنیایی دلم اونجاست» را نواخت. اجرای متفاوت این کار فضای احساسی حس و حال جالبی در سالن حکمفرما کرد. خصوصاً که برای اولین‌بار یراحی و صفاریان در کنار هم قرار می‌گرفتند. موزیسین‌هایی که به گفته مهدی یراحی به همراه «روزبه بمانی»، که مهمان ویژه این کنسرت هم بود، یک مثلث در سال‌های نه چندان دور بودند و آثار خاطره‌انگیزی نظیر آلبوم بی‌خوابی سعید شهروز را تولید کردند. پس از این قطعه هم «احسان علیخانی» به حاضرین معرفی شد.

در کنسرت قبلی مهدی یراحی ریمیکسی از قطعات هوای تو و منو رها کن که توسط عماد لاریجانی تنظیم شده بود اجرا شد که مورد توجه طرفداران این خواننده قرار گرفت و در این کنسرت هم دوباره با همراهی حضار خوانده شد. یراحی سپس سراغ قطعه «از خودت خبر بیار» رفت و در این کار، «بابک صفرنژاد» نوازنده مهمان هارمونیکا بود که مرسل وطنی (نوازنده ساکسوفون) و علی افلاطونی (نوازنده گیتار الکتریک) را همراهی کرد. یراحی در ادامه و پیش از اجرای قطعه نفس گفت:«دیروز با یک خبر خوب از خواب بیدار شدم. آن هم این بود که متوجه شدم فیلم‌های سینمایی نفس و بیست و یک روز بعد نامزد معرفی به اسکار 2018 هستند. اما امروز باز هم با یک خبر خوب دیگر از خواب بیدار شدم و فهمیدم که فیلم‌سینمایی نفس به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شده است. من هر دو این فیلم‌ها را دوست دارم و نسبت به آنها عِرق دارم.» او با بیان این توضیحات «نرگس آبیار»، کارگردان فیلم نفس، را معرفی کرد. همچنین هنگام اجرای قطعه «مثل مجسمه» یک میز و مجسمه‌ به میان صحنه آورده شد. سروش کریمی در این کار هم با پرفورمنسی جالب و حرکات هیجان‌انگیزش روی صحنه حاضر شد.

شب خبرساز  و پراتفاق مهدی یراحی با حضور یک نوازنده باسابقه ساز قانون روی صحنه تکمیل شد. این خواننده گفت:«اکنون می‌خواهم از نوازنده‌ای دعوت کنم که با ساز قانون ما را همراهی خواهند کرد و در کنسرت‌های گذشته ما هم حضور داشتند. ایشان همسر یکی از چهره‌های مهم و صدابرداران تأثیرگذاران موسیقی ایران هستند که چندی پیش از دستشان دادیم. می‌خواهم این کنسرت را به زنده‌یاد ناصر فرهودی هنرمند و صدابردار بسیار خوبمان تقدیم کنم که چندی پیش از بین ما رفتند.» با این توضیحات مینو قاسم‌پور، همسر مرحوم فرهودی، در میان تشویق‌های حاضرین روی صحنه حاضر شد و گروه را در اجرای قطعه «سرما نزدیکه» همراهی کرد.

در ادامه هم او قطعه خاطره‌انگیز «امپراطور» را خواند و پس از آن «مونا برزویی» ترانه‌سرای این کار را معرفی کرد. بخش پایانی رپرتوار این کنسرت هم به اجرای مدلی قطعات امشبم گذشت و شال گردن اختصاص داشت. نهایتاً هم پیش از اجرای قطعه غزال، یراحی پس از مدت‌ها قطعه «مسافر پاییزی» را با دکوری که رنگ و بوی پاییز داشت خواند.

سهیلا گلستانی، حسین شریفی، مهدی قربانی، محمدرضا خردمندان، محمدرضا شفاه، سعید زمانی، ساره بیات، پرستو صالحی ایمان جعفری پویان و علی بحرینی سایر مهمانان ویژه این کنسرت بودند. امیرعلی بهادری هم مهمان دیگر این برنامه بود که در لحظه معرفی اش هنگام قطعه آرامش در سالن حضور نداشت اما به محض ورود مجدد به سالن مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. در این کنسرت «کیوان ملک مطیعی» به عنوان طراح صحنه در کنار گروه حضور داشت که مدل دکور و طراحی صحنه این برنامه نسبت به اجراهای قبلی مهدی یراحی کاملاً متفاوت بود.

مهدی یراحی در این برنامه عظیم روحانی (نوازنده گیتار نایلون)، حامد حمیدزاده (نوازنده گیتاربیس)، دانیال دانشور (نوازنده پرکاشن)، امیر فقیه (سمپلر و سینت‌سایز)، عماد لاریجانی (کیبورد)، مهرداد احمدزاده (کیبورد) و مجید رضاپور (درامز) نوازندگان ارکستر بودند. این کنسرت به همت موسسه فرهنگی هنری «جام سبز» به مدیریت «فرهاد گوی‌آبادی» برگزار شد. در پایان برنامه و هم با مساعدت مدیران سالن همایش‌های ایرانیان و پرسنل حراست، مهدی یراحی به جمع طرفدارانش رفت و تا حدود ساعت 3 بامداد با آنها عکس یادگاری گرفت.

منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
http://musicema.ir/
 عکاس:

خانه تنبور کرمانشاه افتتاح شد

حسین علیزاده: چرا وقتی می‌خواهیم به هنرمندی جایگاه بین‌المللی بدهیم، «ایران» را حذف می‌کنیم!
موسیقی ما – مراسم افتتاحیه خانه تنبور روز گذشته در روستای بانزلان برگزار شد، در این مراسم مسئولان و هنرمندانی چون حسین علیزاده، شهرام ناظری، کیهان کلهر، علی‌اکبر شکارچی، محمدرضا درویشی، نوید افقه، علی بوستان، علی ترابی و بسیاری از هنرمندان محلی حضور داشتند.

«حسین علیزاده» از اینکه «علی‌اکبر مرادی» خانه تنبور را در ملک خصوصی‌اش و با هزینه‌های غیرارگانی ساخته، تشکر کرد و گفت: «فکر می‌کنم در میان اتفاق‌هایی که برای ملت ایران افتاده؛ اتفاق امروز بسیار مهم است. امروز در برگزاری این مراسم هیچ تشنجی نیست و حضور این مردم در اینجا نیاز به هیچ مسئله حفاظتی ندارد.  ما همه ایرانی هستیم و تنبور به منی که تنبورنواز نیستم تعلق دارد؛‌همان‌طور که هر سازی به شما تعلق دارد. هر قطعه‌ای از هر کجای ایران به تمامِ ایرانی‌ها تعلق دارد و ایران یکی از سرزمین‌های بزرگ دنیاست که فرهنگ‌ های بسیار متنوعی را در خودش جای می‌دهد واز نظر تخصص موسیقی یکی از کشورهای بسیار ثروتمند است؛، چون به خاطر اقوامی که در اینجا زندگی می‌کنند دارای موسیقی‌های بسیار غنی هستند.  شاید این مساله برای مردمی که تخصص چندانی ندارند، ناشناخته باشد؛ اما در سطوح دانشگاهی و تحقیقاتی یک ادعا نیست و به همین خاطر است که درست است سالیان درازی به موسیقی کم‌لطفی می‌شود؛ اما موسیقی به لطف کسی نیازی ندارد. موسیقی در قلب همه است. مثل نفس کشیدن است؛ تمام زندگی ما پر از موسیقی است؛ موسیقی‌ای که با ساز نواخته نمی‌شود، مثل رنگ است؛ مثل طبیعتی است که شما می‌بینید. »

او ادامه داد:‌ «من به شهر کرمانشاه بسیار غیرت دارم چون با موسیقی این منطقه آشنا هستم و دو هنرمند بزرگ کیهان کلهر و شهرام ناظری از آن سر برآورده‌اند؛ اما وقتی صحبت از این دوستان می‌شود که در تمام جهان مطرح هستند؛ دو عنوان از فرهنگِ خودمان را حذف می‌کنیم. یکی مساله «شوالیه» است که درباره‌ی «شهرام ناظری» به کار می‌بریم. خود نامِ «شهرام ناظری» به تنهایی گویا نیست که ما از واژه‌ی دیگری استفاده کنیم؟‌ او کرمانشاهی و ایرانی است . شاید به همین خاطر خودم این عنوان را قبول نکردم تا «حسین علیزاده» باشم، نمی‌خواهم شوالیه باشم. همین‌طور تمام روزنامه‌نگاران از «کیهان کلهر» به عنوان کمانچه‌نوازی بین‌المللی یاد می‌کنند، چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟‌ یعنی ما در جهان ایران نداریم؟‌ ایران بخش مهمی از جهان است؛ چرا وقتی می‌خواهیم جهانی باشیم، ایران را حذف می‌کنیم؟‌ کلهر آهنگساز و کمانچه نواز بزرگ ایرانی است. با عنوان‌های غیرفارسی و غیرایرانی هنرمندانمان را خطاب نکنیم. اگر در فرانسه بدانند که ما به هنرمندمان «شوالیه» می‌گوییم به ما می‌خندند؛ این یعنی ما هنرمندمان را با عنوانی خطاب می‌کنیم که آنها به ما داده‌اند. شما در دنیای موسیقی جوایز و نشان‌های بسیاری گرفته‌اید، مبارک‌تان باشد و صدها جایزه دیگر هم حق‌تان هست که باید بگیرید اما نام‌تان برای بیان بزرگی‌تان کافی است. شهرام ناظری وقتی اسمش می‌آید قلب همه برایش می‌تپد پس نیازی به عنوان «شوالیه» ندارد. هنرمندان بسیار دیگری هم در ایران هستند که نشان «شوالیه» را گرفته‌اند اما تنها به نامشان خطاب می‌شوند. محمدرضا شجریان هم نشان شوالیه گرفته اما همان نامش برای بیان بزرگی‌اش در هنر کافی است.»‌

«شهرام ناظری» نیز در بخش دیگری از این مراسم سخنانِ کوتاهی بیان کرد: «باعث سعادت من است که امروز به همراه دیگر استادان موسیقی در اینجا در خدمت شما هستیم. از همه کسانی که زمینه ایجاد این خانه تنبور را فراهم کرده‌اند، تشکر می‌کنم. از مرادی که زحمات بسیاری کشیده تشکر می‌کنم. از تمام مسئولانی که این برنامه را یاری کردند تشکر می‌کنم. تاریخ نام کسانی که در به سرانجام رسیدن این مراسم کمک کرده‌اند را به مهر یاد می‌کند. روسیاهی هم برای کسانی می‌ماند که نمی‌خواستند چنین مراسم باشکوهی برای افتتاح خانه تنبور برگزار شود.»

ناظری همچنین در بخش دیگری از این مراسم به درخواست مردم برای آوازخوانی‌اش پاسخ مثبت داد و دو قطعه را یکی به زبان فارسی و دیگری به زبان کردی برای حاضران اجرا کرد.

در این مراسم همچنین «علی اکبر مرادی» – نوازنده‌ی تنبور و متولی خانه تنبور- در سخنانی کوتاه گفت : «کسی که در تمام این دوران یار ما بوده، مهندس محمود بیات معمار این بناست. اینجا(خانه تنبور) مرکزی برای هنر است. اینجا جایی برای هنر والاست؛ پس به ما اجازه خدمت بدهید. همه ما بدون هیچ توقعی داریم کار می کنیم. اینجا خانه تنبور گوران یا کرمانشاه هم نیست؛ اینجا خانه تنبور است.»

«محمدرضا درویشی» آهنگساز و پژوهشگر موسیقی ایران هم درباره‌ی این رویداد گفت: «علی اکبر مرادی بی‌هیچ پشتوانه‌ای جان و مالش را برای تاسیس این خانه گذاشته است. امیدوارم جوانان تنبورنواز از کلِ نقاط استان و حتی استان‌های اطراف به این مکان بیایند. تنبور امروز یک ساز ملی است. یک ساز باستانی است. تنبور فقط یک ساز محلی نیست. هیچ جایی بهتر از خانه تنبور نمی تواند مقام های اصیل تنبور را به نسل های بعد منتقل کند. به استاد مرادی تبریک و خسته نباشید می گویم. خوش به حال همه ما که در اولین جشنواره تنبور هستیم.»

«کیهان کلهر» نیز که به تازگی سه اجرای موفق همراه با «رامبرانت تریو» داشته است؛ دیگر سخن‌ران این مراسم بود: «آنچه من می‌خواستم بیان کنم، استادان ناظری و درویشی بیان کردند؛ جز اینکه بسیار خوشحالم که یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای دوستم آقای علی‌اکبرخان مرادی تحقق پیدا کرد و اینجا ساخته شد. ایشان در سال 81 به من گفت که چنین قصدی دارد و خوشبختانه ساخت این مرکز میسر شد. راه‌اندازی این مرکز به تنبور در این منطقه مرکزیت می‌دهد.»

برندگان جشنواره در سه رده‌ی سنی الف تا ج معرفی شدند؛ اما از اتفاقاتِ مهم امروز عیادت «حسین علیزاده» استادِ برجسته‌ی موسیقی ایران برای عیادت از کودکِ کمانچه‌نوازی است که هم‌اکنون در کما به سر می‌برد.

منبع : http://www.musicema.com/node/325617

رکوردشکنی حامد همایون در موسیقی پاپ

«حامد همایون» که با برگزاری بیش از ٢٣٠ کنسرت در ۵ ماه و پس از انتشار فقط یک آلبوم، رکورددار اجرای کنسرت است، به زودی در کشورهای مختلف روی صحنه می‌رود.

خواننده آلبوم «دوباره عشق» که از زمستان سال گذشته برگزاری کنسرت‌ هایش را آغاز کرده، تا کنون ۵٠ سانس اجرا در تهران برگزار نموده و از این حیث به رکوردی قابل توجه دست پیدا کرده است. این خواننده اخیراً با برگزاری ۱۲ سانس اجرا در تالار بزرگ وزارت کشور، جمعاً از ۳۶۰۰۰ مخاطب در این سالن میزبانی کرده است. این در حالی است که تا پیش از این گروه آریان که به تهیه‌کنندگی شرکت «ترانه شرقی» فعالیت می‌کرد با ۱۰ سانس اجرای متوالی رکورددار اجرای پاپ در این سالن بزرگ بود.

استقبال مخاطبین از کنسرت‌های حامد همایون باعث شد شرکت «ترانه شرقی» یک شب دیگر هم به اجرای او اختصاص دهد و بر این اساس خواننده «چتر خیس» در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۹۶ بار دیگر در تهران و این بار در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران روی صحنه خواهد رفت.

حامد همایون در شهرستان‌های مختلف کشور روی صحنه رفته و در خارج کشور نیز اجراهایی در انگلستان، آلمان، هلند و سوئد داشته است. این خواننده به زودى در استانبول ترکیه، دبى، شهرهای مختلف استرالیا و کانادا نیز اجرا خواهد داشت.

«عاشق شدم رفت» و «عاشقانه» عناوین دو تک‌ آهنگ این هنرمند هستند که ماه گذشته منتشر شدند.

منبع: سایت خبری و تحلیلی موسیقی ایرانیان Musiceiranian.ir

 

سامان جلیلی آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است

سامان جلیلی: آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است

موسیقی‌‌ما – سامان جلیلی سال‌هاست که در حوزه موسیقی پاپ فعالیت دارد و طرفداران خاص خودش را هم دارد. از آن‌ دست خواننده‌هایی است که تیفوسی‌‌‌های زیادی را در فضای مجازی دارد و معمولا هر اتفاق از سوی او، واکنش‌های مختلفی را در پی دارد. نخستین آلبومش «پرتگاه» را چند سال پیش و پس از همه گیرشدن آثارش در اینترنت روانه بازار موسیقی کرد و تعداد اجراهای زنده‌اش به قدری‌ست که می‌گوید قطعا می‌تواند بین رکوردداران اجرای زنده در ایران باشد.
هرچند برخی مشکلات با یکی از تهیه کننده‌های تهران باعث شد چند سالی را نتواند در تهران به اجرای برنامه بپردازد و همین موضوع یکی از بزرگ‌ترین حواشی دوران کاری این خواننده است.

سامان جلیلی که این روزها در آستانه انتشار دومین آلبوم رسمی خود «چه حال خوبیه» است. بارها و بارها درباره زمان انتشار آن اظهار نظر کرده و بارها بدقول شده ولی این بار با قدرت اعلام کرده که این آلبوم اواخر خرداد ماه روانه بازار موسیقی کشور خواهد شد.

همه این اتفاقات، اصلی‌ترین دلیل این گفتگوی تفصیلی با سامان جلیلی است که برای نخستین بار به آنها پاسخ داده است. این خواننده به همراه «محمد قیامتی» (مدیربرنامه‌هایش) در دفتر سایت «موسیقی‌ما» در عصری بهاری حاضر شدند و متن زیر چکیده‌ای از گفت وگوی دو ساعته با این خواننده است که در ادامه می‌خوانید:

  • * کم حرف‌ترین خواننده ایرانی هستی که خیلی به ندرت حاضر می‌شوی در جاهای شلوغ حاضر شوی. این رفتارها نوعی از استراتژی کاری توست یا ذاتا اینگونه هستی؟

این شخصیت را خودم خیلی دوست دارم. از زمان‌های قبل که با آقای قیامتی آشنا شدیم به من گفتند که باید بیشتر توی چشم باشی. نمی‌دانم چرا ولی زیاد دوست نداشتم توی چشم باشم و بیشتر می‌خواستم از بقیه جدا باشم و خودم کار کنم. بیشتر دوست دارم شنونده باشم و می‌دانم اگر حرفی بزنم برداشت دیگری از آن می‌شود. بیشتر دوست دارم شنونده باشم و با کارهایم حرف بزنم.

  • * این شخصیت از زمانی که شروع به کار نکرده بودی هم وجود داشت یا وقتی وارد فضای موسیقی شدی این اتفاق برایت افتاد؟

همیشه همین شکلی بودم و حتی بدتر هم. کلا خجالتی و گوشه گیری بودم.

  • * با این حال وقتی اولین بار برای کنسرت روی یک استیج دوهزار نفره رفتی احساس وحشت بزرگی نداشتی؟

دقیقا. اولین اجرای ما در تهران در سالن میلاد نمایشگاه بود و من جلوی دوهزار نفر فقط راه می‌رفتم و نمی‌توانستم نگاه کنم. نمایشگاه تهران به نظر من غول مرحله آخر بود و واقعا ترسیده بودم. سن من خیلی کم بود و فقط 23 ساله بودم و واقعا برای من ترسناک بود.

  • * کمی به عقب برگردیم و اینکه چه زمانی متوجه شدی آثارت مورد توجه قرار گرفته است؟

شروع کردن من داستان جالبی داشت. من فوتبالیست بودم. با دوستانم نشسته بودیم و تلویزیون آهنگی پخش کرد و من فی البداهه یک مصرع آن را خواندم. دوستِ دوستم که گیتار می‌زد آنجا به من گفت سامان صدایت بد نیست و بیا ما گیتار بزنیم و تو با ما بخوان. ما هر هفته پنجشنبه جمعه‌ها گیتار می‌زدیم و می‌خواندیم. تا اینکه من گیتار زدن یاد گرفتم و یک روز که گیتار می‌زدم و می‌خواندم خانمی که سنش هم زیاد بود و حدود 45-50 سال سن داشت به من گفت چرا فقط آهنگ بقیه را می‌خوانی و خودت نمی‌روی آهنگ بسازی؟ من واقعا ساکت شدم و به حرفش فکر می‌کردم. فردای آن روز از کیش که در آنجا زندگی می‌کردم به شمال و بعد تهران آمدم و کار ساختم. فکر می‌کنم اولین کار من که ساخته شد آهنگ «عشق من» و بعد «بهونه» بود. آن زمان که من این آثار را خواندم، اطرافیانم گفتند که خوب است و ادامه بدهم و همین رویه باعث شد من ناخودآگاه به سمت موسیقی و خواندن بیایم.

  • * درمورد الگوها و کسانی که از ابتدا کارهایشان را رصد می‌کردی و دوست‌شان داشتی صحبت کنیم.

من با کارهای شادمهر خیلی به خواندن علاقمند شدم. ضبط‌های کوچکی در قدیم بود که دو دکمه داشت و وقتی آن را می‌زدیم شروع به ضبط کردن می‌کرد و من وقتی با آن می‌خواندم و ضبط می‌کردم از بچگی دوست داشتم صدایم شبیه به شادمهر شود و ناخودآگاه این اتفاق افتاد.

  • * درمورد فوتبالی بودنت هیچوقت حرف نزده بودی. داستان از چه قرار است؟

داستان ورزش کردن من هم جالب است. من همیشه دوست داشتم کلاس فوتبال بروم ولی پدرم می‌گفت سر کوچه کلاس کاراته است و به کاراته برو. باز می‌گفتم فوتبال و می‌گفتند دوتا کوچه پایین‌تر کلاس کشتی است و بیا کشتی را هم تست کن. به گونه‌ای شده بود که همیشه پدرم می‌گفت من در آن سال‌ها فقط برای تو اسب نخریدم و اگر اسب‌دوانی هم می‌رفتی دیگر همه چیز تمام بود! خلاصه بگویم ما به کیش رفتیم و در یکی از تیم‌های دسته دو یا سه کیش بازی می‌‌کردم. این موضوع برای 7-8 سال پیش است. من واقعا فوتبال را دوست داشتم.

  • * یعنی خیلی جدی و حرفه‌ای هم بازی کردی؟

بله. من آقای گل هم شده بودم. در تیم خدمات کیش فوروارد چپ بازی می‌کردم.

  • * آبی یا قرمز؟

من شدیدا استقلالی هستم.

  • * شخصیت جالبی از تو ظاهرا در حال کشف شدن است. کدام نسل را در استقلال دنبال کردی و قهرمانان استقلالی‌ات چه کسانی بودند؟

قهرمان من فرهاد مجیدی بود و قبل آن را زیاد به خاطر ندارم. فرهاد و جباری و امیرحسین صداقی و وحید طالب‌لو و پیروز قربانی و … بازیکنان استقلال در نسلی من بودند. من خیلی هم به استادیوم می‌رفتم.

  • * چرا عمده خواننده‌های پاپ ایرانی پرسپولیسی هستند؟ رضا صادقی، علی عبدالمالکی، فرزاد فرزین و…

اتفاقا خیلی خوب است. همیشه می‌گفتند وقتی کم باشی خاص هستی. ولی مطمئن باش من استقلالی‌ترین خواننده ایران هستم.

  • * البته تو، احسان خواجه امیری، حمید عسگری و رضا یزدانی هم استقلالی هستید.

مرتضی پاشایی هم استقلالی بود…. یادش به خیر.

  • * هیچ‌وقت به سمت این رفتی که برای باشگاه خودت کاری بخوانی؟

نه هیچ‌وقت پیش نیامد. من برای مصاحبه هم خجالتی بودم چه برسد به اینکه به باشگاه استقلال بروم و بخواهم برایشان بخوانم.

  • * فضای کاری‌ات هم به گونه‌ای است که به این فضای اکتیو و پر انرژی نزدیک هستی. شاید اگر هرکس به جای تو باشد بخواهد یک کار قوی بخواند. حتی به آن فکر هم نکرده‌ای؟

تاکنون به این فکر نکردم که بخواهم برای استقلال بخوانم.

  • * به موسیقی برگردیم. همه اتفاق‌ها گذشت و اولین آلبوم تو منتشر شد. نکته اینجاست که بعد ازآلبوم رسمی تو اتفاقات زیادی دست به دست هم داد که تو در تهران اجرای کمتری داشته باشی. هیچوقت در این مورد صحبت نکردی.

ما وقتی آلبوم را منتشر کردیم محمد قیامتی مدیر برنامه‌های من تصمیم گرفت با تهیه کننده‌های کنسرت در تهران قرارداد ببندیم. محمد در این باره کلی تحقیق کرد و من هم دورادور شرکتی را که با آنها قرارداد تهران را بستیم را می‌شناختم. با ایشان قرارداد بستیم. من خواننده‌ای با سن کم بودم و آن روزها 23 ساله بودم و تجربه‌ای نداشتم و فقط 34 آهنگ خوانده بودم و نمی‌شد انتظار زیادی از من داشت. آن زمان به من قول‌های زیادی درمورد آلبوم و کلیپ و تبلیغات دادند و کلی وعده و وعید … . اجرای اول را که گذاشتیم و من نمی‌دانستم که میزان سود مالی برای تهیه کننده چطور بوده. چون ما قرارداد داشتیم. اجرای دوم را خود محمد گذاشت و تهیه کننده بود و دیگر آن آقای تهیه کننده برای ما کنسرتی نگذاشت. … همین گونه گذشت تا سرانجام تصمیم گرفتیم همکاری را ادامه ندهیم و به ما برای فسخ قرارداد مبلغی را گفتند و بعد از این مدت محمد مبلغی را آماده کرد و ما قرارداد را فسخ کردیم. متاسفانه این شد بدترین تجربه زندگی من در فضای حرفه‌ای.

  • * آن دوره یکی از مهم ترین دوره‌های کاری تو بود که به دلیل این ماجراها بسیار ناخوشایند گذشت. آلبوم تو منتشر شده بود و شاید بهترین زمان برای کنسرت تهران را داشتی. ولی این اتفاقات باعث شد طرفداران تو در تهران بسیار دلگیر شوند ولی باید به آینده نگاه کرد.

کنسرت تهران که به تهیه کنندگی محمد قیامتی برگزار می‌شود و در مردادماه و روز تولدم به روی صحنه می‌رویم. دوسانس بودن یا چهارسانس بودن آن را محمد بهتر می‌داند. شهرستان هم اجرا داریم. دوست دارم همه اتفاقات تلخ گذشته را فراموش کنم و به آینده و این همه اتفاق بزرگ که در راه است فکر کنم. روزهای خوبی در پیش است و من انرژی زیادی برای آنها دارم. آن آقای تهیه کننده را هم بخشیدم و برایشان آرزوی موفقیت دارم. من به گذشت و اینکه در مواقع سخت باید بعضی چیزها را رها کنی و برای پیشرفت از حق ات بگذری، اعتقاد دارم. مرور زمان خیلی چیزها را ثابت خواهد کرد.

  • * موضوعی که همیشه ناگفته مانده، درمورد نوع آشنایی و سیاست کاری‌ات با محمد قیامتی – مدیربرنامه‌هایت- است. این آشنایی از کجا شروع شد، شرح وظایف به چه صورت است. برنامه ریزی‌های آینده شما چیست.

7 یا 8 سال پیش من در تهرانسر خدمت سربازی بودم. یک نفر که برادر محمد بود به من زنگ زد که ما می‌خواهیم قرارداد ببندیم. من هم قبول کردم. به دنبال من آمدند و من هم مرخصی گرفتم و باهم صحبت کردیم که گفتند برای من آلبوم می‌زنند و تهیه کننده و مدیربرنامه من می‌شوند و درصدی هم بینمان تعیین کردیم که کارهای اجرا و هر نوع درآمدی شامل آن باشد. ما با هم قرارداد بستیم و الان هم قرارداد داریم وانشالله تمدید می‌شود و مشکلی نداریم و راضی هستیم.

  • * نکته‌ای که هست زیاد بودن اجراهای شهرستان توست. از لحاظ اجرا در شهرستان قطعا جزو رکوردداران خوانند‌ههای پاپ هستی.

محمد قیامتی: قبل از محرم و صفر پارسال یعنی تا برج 6 به جرات می‌توانم بگویم کمتر از محمد علیزاده در شهرستان اجرا نرفته‌ایم. بعد از محرم و صفر حدود یک ماهی شد که سامان بیماری در کبد خود داشت که کمی درگیر آن بودیم و اجرا نرفتیم. امسال خداروشکر سلامتی‌اش را بدست آورد. بعد از آن هم درگیر فسخ قرارداد کنسرت تهران بودیم حتی لغو قرارداد کنسرت تهران اولویت بیشتری نسبت به آلبوم‌مان داشت. همه این‌ها دلایل کم کاری ما در 6 ماه گذشته بود و انشالله بعد از آلبوم اجراهای زیادی داریم و حداقل قرارداد اجرا در 15 شهر را بسته‌ایم که در هر شهر دو سانس اجرا داشته باشیم و شاید در شهرهایی مثل تبریز به 4 یا 6 سانس هم برسیم.

  • * ماجرای طرفداران زیاد تو در آذربایجان چیست؟ تِم استانبولی برخی آثارت در این موضوع نقش ندارد؟

وافعا خودم هم نمی‌دانم. با اینکه خودم شمالی و مازندرانی هستم در شمال کشور هم شاید انقدر طرفدار نداشته باشم. وقتی به سمت تبریز و اردبیل می‌روم همه بچه‌ها از دلیل آن عاجز می‌مانیم. فکر می‌کنم تُن صدا دلیل باشد و آن سمت‌ها از این تن صدا خوششان بیاید. واقعا برای خودم عجیب است و فکر می‌کنم در تبریز ظرفیت اجرای زنده زیادی داشته باشم که قطعا بعد از آلبوم در این شهر اجراهای ویژه‌ای خواهم داشت.

محمد قیامتی: اجرای اولی که در تبریز رفتیم در سالن چیچک که فکر می کنم ظرفیت هزار وچهارصد نفری دارد دو سانس اجرا رفتیم. اگر در سالن پتروشیمی که پانصد نفر ظرفیت داشت می‌رفتیم 6 سانس را هم می توانستم اجرا کنیم. همه این‌ها برای قبل از آلبوم بود و من با تضمین می‌گویم که آلبوم فوق العاده‌ای است که حداقل 5-6 کار آن هیت می‌شود و هرجا که بروید آن را می‌شنوید.

سامان: آلبوم خیلی خوبی شده و من واقعا خودم فکر نمی‌کردم به این خوبی شود. آلبوم‌هایی که الان می‌آید و من می‌شنوم واقعا چیز زیادی در خود ندارند و احساس می‌کنم آلبوم من واقعا یک سر و گردن از همه آنها بالاتر است.

  • * برسیم به آلبوم. پروسه این آلبوم دقیقا از چه زمانی استارت خورد؟

سال گذشته من یک سری کارها ساخته بودم و فکر می‌کنم یک سال یا یک سال و نیم است که گفته‌ایم آلبوم‌مان را شروع کردیم و قرار است پخش شود. بعد به اجرا و بیماری من خورد و کبدم مشکل پیدا کرد و حتی من یک ماه نمی‌تواستم غذا بخورم چه برسد به اینکه بتوانم کار یا اجرا کنم. بعد از همه این‌ها به نظر من آن کارها قدیمی شد. آلبوم «پرتگاه» من که سه سال بعد از ساختن ملودی‌هایم پخش شد برای من تجربه‌ای بود که ملودی‌ها باید یک تا سه ماه قبل پخش آلبوم باشد. یعنی ملودی را بسازم و برای تنظیم بدهم و بخوانم و سریعا کار پخش شود. همه کارها را کنار گذشتم و فکر می‌کنم در عرض 35 روز 9 آهنگ ساختم که فکر می‌کنم بهترین آلبوم دوران زندگی من باشد. فکر می‌کنم با آلبوم «چه حال خوبیه» حال همه مخاطبانم خوب شود.

  • * شما برای آلبوم زمان‌های مختلفی را مطرح کردید هوادارانتان کمی بدبین شده‌اند. بخش مهمی از فعالیت حرفه‌ای یک آرتیست نوع اطلاع رسانی درمورد آثارش است و بدقول شدن نزد مخاطب اتفاقی است که می‌تواند تبعات منفی داشته باشد. چرا این بدقولی باعث رنجش طرفدارانتان شد؟

ما بی‌تجربگی کردیم ولی داستان‌هایی هم دارد. اول از همه خودم را می‌گویم که یک سری ملودی‌هایی ساختم که می‌گفتم خیلی خوب است و وقتی ملودی‌های دیگر می‌ساختم و در کنارشان می‌گذاشتم می‌دیدم که خوب نیستند و کارهای معمولی بقیه کارهای خوب را خراب می‌کنند. دوباره زمان می‌گذاشتم که آلبوم را بهتر کنم ولی دلیل اصلی آن تنظیم کننده بود که فکر می‌کنم 7-8 ماه کار ما را عقب انداخت. هر روز با بهانه‌ی مختلفی مثل اینکه امشب اینترنت ندارم کار را بفرستم، امشب فلانی مریض است، پایم درد می‌کند و انگشتم در رفت، چشم‌هایم قرمز شده و هزار بهانه دیگر. بهتر بود 5 ماه پیش بگویند که وقت ندارم و زمان ما را نمی‌گرفتند. فقط هم من نیستم و آدم‌های زیادی را اذیت کرده است.

  • * درمورد فضای کلی آلبوم صحبت کنیم. قبل از انتشار آلبوم زمان خوبی است که ایده‌آل‌هایت را درمورد آلبوم بگویی. فکر می‌کنی چه قشری از جامعه مخاطبینت از این آلبوم لذت ببرند؟

من در این چند سالی که کار کرده‌ام سعی داشتم که کارهایم ترتیبی داشته باشد و یکی غمگین و دیگری شاد و دیگری هاوس و ترنس باشد و همیشه همین روال را تکرار می‌کردم. شب عید حتما باید یک کار شاد می‌دادم. من در یک سالی که گذشت فقط آهنگ‌های غمگین و هاوس ترنس کار کردم و هدفم این بود که آهنگ‌های شش و هشت و شاد من به چشم بیاید. اسم آلبوم را در ابتدا «سقوط» گذاشته بودیم ولی خودم دیگر از این فاز بد و منفی وتکراری بیزار شده بودم. احساس کردم همه خیلی مشکلات دارند و فکرشان در کار و زندگی درگیر است و پیش خودم گفتم چرا حالشان را خوب نکنیم؟ این همه من آهنگ غمگین خواندم و اتفاقاتی که باید می‌افتاد دیگر افتاده و باید به دنبال خوب کردن حال مردم باشم و آهنگ‌هایی بسازم که وقتی مردم برای شنیدنش سه دقیقه وقت می‌گذارند حالشان عوض شود. سعی کردم که بین آهنگ‌ها تفاوت هم باشد. مثلا من هیچوقت کار تلفیقی نخوانده بودم و در این آلبوم خواندم. کارهای شادی ساختم و از فضایی که قبلا در آن بودم درآمدم. این آلبوم کار غمگین هم دارد ولی 2-3 کار غمگین خیلی خوب هستند و باید این آلبوم شنیده شود.

  • * واقعا آلبوم در چه مرحله‌ای است؟

وکال یکی از کارها مانده و یک کار را هم به اشکان آبرون داده‌ام که فکر می‌کنم 7-8 روز دیگر به من تحویل بدهند. مجوز آلبوم تمام شده است و وکال این کار را هم بگیرم میکس و مستر کار می‌ماند که فکر می کنم 7 کار را کوشان حداد میکس کرده و فقط 3 تای دیگر مانده است. فکر می‌کنم به زودی کار آلبوم تمام شود چون قرارداد پخش را هم بسته‌ایم.

  • * حالا که کارهای آلبوم تمام شده کمی درباره مسائل شخصی تر تو حرف بزنیم. یک روز عادی سامان جلیلی چگونه می گذرد؟ از کجا شروع می ‌شود و چه کارهایی انجام می‌دهی؟

من وقتی از خواب بیدار می‌شوم معمولا یک یا دو ساعت در گوشی هستم و تلفنم را چک می‌کنم. بعد از آن به اتاق تنظیم کارهایم می‌روم و با صداهایی که می‌شود آهنگسازی کرد کار می‌کنم تا ببینم می‌توانم از آن‌ها کاری را بسازم یا نه. چون اعتقاد دارم در لحظه می‌توان کاری را ساخت که تاثیرگذار باشد. من هر روز این را امتحان می‌کنم تا ببینم می‌توانم کاری را بسازم یا نه. من عاشق پلی استیشن هستم و معمولا زیاد با پلی استیشن بازی فوتبال می‌کنم. در خانه هم میز بیلیارد دارم و بیلیارد بازی می‌کنم و تفریحم همین است و زیاد به بیرون نمی‌روم. همه چیز را در خانه آورده‌ام که بتوانم در خانه تفریح کنم.

  • * گوش کردن موسیقی بخشی از روزهای عادی تو را تشکیل نمی‌دهد؟

اصلا موسیقی گوش نمی‌دهم و اگر بخواهم موسیقی گوش دهم کارهای ترکیه‌ای و هندی را گوش می‌دهم چون به نظرم با گوش دادن به آنها فضای من عوض می‌شود.

  • * یعنی بازار داخلی را رصد نمی کنی؟

تقریبا کارهای همه خواننده‌ها را پیگیری می‌کنم و می‌شنوم. برای خودم خوب است که کارها را بشنوم تا تلاش کنم بهتر از آن‌ها را بسازم.

  • * در یک سال گذشته اثری بوده که روی تو تاثیر بگذارد و آن را تحسین کنی و بگویی چقدر کار خوب و شاهکاری بوده و به حقش نرسیده است؟

کارهایی که به حقشان نرسیده‌اند زیاد بوده است. مثل کارهای مهدی یراحی که به نظرم به حقش نمی‌رسد. من واقعا درک نمی‌کنم چرا مهدی یراحی 6 یا 8 سانس در تهران نمی‌رود؟ صدایش عالی است و ترانه‌هایی که انتخاب می‌کند نشان دهنده هوش بالای اوست. مهدی یراحی آدم مولفی است و به نظرم خیلی خوب است که پای اعتقادش می‌ایستد و کارش را عوض نمی‌کند و همان مسیر را ادامه می‌دهد. حتی به حرف بقیه که می‌گویند کمی شاد و تین ایج پسند بخوان توجه نمی‌کند و کار خودش را انجام می‌دهد که به نظرم ارزش زیادی دارد.

  • * انتقادی که به تو مطرح می‌شود این است که تیم کاری تو، تیم ثابتی است. خودت فکر نمی‌کنی این امر به مرور باعث می‌شود که در گذر زمان به یکنواختی برسی و وارد پروسه تکرار بشوی. از این موضوع نترسیدی؟

بله ترسیدم. من از این آلبوم تصمیم گرفتم تغییر کنم. چون هر اتفاقی می‌خواست بیفتد تا الان افتاده و باید کارم را خوب کنم. به عنوان ترانه سرا با مهرزاد امیرخانی کار می‌کنم که فضای دیگری قرار است بیاید. تنظیم کننده اکثر کارهای قبلی من حامد برادران بود و در این آلبوم با کوشان و اشکان آبرون کار می‌کنم که تاکنون با آن‌ها کار نکرده بودم. البته کار «پرتگاه» با کوشان بود. همه چیز را عوض می‌کنم و با برندترین افراد کار می‌کنم. شاید برای ملودی هم با علیرضا افکاری بتوانم کار کنم.

  • * قابلیت‌های ملودی سازی تو انقدر یونیک و ویژه است که خیلی‌ها اعتقاد دارند از بهترین ملودی سازها هستی. درمورد پروسه ملودی سازی خودت صحبت کن که اصولا از کجا می آید؟

واقعا خودم نمی‌دانم. بعضی کارهای من هم مثل «وای دلم» و «حیف روزهای رفته» به حق خودش نرسید. همیشه تا خودم مصرع به مصرع کار را دوست نداشته باشم کار را پخش نمی‌کنم. همیشه دوست دارم ترانه مخاطبینم را درگیر کند و وقتی می‌خواهند سه دقیقه وقت بگذارند، برای گوش‌هایش ارزش قائلم.

  • * یکی از حاشیه‌های مهم سال گذشته تو ماجرای حامد برادران و ورودش به ارکستر آقای گلزار و خروجش از ارکستر سامان جلیلی بود. چه شد که همه چیز به هم خورد؟

من و حامد خیلی خوب کار می‌کنیم. طبیعتا وقتی گروهی خوب کار کند آدم‌هایی پیدا می‌شوند که وسط بیایند و رابطه‌ها را خراب کنند و حرف ببرند. حتی حرف‌هایی را هم اضافه کنند و به من بگویند حامد این حرف‌ها را زده یا به حامد بگویند سامان این حرف‌ها را زده است. ما می‌خواستیم برای گروه‌مان لباس طراحی کنیم و همه گفتند گروه سرود می‌شویم! به گروه آقای گلزار رفتند و حتی کلاهشان هم یکی بود. اگر گروه سرود بود فرقی ندارد و آن جا هم گروه سرود می‌شود. این مسائل ناراحتم کرد.

  • * تو قبول نکردی که همزمان در دو ارکستر کار کند؟

محمد قیامتی: سامان یک لحظه هم فکر نکرد که حامد نباشد. بعد از اجرای تهران که حامد به عنوان رهبر ارکستر سامان به روی استیج آمد، وقتی اجرا تمام شد و خیلی از دوستان موزیسین گفتند سامان حیف است و چرا نوازنده‌ های خوبی در تیمتان ندارید؟ ما نوازنده‌های خوبی داریم. از درام زن و پرکاشن و همه خیلی خوب هستند. حامد وقتی به سمت خوانندگی رفت دیگر وقت زیادی نداشت. به عنوان رهبر ارکستر باید برای تنظیم ها وقت می گذاشت. اتفاق کنسرت تهران ما آنجا بود که وقتی مردم از سامان آهنگی را خواستند مجبور بود گیتار به دستش بگیرد و کار را بزند درحالیکه کار 20 روز پیش پخش شده بود. مجبور بودیم فقط کارهایی که ایشان تنظیم کرده بودند را فقط تکرار کنیم و بخوانیم. از زمانی که حامد به سمت خوانندگی رفت رهبر ارکستر بودن برایش معنایی نداشت و بیشتر دوست داشت بخواند. همین موضوع باعث قطع همکاری شد.

سامان: حامد برای من زحمت زیادی کشیده و همه جا هم گفته‌ام زمانی که من در کیش تفریح می‌کردم حامد میکس کارهای من را می‌زد. از او ممنونم و الان هم با هم مشکلی نداریم ولی نشد که باهم کار کنیم. شاید این جدایی رهبر ارکستری و خوانندگی باعث شد که کارهای تک آهنگ و آلبوم هم با هم کار نکنیم ولی فکر می‌کنم در آینده درست بشود.

  • * من هم فکر می کنم دوره ما دوره صفر یا صد بودن نیست و جاهایی اتفاق‌هایی می‌افتد که ممکن است در مقطعی آدم ها از هم دور باشند ولی بازگشت بعد شیرین‌تر می‌شود. کمی درمورد فضای خارج از موسیقی صحبت کنیم. چقدر فیلم می‌بینی؟ اصولا آدمی هستی که فیلم ببینی و کتاب بخوانی؟

فیلم خارجی زیاد می‌بینم ولی کتاب زیاد نمی‌خوانم. یک بار شبکه 5 گفتم کتاب نمی‌خوانم و مجری به من جوابی داد که از آن به بعد می‌ترسم بگویم کتاب نمی‌خوانم.

  • * سبک خاصی از فیلم‌ها را دوست داری؟

بیشتر فیلم‌های تخیلی دوست دارم مثل اسپایدرمن. گویا کودک درونم زنده است.

  • * تاکنون برای آهنگ‌هایت از فیلم‌ها ایده و تاثیر گرفته‌ای؟

بله. خیلی. من حتی از صدا و زنگ‌های موبایل هم ایده می گیرم. یک بار در هواپیما نشسته بودم و پرواز ماهان موزیکی را قبل از اینکه بگوید کمربندها را ببندید پخش کرد که من از آن هم الهام گرفتم.

  • * درمورد همکاران دیگرت در عرصه خوانندگی مثلا محسن چاوشی و محسن یگانه حرف بزنیم. می‌خواهم ذهنیات خودت را درمورد گذشته و اکنون این هنرمند ها بگویی. البته این را اعتراف می‌کنم همین که مهدی یراحی را مثال زدی حجت را بر من تمام کردی که همه چیز را به خوبی رصد می‌کنی.

محسن یگانه از وقتی که شروع به خواندن کرد من هنوز خواننده نبودم. نمی‌گویم کارهای یگانه را دوست نداشتم. کارهایش واقعا خوب بود و شاید بعضی جاها روی تن صدای من هم تاثیر می‌گذاشت. محسن یگانه یک مدت خیلی اوج گرفت و فکر می کنم موسیقی ایران بعد از «رگ خواب» در دستش بود ولی بعد از آن هر سال افت کرد که به دلیل غرورش یا انتخاب نکردن ترانه سرا یا تنظیم کننده‌ها بود. فکر می‌کنم مثل الان من بود که فقط دوست داشت که خودش کار کند. محسن چاوشی و یگانه زمان‌های خوبی خواندند. زمانی که همه درگیر آهنگ‌های رپ بودند و یک موج زیرزمینی درمورد آن‌ها راه افتاد. به نظر من محسن یگانه یک زمانی خیلی خوب کار کرد ولی بعد از رگ خواب افت پیدا کرد و کارهای واقعی خودش نبود و اجازه داد بقیه بالا بیایند. به نظر من آن سال‌ها در انتخاب کارهایش باهوش نبود و اجازه داد بقیه معروف شوند.

محمد: سامان همیشه حرف قشنگی می‌زند. محسن یگانه سبکش را گم کرد.

سامان: به نظرم کسی که سبک قشنگی برای خودش درست کرده بود به یکباره خواست سبکش را تغییر بدهد. تا اینکه «بهت قول میدم» دوباره زنده‌اش کرد. ولی فکر نمی‌کنم بتواند آن را نگه دارد. اما من محسن چاوشی را نمی‌فهمم از بس خیلی خوب است. کارهایی که انتخاب می‌کند، تنظیم‌هایی که می‌کند، تن صدایش که به نظرم زمینی نیست و واقعا عجیب و غریب است. نمی‌توان گفت ادا هم باشد چون ادا درآوردنش هم واقعا سخت است. نمی‌دانم چرا تاکنون اجرا نگذاشته و پای سیاست خودش و خاص بودنش و کمتر دیده شدنش هم مانده است. خیلی دوست دارم کشفش کنم و با خودش صحبت کنم.

  • * از خواننده‌ای نسل جدید که آمدند مثل اشوان، سیامک عباسی، عماد طالب زاده، حامد همایون و خیلی های دیگر که در دو سال گذشته توانسته اند وارد فضای موسیقی رسمی کشور بشوند بگو. فکر می‌کنی اوج گرفتن آن‌ها در این مقطع می‌تواند تداوم داشته باشد؟ فضای کاری آن‌ها را به گونه‌ای می‌بینی که موفقیت مقطعی کنونی را بتوانند ادامه دهند؟

به نظرم همه چیز بستگی به هوش خواننده دارد ولی فکر نمی‌کنم کسی که یک شبه معروف شود بتواند ماندگار باشد. من نمی‌خواهم و مثال نمی‌زنم ولی فسنقری هم یک شبه فسنقری شد! به نظرم حامد همایون ماندگار نیست ولی اگر از اشوان حمایت شود می‌تواند ماندگار باشد چون هم استایل خوبی دارد و هم ملودی‌های خوبی می‌سازد. فکر می‌کنم در هر کارش 4-5 تا ملودی دارد و سبک خوبی ساخته.

منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
http://www.musicema.com/node/316453
 عکاس: